پنجشنبه ۱ آذر
اشعار دفتر شعرِ وصال شاعر محمد علی نعمتی (حقیر)
|
|
شعر ناب دارد نوای ماندگار
از برای اهل دل باشد همیشه افتخار
هرکه را از مهر و الفت مایه دارد یار باد
|
|
|
|
|
چه نوای دل انگیزی است باران
و چه آرامش عجیبی
می شوید غمهای دل
وجاری می سازد
شور عشق را
آفرین به
|
|
|
|
|
آقا زمن خوردی تو زخم
اما هنوزم بامنی،
من فارغ از یاد توام .
اما تو پیوسته سری ...
دلها همه خس
|
|
|
|
|
دیشب که دلم قرار با دلشده داشت
دیدار نشد چونکه گلم فاصله داشت
یکریز دلم زغصه ها حِق حِق کرد
|
|
|
|
|
آوای خسته ام را در شعر خود نگارم
امید این دلم را سوی تو می سپارم
در مخمل نگاهت من جستجو نمودم
جز
|
|
|
|
|
عشق شد کارم
پیشه ام عاشقی
در دلم شیدایی
رونق از این بهتر
زچه کس برگیرم
دل من در طلب شور
|
|
|
|
|
شاخه های غم مرا پژمرده بود
در غبار درد و غم دل مرده بود
نام سبزت شاخه غم را شکست
بردلم سبزی دیدار
|
|
|
|
|
بی تاب است صندلی خیالم در پاییز حضورت
نیامدی و
غزلهایم
همه بوی دلتنگی گرفت....
|
|
|
|
|
من سوختم زغمها تا کام دل برآید
اما نبود پایان عمرم دگر سرآید
با سادگی نظر را آیین راه کر
|
|
|
|
|
تو فریادی منم تب دار فردا
تو امیدی منم دلشوره اینجا
تو معنای همه دلبستگیها
تو امید معنی امید دلها
|
|
|