(شیدای عاشقی)

عشق شد کارم
 پیشه ام عاشقی
 در دلم شیدایی
 رونق از این بهتر
 زچه کس برگیرم
دل من در طلب شور و شعف مشغول است
 همه دلشاد از این احساسند
همه عشق زتصویر وصال
 باوری نرم و لطیف از احساس
 و به شفافی نور
واژه عشق پر از صفحه سبز
 تو بدان هر چه که عنوان بنمودم ، همه از کنه دل است
زتو احساس دلم شاد و خوشست
 به وجودت همه تکبیر و ثنا ، و به آن حسن دلارای رخت
و به هر لحظه از این عطر سخن
 دل من از تو تمنا دارد
عشق هم از تو به معنا باقیست
آفتاب نظرت بر دل من می تابد
و به دل عشق تو را می کارد...