سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        در شبِ موهوم...

        شعری از

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        از دفتر " زندانیِ سه نگاه " نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۶ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۲۱ شماره ثبت ۱۱۶۱۰۴
          بازدید : ۵۴۲   |    نظرات : ۵۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدعلی افضلی(خاکستر)

        (شب موهوم...)


        هوا عریان...

        زمین در قعر تاریکی...

        عجب فصل غم انگیزی!!!

        چه سرمایی به جان عالم افتادست...

        در این دوران اشک و غم‌ چه میگویی؟

        چه میگویم؟

        چه میپندارد امشب اژدهای دون و خون آشام؟

        که سرما تا ابد بر شاخسار نونهالان زنده میماند؟

        سکوت مرگباری در واری سرد کوهستان به نای خستگان چون تيغ می‌بارد...

        بخار از خون کودک می‌شود ابری...

        به روی منطق و احساس خواب آلود شبها نور ميسازد....

        شب است و فصل سرما و سکوت و فکرها هم جمله موهوم است....

        توَّهم می‌زند خاکستر از شبها که خاموشند...

        در شب بی آشیان....

        در شب سرما و بی احساس...

         مرد باید بود...

         درد باید شد...
        یا فقط موهوم باید زیست....
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۱۵
        سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم. شعری پیش رو داریم از آقای محمد علی افضلی با تخلص خاکستر که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.

        شعری است در قالب نیمایی با رکن مفاعیلن و سلسله های آن

        🔷مقدمه

        💠انقلابی در اشعار سنتی

        پیش از نیما افرادی در عرصه شعر نو و خروج از قواعد شعر سنتی کوشیده‌اند اما در آن زمان انسجام سروده‌های شعری کم بوده است تا این که نیما یوشیج با سرودن منظومه ی «افسانه» این سبک شعری را بنیانگذاری کرد و به آن رسمیت داد، پس از آن نیز تلاش این شاعر بر این سبک بود و به همین علت به عنوان شاعر نوپرداز پذیرفته شد.
        در فضای آن زمان، خارج شدن از سبک شعر سنتی کار بسیار دشواری بود،در آن زمان هیچ کس پایش را از دایره سنت‌ها فراتر نمی‌گذاشت تا این‌که در دوره مشروطه یا معاصر، شاعرانی همچون نیما یوشیج موفق شدند، گویش و جوشش شعر کلاسیک را تغییر دهند و آن را به مسیر تازه ای هدایت کنند.
        همچنان که در شعر‌های سنتی افراط و تفریط‌هایی می‌شد در شعر نو نیز جریان‌های حاشیه‌ای فراوانی ایجاد شد که نویسندگان در کتاب «جریان‌ شناسی شعر معاصر» جریان‌های مهم و تاثیرگذار آن را عنوان و نقد کردند اما مهم آن است که در قضاوت شعر نو دچار افراط و تفرط نشویم تا اصالتی را که نیما به‌دنبال آن بود فراموش نشود و حفظ شود.

        💠 اصول شعر نیمایی

        این سبک شعر، تفاوت‌های اساسی با شعر کلاسیک در قالب، ساختار و محتوا دارد. اخوان ثالث، منوچهر آتشی، نادرپور، شفیعی کدکنی و ... از شاعران شعر نیمایی هستند.

        شعر نیما با وجود حفظ وزن عروضی، محدود به تکرار یکسان و هم‌اندازه هجاها و ارکان عروضی نیست. در واقع بر خلاف شعر کلاسیک که مصراع‌ها در تعداد هجا و ارکان هم‌اندازه بودند، مصراع‌های شعر نیمایی با توجه به معنا کوتاه و بلند می‌شوند.

        همچنین شعر نیمایی یا آزاد مقید به تکرار قافیه در پایان هر بیت نیز نیست بلکه هر کجا نیاز به قافیه بندی احساس شود، از آن استفاده می‌گردد. قافیه به قول نیما، «زنگ مطلب» است.

        شعر در قالب نیمایی به جای «ابیات» از چند «بند» تشکیل شده که گاهی این بند‌ها با کمک قافیه به هم پیوند می‌خورند. هدف از این تغییرات، نزدیک شدن زبان شعر به موسیقی طبیعی کلام و اجتناب ازمحدودیت‌ها و یکنواختی‌های شعر سنتی فارسی است.

