شنبه ۲۹ ارديبهشت
|
|
روایت منثور تاریخ ایران در بحر متقارب. مازیار قارنی و سرخ علمان
|
|
|
|
|
تو آشنای منی؟ یا من آشنا پندار؟!
|
|
|
|
|
دل است دیگر؛
گاهی پروانهام میکند وُ،
دور تو میگردم.
فاطمه_عسگرپور
|
|
|
|
|
کسی آمد پناهی در شب دشوار من باشد؟
و یا در وقت تنهایی کمی دلدار من باشد؟
|
|
|
|
|
برای فتح چشمونت دلم با غصه درگیره
کجایی ای همه هستیم که بغضم درگلوگیره
بیابنشین کنار من که حالم پی
|
|
|
|
|
هوا تاریک
و حجم خالص سکوت روانه بود
|
|
|
|
|
خاطرم در تب بُهتان حقیقت
شده زندانی عشق
به دلم حسرت...
|
|
|
|
|
در پس دالان خانه
پشت پس توی اتاق
عشق برایم تا رو تنبک می زند
|
|
|
|
|
هفت آسمان محرمِ بیداری ام شده
باز این چه بود رفعتِ در ذیل خویشتن
|
|
|
|
|
و همانا عشق ؛
نجات دهنده ی روزهایِ سختِ تنهایی ست
در آن زمان که هیچ پناهی نیست ...
پناه بر عشق
|
|
|
|
|
بهبودی این عارضه دکتر مخصوص :
تجـویز بکن نسخـهٔ " دوسـتت دارم "
|
|
|
|
|
آهای سهراب...
کجایی که ببینی دیگر عشق
صدای تپش های قلب نیست.
|
|
|
|
|
جان به لبم رسانده ای، دلبر بی وفای من...نیست کسم به جز خدا ، این تو و این خدای من
|
|
|
|
|
چشم و ابرویی که گاهی زیر و رویت می کند
میرسد روزی که از جان جستجویت می کند
|
|
|
|
|
گا هی
برای با تو بودن
کاش
ابری از خیال......
|
|
|
|
|
سخته برام با تو
مثل غریبه ها باشم
دور باشم ازچشمات
مثه
از کار دل هرگز کسی
سردر نمیاره
اون
|
|
|
|
|
به یاد استاد محمدرضا حکیمی که عدالت اندیشی بزرگ و ادیبی وارسته و مردمی بود
آنکه اقبال و ادب آموخ
|
|
|
|
|
گناه کبیره انجام داده ام.........
|
|
|
|
|
برایم دارِ غـــم بر پـاســـــت بی تـــــو
|
|
|
|
|
مسری شده جنون من آیا که از نگاه
در چشم من هم آینه پرهیز می کند
|
|
|
|
|
💞 شاعر شدن از بهانه ی توست!
|
|
|
|
|
دریای پرتلاطمِ افراط، ذهنِ ماست
سوداگرانِ مکتبِ افکارِ نکبتیم!
|
|
|
|
|
باید از پیله درآمد ، شاپرک شد
|
|
|
|
|
ناگهان همه چیز خاموش شد
و سکوت با تعجب هم آغوش شد
|
|
|
|
|
هیچ در هیچم ندارم هیچ نسبت با جهان
تا که مغرورم کجا می رویدم ریحانِ جان
|
|
|
|
|
چه خنده های قشنگی چقدر تابنده است
تمام دار و ندارم فدای آن خنده است
|
|
|
|
|
خدای مهربانی مادر من
بکش دست نوازش بر سر من
|
|
|
|
|
و شاید
قهر کار درستی بود
در بلاتکلیفی هایش با خود...!
|
|
|
|
|
یک عمر بر روی زمین
با گردش ایام
هرشب ستاره چیدم و
هر روز ناکامی
|
|
|
|
|
نه نیما گویم نه کلاسیک
فقط گویم شعرهای رمانتیک
که آیند بداهه سمتم چون بالستیک
ندارم هیچ چاره و تا
|
|
|
|
|
قسم میخورم.به آرامشِ بی نظیرِ تو....
