سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        اشعار دفتر شعرِ " زندانیِ سه نگاه " شاعر محمدعلی افضلی(خاکستر)

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        خوش دارمت گرمای دل،راهت به قلبم باز شد شاید ببندد رخت خویش،تاریکی و سرمای من در سوز و سرمای جهان،د
        ۷۰ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        بیدار نکن چشم پر از غصه و آه.... آسوده بخواب.... فردا که ز خاکستر اندوه صدف می‌روید... ماه از بست
        ۱۱۸ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        لا به لای شب پر درد، کمی مانده به صبح... مرغ حق زخمی بود....
        ۱۵۷ بازدید     ۳۳ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        با تمام گرمی احساس خود می بوسم امشب آخرین یلدای سردت را...
        ۷۹ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        کرم شب تاب تو آهسته بتاب... متهم بیدار است... و شقاوت درخواب... ترس در  سینه زندانبان است... من
        ۱۸۱ بازدید     ۲۹ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        محو در قله معنا بودم... نور خورشید به پهنای حقیقت گم شد... منطق تاریکی... متن با حاشیه را برهم زد
        ۲۰۶ بازدید     ۱۷ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        کشته شد هر کس که میدانست... جان دهد آن کس که بیدار است... در فرای چشم هوشیاران،،، حامیانِ جهل و خ
        ۸۸ بازدید     ۲ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        شاید... به دادستان شب صدایی نمی‌رسید... شاید قلم... به دفتر عدالت و عشق جوهر نمیدمید.... اما...
        ۱۸۶ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        عاشقی در پیله خود غم نداشت.. در زمستان آمد و پروانه شد.... نیمه شب آمد بنوشد شهد عشق... عاقل
        ۲۱۵ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        (شب موهوم...) هوا عریان... زمین در قعر تاریکی... عجب فصل غم انگیزی!!! چه سرمایی به جان
        ۵۴۱ بازدید     ۵۲ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        داغ بر قلب خدا.... دیو در دره مرگ.... سردی از روزنه ها میتابد.... مدتی بیمارم... گاه در این شب م
        ۱۸۱ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        فصل قبرستان است... بوی یک فاتحه از قبله دور می آید.... آسیابان بیدار... آسیاب آماده.... آب در
        ۱۴۰ بازدید     ۷ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

         جای تو خالیست ای زیباترین پروانه احساس‌‌... میفروشم غالب اجباریم را تا رها گردم... نازنینم خاطر ز
        ۲۷۶ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        سالهاست معشوقه ام را در جهان گم کرده ام روز و شب فقدان او من را پریشان میکند...
        ۱۴۲ بازدید     ۴ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        "بازتاب نگاه" دورتر از همهمه مردم این شهر عجیب.. عاشقی هست و مرا می فهمد... میروم بر تپش و
        ۱۱۳ بازدید     ۵ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        چشم  و  دلم از  بلای  تو بیمار است جز همسریت ز هر سری بی زار است گفتم  که  ببوسمت  ولی  خوابم   بُ
        ۱۸۳ بازدید     ۷ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        آمدی در نظرم... چشمِ دل در وسط پیشانی‌،.. نغمه یِ  مستِ رسالت میخواست... باز خورشید پیام، ... با
        ۲۰۲ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        در ورایِ عالمِ امکان... خلوت و اُنسی هویدا شد... محفل اندیشه ناپیدا.... ناگهان اندیشه پیدا شد...
        ۱۶۹ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        شب شده! سرما به جان هر زمستان غالب است...... هیچ دم یا بازدم از جان نمی آید برون....... می
        ۱۵۴ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        تو هیچی و من هیچم و می پیچم از  این عالم  بی هیچ!
        ۲۴۶ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        از تار تو و پود تو باقیست جهان این بتکده از چِرت؛چرندَش باقیست ای فخر زمان همسفرت یزدان است این
        ۱۳۹ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        صبحدم  دُردانه ای میگفت... هجرتِ خاکستر از خاک است... چشم را ناگه گشودم من... بوی رفتن در فضایِ خ
        ۲۶۶ بازدید     ۲۳ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        من بودم و زندانیِ افکارِ خراب... جهلِ خودمحوری و تشنه آب... با نگاهِ تو به خود آمده ام...
        ۲۲۵ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        چه زجری میکشد آن دم... در آن غوغا  نبودم من... جنون میگیردش؟ یا می سپارد جان؟ هر آنکس میستاند جان
        ۲۲۱ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        پیشِ چشمِ عالَمِ ادراک.... آیتِ  زیبایِ حق روشن.. قافیه در شعرِ من خاموش.. معنیِ این جمله پیدا نی
        ۳۹۴ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        عمقِ یک نگاه... اضطراب از فاصله بود... تپش هایِ قلبِ بیمار....  رد پایِ دکتری ناپیدا را... تا فص
        ۱۸۲ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        شبی ذهنِ آشفته ام؛ شعر را از برگِ سبز و زیبایِ تو مینوشت.... دیشب در پیوندِ مبارکِ زهره و مشتری؛
        ۸۷۳ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        به دستهایِ لرزانِ مادرم که در وقتِ سحر پر از نور است....
        ۲۶۲ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        بخواب؛راحت بخواب امشب... هوا عصیان.... زمین از خصم لبریز است... تنم پیوسته می لرزد... من از مکرِ
        ۲۲۵ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        قسم میخورم.به آرامشِ بی نظیرِ تو.... و هرکس که قلبش شکسته است... و دیده هایِ دردناک و بی تاب من..
        ۲۳۱ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        دلم پاشویه بر تاب و تب توست...
        ۲۱۷ بازدید     ۱۷ نظر

        ادامه شعر

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        جهان بر خویش می لرزد.... و شیطان میکُند افسونگری هرشب... در اینجا آتش و پروانه گمنام است... و در
        ۳۰۸ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1