        آنچه درون مایه قالب شعر نیمایی را تشکیل می‌دهد مسائل اجتماعی و سیاسی است. شاعر از مفاهیم انتزاعی و دور از اجتماع فاصله گرفته و هر چه بیشتر به مسايل انسانی زمانه ی خودش پیوند خورده است. شاعر شعر آزاد از طبیعت، تجربیات فردی، احساسات، عشق و… برای سرودن اشعارش بهره می‌برد و شخصا در شعر حضور دارد.

        💠عناصر سازنده شعر نیمایی یا شعر آزاد

        🔘 اهمیت به جامعه

        🔘 نوع نگرش در شعر

        🔘 جایگاه واژه‌های محلی و طبیعت

        🔘 زبان سمبلیک و رویکرد روایی

        🔘 ساختن واژه‌ها و ترکیبات نو و تکرار مصرع‌ها

        💠 شروع بدبختی شعر

        عده ای از نوگرایان و حتی مخالفانشان فقط پوسته ی ظاهری شعر را دیدند و از باطن آن غافل ماندند. بسیار کسان بودند که خرده ذوقی داشتند اما توان دست و پنجه نرم کردن با وزن و قافیه را نداشتند و اینان شعر نو را دست آویزی کردند برای اظهار وجود و چنین شد که ناخالصی در شعر پدید آمد.
        در قدیم وزن و قافیه همچون دربانهایی خشن مانع ورود نامحرمان به حریم شعر می‌شدند که در شعر نو نه دری درکار بود و نه دربانی.
        از سوی دیگر کسانی که عادت چند قرن به اسلوب کهن داشتند چنین تحولی در چشم آنان بعید و سنگین بود
        اینان نیز فقط از شعر نو فقط ظاهرش را درک کردند و آنقدر از این ظاهر نو شگفت زده شدند که دیگر به باطن شعر نو نپرداختند اما ‌شعر نو یک نیاز جدی بود که باید اتفاق می افتاد

        🔶 وزن های مختلف شعر نیمایی

        تاکنون آموخته ایم که هر بیت، دو پاره یا مصراع دارد که چونان کفه های ترازو با یکدیگر برابرند و به طور دقیق، نشانه های هجایی و وزن آن دو، همگونی و برابری دارند.

        نیما برای رهایی از تنگناهای عروضی مبتنی بر تساوی و نظم هجاهای هر مصراع، شکل جدیدی از وزن را ایجاد کرد. به این صورت که قید تساوی هجاهای دو مصراع را برداشت و دست شاعر را در سرودن شعر باز گذاشت؛ بی آنکه از زیبایی موسیقایی وزن قدیم بکاهد.

        برای نمونه در شعر زیر:

        می تراود مهتاب / می درخشد شبتاب / نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک / غم این خفته چند / خواب در چشم ترم می شکند.

        🚩می تراود مهتاب

        پایه های آوایی

        می تَ را وَد/ مَه تاب

        وزن

        فاعلاتن فع لن

        نشانه های هجایی

        -U--/--🚩



        🚩می درخشد شب تاب

        پایه های آوایی

        می دِ رَخ شَد/ شَب تاب

        وزن

        فاعلاتن فع لن

        نشانه های هجایی

        -U--/--🚩



        🚩نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک

        پایه های آوایی

        نی ست یِک دَم/ شِ کَ نَد خا / ب بِ چَش مِ/ ک سُ لیک

        وزن

        فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن🚩


        🚩غم این خفته ی چند

        پایه های آوایی

        غَ مِ این خُف/ تِ یِ چند

        وزن

        فعلاتن فعلن🚩



        🚩خواب در چشم ترم می شکند

        پایه های آوایی

        خا ب دَر چَش/ مِ تَ رَم می/ شِ کَ نَد

        وزن

        فاعلاتن فعلاتن فعلن🚩

        ✍️
        چنان که می بینیم، شعر نیمایی وزن عروضی دارد؛ امّا کوتاهی و بلندی مصراع ها و نیز تعداد هجاها برابر نیست. به بیان دقیق تر، اگر یک مصراع با وزن واژۀ فاعلاتن سروده شد، بقیّۀ مصراع ها نیز به همین شکل سروده خواهد شد؛ امّا ممکن است مصراعی یک یا چند هجا یا پایه بیشتر از مصراع دیگر داشته باشد؛ یعنی لازم نیست که تعداد وزن واژه های هر بخش آن یکسان باشد؛ مثلاً در یک مصراع می توان یک فاعلاتن آورد و در مصراع دیگر، دو یا سه یا چهار؛ یا حتّی می توان نیمی از یک وزن واژه را در یک مصراع قرار داد.