و هرکس که قلبش شکسته است...
و دیده هایِ دردناک و بی تاب من..
|
|
|
|
|
پشت این دیوار سنگی ادم ها شادند و غمگین
|
|
|
|
|
دوستت دارم ،،،
(تمام قد)
♥
"عشق"
نیاز به اثبات ندارد؛
--باور کن!
لیلا_طیبی (رها)
|
|
|
|
|
رفیق لاله داغ است این دل
سرای اشک و آه گرم دارم
ببارم در دیا ر لالهِ عشق
بدشت دیده ابر ِنرم دارم
|
|
|
|
|
باعث حال خرابم شده ای
هستی و مثل سرابم شده ای
بی تو با خاطره هایت مستم
درِ دل را به خدا هم ب
|
|
|
|
|
باور نداری دیدهی بارانیام را
|
|
|
|
|
به دشتهای رنگارنگ آینده بگو
باد مارا با خود برده است
تا بار دیگر روزی
چون دانههای وحشی شقایقه
|
|
|
|
|
سوسن شال می بافد ان هم در تابستان!
داود گل می فروشد ان هم در قبرستان!
|
|
|
|
|
خدا کند بِپَرَد آخر از سرم هوشم
برای بار نخست است، باده می نوشم
عزا؟ نه، خواسته ام حرمتِ تو حفظ
|
|
|
|
|
زمین را میبینم آسمان را میبینم
|
|
|
|
|
گربه در حال رژّه رفتن بود، موش در حال گریه در سوراخ
|
|
|
|
|
رباعی
اسرار نهان بر همگان ، فاش نکن
بشناس و سخن به این و آن ، فاش نکن
|
|
|
|
|
اوغروخ عکسو گجه گوندوز باسیرام باغریما وای
عکسیوی زوم ایلرم گوزلرع باخ وای ددع وای
|
|
|
|
|
هر روز
به مادرم می اندیشم،،،
هنوز هم نمی داند
اندک جهازش را
کجای جهان بچیند؟!
سعید_فلاحی
|
|
|
|
|
میان شهر قلب هایی که هزاران مرده دارد
آرام و خاموش به آواز غم گوش می دهم
|
|
|
|
|
یار در آغوش مرا می فشرد گر غزل نیمرسی داشتم
|
|
|
|
|
تاری بزن
تاری بزن که نغمه جانانه ام کند
آواره ام نموده و دیوانه ام کند
با شور و حال نم نم باران
|
|
|
|
|
درد بسیاراست وآه درد اشنایی نیست نیست
ناله ها سرمی دهیم وهم صدایی نیست نیست
مردمان روی گنجیم و
|
|
|
|
|
به کار عشق بکوشید و فکر غم نکنید
به غصه شبهه در این کار محترم نکنید
|
|
|
|
|
بعد زیبایی یک روزقشنگ
وسط کوچه دلها که برایت شده تنگ
چشم زیبای توباخاطرمارفته به جنگ
وبه رگبا
|
|
|
|
|
عشق ، شاید حسِّ یک طعمِ غریب
در دهانِ آشنای زندگی ،
یک مسیر تازه و
بسیار شورانگیز و زیبا
در
|
|
|
|
|
به تمنای تو ای یار،چه هاا دید، دل ِ زار و…..
|
|
|
|
|
تو را که با ، چشمانِ دلم می بینم
ازخجالت ، سر به زیر اندازم
|
|
|
|
|
درد را از هر طرف بخوانی درد است🍁🍁
|
|
|
|
|
میهنم ایران ما .تنهایی..564
میهن ایران ما بودی کسی یاری نکرد
سینه ات از واژه خیس و گریه ات کا
|
|
|
|
|
بی شک
تمام ذهن مرا فتح میکنی
ای از هزار هزار ......
|
|
|
|
|
آغوش تو که باشد دگر هیچ بهانه ای..
|
|
|
مجموع ۱۲۴۱۴۴ پست فعال در ۱۵۵۲ صفحه |