        💠 به این نمونه بنگرید:

        🔘 تو را من چشم در راهم، شباهنگام

        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

        🔘 که می گیرند در شاخ تلاجن، سایه ها رنگ سیاهی

        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعی

        🔘 وز آن دل خستگانت راست، اندوهی فراهم

        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعی

        🔘 تو را من چشم در راهم ...

        مفاعیلن مفاعیلن

        ✍️
        بدان سان که می بینیم، در این گونه شعر، مصراع ها کوتاه و بلند هستند و غالباً تعداد نشانه های هجایی و وزن واژه های یک مصراع با مصراع دیگر برابر نیست.

        ⚠️ تذکر مهم


        حفظ زنجیره ارکان در بندها و یا بهتر بگویم مصاریع شعر نیمایی از واجبات است اگر شاعری مثلا با رکن مفاعیلن شروع و زنجیره را در وسط شعر به مستفعلن ببرد اشتباه نحوی است و ایراد وزنی بر شعر وارد است
        این امر در سرودن شعر نیمایی بسیار بسیار مهم است چرا که حتی برخی شاعران نامی معاصر این اشتباه را می‌کنند

        💠به عنوان نمونه شعر علیرضا قزوه از شاعران نامی معاصر را ببینید

        آسمان دف میزند

        با هفت دست سبز و پنهانی

        مردگان و زندگانش گرم همخوانی

        ✍️ زنجیره ی اصلی فاعلاتن است ولی شاعر در مصراع دوم از هجای سوم شروع کرده و ناخواسته و نادانسته وارد زنجیره ی مستفعلن شده است باز در مصراع سوم به فاعلاتن برگشته است.

        پس می‌توان گفت باید در قالب نیمایی زنجیره ی هجا ها در هر مصراع از محل یکسانی شروع شود و تا آنجا که شاعر لازم بداند ادامه می یابد این یکسان بودن در پایان مصراع ها شرط نیست

        مثلا میشود در مصراعی با فاعلاتن شروع و به فاعلات ختم داد

        🔷 با این مقدمه می‌رویم سراغ شعر


        🚩هوا عریان...

        زمین در قعر تاریکی...

        عجب فصل غم انگیزی!!!🚩


        (مفاعیلن

        مفاعیلن مفاعیلن

        مفاعیلن مفاعیلن)

        ✍️ مشاهده میشود که شاعر تا اینجا از سلسله‌ ی مفاعیلن خارج نشده و تا اینجای کار وزن درست است.

        شاعر این ‌شعر به خوبی می داند که
        قرار نیست با بازی با کلمات یا تکرار مضامین هزار بار تکرار شده، اثر خوب و باکیفیت بیافریند برای همین به این تلاش افتاده است که مضمون‌های تازه بسازد. یکی از این مضامین تقریبا بکر کلمه ی (هوای عریان) است که ‌در ابتدا نظر مخاطب را جلب می‌کند چرا که هوا به خودی خود در نظر مخاطب عریان است و افزودن صفت عریانی و پیوند دادن دو مقوله باهم زیبایی شگرفی خلق کرده که با صنعت تشخیص جلای ویژه ای به شعر داده است.

        ✍️ طوریکه میدانید شعراء وادبا با وجود همه اختناق ها و فشارهایکه در طول تاریخ برزندگی آنها مسلط بوده بازهم هرگز مشکلات اجتماعی جامعه ودرد مردم خود را از یاد نبرده بلکه همیشه به زبان شعر وادب طنز وکنایه درد جامعه وملت خود را بیان میکردند واز وضعیت سخت اجتماعی وسیاسی که بر زندگی آنها وجامعه ومردم شان میگذشته شکوه ها داشتند.
        این شعر هم نمونه ای از این اشعار دردمند و جلوه گر جامعه ای آفت زده است
        امروز محتاج قالب های جدید شعر و جسارت شاعران برای بیان مشکلات روزگارشان هستیم که این جسارت در شعر برخی شاعران معاصر مشاهده می شود.


        🚩چه سرمایی به جان عالم افتادست...

        در این دوران اشک و غم‌ چه میگویی؟

        چه میگویم؟🚩


        (مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

        مفاعیلن)

        از هر دریچه ای که به اشعار دردمند و گویای درد اجتماع نگاه شود؛ خواه تصویری از حقایق دور (فنومنولوژیک)، متدی از ارتباط های سمبولیک منطقی و ملموس (ساختارگرایانه)، احیای روایتی از رخدادی تجربه شده و بی آغاز (کارکردگرایانه)، زبان تصویری احساسات بی کران در روح بشری (تمثیلی)، ماحصل کشمکش ذهن منطقی و آرمان گرای اسلاف (فلسفی)، و یا ته مانده ی استحاله ی توهمات اقوام اولیه (روانکاوانه)
        جمع تمام بردارهای تصویر شده از تاریکی و سردی و فصل زمستان و غیره و ذالک سخن می‌گویند اما مهم این است که شاعر با آگاهی تمام آن تصاویری را بسازد که دور از انتظار ذهن مخاطب است و مخاطب به نوعی در صدد کشف آن بر می آید.
        کاری که شاعر این شعر کمی ضعیف عمل کرده است.
        شاعر در اظهار مسائل و دردهای جامعه جریان های شعر پیشروی فارسی را نه تنها باید بشناسد بلکه مطالعه و درک کرده و از همه مهم تر؛ در نهایت توانسته باشد به تحلیل هایی به دور از هیجان در نگاه شاعرانه ی خویش؛ به شعر آوانگارد فارسی؛ افکنده باشد.


        🚩چه میپندارد امشب اژدهای دون و خون آشام؟

        که سرما تا ابد بر شاخسار نونهالان زنده میماند؟🚩

        (مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)


        ✍️ تهور در مضمون


        این شعر تصویری از استقامت و پایداری شاعر در مقابل جامعه زورگو و مستبدی است،که در خود خواهی و منیت و استبداد خود غرق شده است و این عطش به نوعی او را به مقاومت، پایداری، تحمل درد و رنج ها ومقابله و جنگ وستیز رهنمون می‌کند موضوعات مختلفی از جمله: اراده قوی و غلبه بر هوای نفس، دفاع از همنوعان خود، عدم آزار رساندن به دیگران. یکه و تنها جنگیدن، و در مقابل مشکلات سخت زندگی ایستادن، تهور و بی باکی در مقابل زورگویی ها را می‌توان از بند بند این شعر دریافت کرد


        ✍️ در حالت کلی میتوان گفت
        شعر و این مصاریع غنای خوبی در بازی های زبانی دارد. ایهام و مراعات النظیرها خوب به کار رفته و موسیقی (و نه فقط وزن) در این شعر، موسیقی گوشنوازی از کار درآمده است. حس عاطفی شعر در اوج است.

        ✍️ در تکلف وزن نباید به حشو پناه برد
        کلمه ی دون از نظر زیبا شناختی حشو محسوب میشود و فقط برای پر کردن وزن است چرا که کلمات بهتر و رساتری میشد به جای دون استفاده کرد جایی که شعر نو است کلمات نو می‌طلبد و ساختار زبانی شعر قطعا و حتما با این قبیل کلمات آسیب خواهند دید
        حشوو کژتابی دو نقص بزرگ و ویرانگر شعر هستند که شاعر برای اینکه از این تله فرار کند هم باید دایره ی واژگانی زیادی در ذهن داشته باشد هم سمباده کاری بر شعرش را بلد باشد.



        🚩سکوت مرگباری در وادی سرد کوهستان به نای خستگان چون تيغ می‌بارد...

        بخار از خون کودک می‌شود ابری...

        به روی منطق و احساس خواب آلود شبها نور ميسازد….🚩


        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن


        ✍️ در مصراع اول این بند که شامل هفت رکن مفاعیلن است در رکن سوم شاعر در آغاز رکن به جای هجای کوتاه از هجای بلند استفاده کرده آیا درست است؟

        جواب : بلی با اختیارات زبانی

        ✍️ تبصره
        کوتاه تلفّظ کردن مصوّت بلند

        در صورتی که دو مصوّت بلند کنار هم باشد،شاعر میتواند مصوّت بلند اوّلی
        را به مصوّت کوتاه تبدیل کند اما اختیارات شاعرانه جایی نیکو است که به موسیقی شعر آسیب نزدند. مشاهده میشود سکته ی خفیفی در اثر استفاده از این اختیار بر مصراع وارد شده که آهنگ کلام و نُرم موسیقی شعر را مخدوش کرده است.


        🔷 باید بگویم یکی از بهترین بندها در این شعر همین سه مصراع است.
        چفت و بست قوی، تصویر سازی فوق العاده زیبا مخاطب را به وجد می آورد.
        مهندسی کلمات یعنی استفاده از بهترین کلمه در جای جای شعر به نحوی که اگر آن کلمه را برداریم هیچ کلمه دیگری را نتوان جایگزین کرد. اتفاقی که در این سه مصراع نمود دارد
        بهترین تصویری که ساخته شده ابری است که از خون بی گناه ترین انسان ها یعنی کودکان ساخته می‌شود در یک جامعه ی مصیبت زده
        و این خون می‌شود منبع آگاهی عده ای که در خوابند.
        چقدر این مصاریع یادآور شعر عارف قزوینی است که فرموده از خون جوانان وطن لاله دمیده ولی شاعر آن را جوری امروزی تصویر سازی کرده که گاهی فراموش میشود قبلا شعری با این مضمون سروده شده است.
        دغدغه‌های این شعر همان دغدغه‌های بشریت در طول تاریخ است و هر کس خودش را در آینه او می‌بیند.



        🚩شب است و فصل سرما و سکوت و فکرها هم جمله موهوم است....

        توَّهم می‌زند خاکستر از شبها که خاموشند…🚩


        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن


        ✍️ یکی از نقاط ضعف در این مصاریع زیاده گویی و به نوعی همان گویی مصراع های قبل در سردی جامعه است
        شاعر می‌توانست به جای افتادن در تله ی توتولوژی از عبارات و تصاویر دیگری برای نشان دادن سردی جامعه ی ذکر شده استفاده کند و با اشاره ی مستقیم بر این امر هم لذت کشف را از مخاطب گرفته و هم ضعف تالیف را در کارنامه ی این مصاریع حک کرده است.
        با خواندن نیچه، رمبو، لوتره‌آمون و نقدهای سیتواسیونیست‌ میتوان دریافت که توتولوژی بلایی بر سر شعر می آورد که گاهی مخاطب شعر را نصف و نیمه رها می‌کند.
        پرهیز از این همه سرگردانی
        ترکیب موسیقایی و آهنگین عجیبی میان صامت‌ها و مصوت‌های هر مصراع به وجود می آورد که وصف ناشدنی است.
        گرچه معتقدم ادبیات معاصر گرفتار توتولوژی یا همان‌گویی و تکرار شده است،‌ نویسنده‌های ما هم به تکرار مضمون و هم به تکرار تکنیک رسیده‌اند.

        ✍️ تزریق روح ناامیدی تا کجا؟

        متاسفانه ادبیات اجتماعی و ادبیات انتقادی در بسیاری از این آثار به گونه‌ای است که به ادبیات تلخ و ادبیات نا امیدی پهلو می‌زند، شعر در کنار فهرست نقاط ضعف، اتفاق های خوب و حرکت‌های رو به جلو اثرگذاری دارد امیدها و نویدهای زیادی باید حداقل در پایان شعر متبلور شود و صرفا از ناامیدی مطلق گفتن هم کور سوی امید را در کسانی که به دنبال تغییرات هستند از آنان می‌گیرد
        در هر سیستمی چه جامعه چه خانواده چه کلونی های دیگر، بستن دریچه ی امید توسط شاعر پراکندن دی اکسید کربن به جای اکسیژن است در رگ و شریان ها



        🚩در شب بی آشیان....

        در شب سرما و بی احساس...

        مرد باید بود...

        درد باید شد…

        یا فقط موهوم باید زیست….🚩



        فاعلاتن فاعلن

        فاعلاتن فاعلاتن فع

        فاعلاتن فع

        فاعلاتن فع

        فاعلاتن فاعلاتن فع


        ⚠️ همانگونه که در بالا هم ذکر شد عدم دقت در اوزان وگاهی سطر بندی های نادرست شعر را از زنجیره ی مفاعیلن خارج و در زنجیره ی فاعلاتن انداخته است حتی با خوانش سطور آخر این ناهماهنگی به چشم می‌خورد.



        امید که شاهد آثار پربارتری از این شاعر خوش قریحه باشیم

        یا علی مدد

        سید هادی محمدی

        خندانک خندانک خندانک


        منابع اسنادی


        🔶 رجعت سرخ ستاره، چاپ اول، واحد انتشارات حوزه اندیشه و هنر اسلامى، تهران ۱۳۶۰

        🔶 محمدرضا شفیعى‏‌کدکنى، موسیقى شعر، چاپ دوم، انتشارات آگاه، تهران ۱۳۶۸


        🔶 شرجى آواز، چاپ اول، انتشارات برگ، چاپ اول، تهران ۱۳۶۸


        🔶 با بلبلان سرمست عشق، حاصل شب شعر اسفندماه سال ۱۳۶۳ در دانشگاه صنعتى اصفهان، به کوشش محمدعلى مشایخى، جهاد دانشگاهى دانشگاه صنعتى اصفهان


        🔶 نجف قلی میرزا (آقا سردار)
        درّة نجفی، باتصحیح وتعلیقات حسین آهی، تهران: انتشارات فروغی، چ اول.


        🔶 همایی، جلال الدّین فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران: نشرهما
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۱:۲۰
        درود فراوان و مجدد خدمت استاد عزیزم جناب سید هادی محمدی...
        عزیز و فرهیخته...
        مفتخر هستم به نقد شایسته حضرتعالی...
        که بر حق بود گفتارتان...
        و استفاده کردم از سخنان ارزشمندتان...
        انشاالله در آثار بعدی استفاده کنم..
        باز هم دست بوستان هستم استاد گرانقدر..
        شاد باشید..
        یاحق
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۱:۳۵
        درود هادی جان عزیزم خندانک
        بسیار استفاده بردم از این آموزه های شیوا و جامع و مفید خندانک خندانک
        در خلوت برایتان دست زدم. خندانک خندانک
        خدای مهرآفرین به قلم دانش افزا و نورافزایتان برکت دهد. خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۴:۵۴
        درود بر شما جناب خاکستر

        برگ سبزی بود

        وگرنه واقف هستم زیره به کرمان بردن است

        بمانید به مهر و بسرایید خندانک
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۴:۵۵
        درود بر شما شاهین جان

        سپاس از شما و حضورتان خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۴۶
        درود جناب محمدی بزرگوار خندانک
        استفاده بردیم خندانک خندانک
        خدا قوت خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۱۱
        خندانک
        دروداستادمحمدی عزیز خندانک
        خداقوت خندانک
        ماشاالله چقدر کامل وجامع در کنارنقداشعاراموزش هم می دهید خندانک خندانک
        ممنون ازوقتی که می گذارید استفاده کردم مثل همیشه ازکلاس درس پربارتان خندانک
        توانمندترباشید دراین راه ان شاالله خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        محمد گلی ایوری
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۱۳
        سلام و عرض ادب جناب استاد محمدی عزیز
        مطالب بسیار مفید و آموزنده ای بود
        سپاس از زحمات حضرت عالی

        در پناه ایزد منان باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۵۸
        درود بر شما شاهزاده خانوم

        سپاس از شما و حضورتان خندانک
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۰۰
        درود بر شما بانو عجم

        بسیار ممنونم از شما و تعاریفتان

        لطف دارید همیشه به بنده

        خندانک
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۰۰
        درود بر شما جناب ایوری

        سپاس از شما و حضورتان خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱ ۱۶:۵۶
        درودها
        هادی عزیز. چقدر زیبا و کامل وجامع بود
        واقعن هر انچه نیاز بود همه را به اختصار یکجا آوردی
        و دست مریزاد به دوست خوبمون
        برای این شعر خوب و آگاهی بخشش
        برای هر دو بزرگ وار ارزوی بهترین ها را دارم خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱ ۱۷:۱۴
        درود بر شما رفیق عزیزم مهدی جان حسنلو

        سپاس از شما بابت لطف تان

        ممنونم خندانک
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۴۷
        درود بر شما جناب حسنلو...
        استاد ارجمند...
        خیلی خوش آمدید...
        قلمتان مانا...
        شا. باشید...
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سید هادی محمدی
        چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۰۵
        درود بر شما

        شعری زیبا خواندم از قلمتان

        بمانید به مهر و بسرایید خندانک
        نیره صدری
        نیره صدری
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۵۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۵۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        خندانک
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۱۹
        درود سالار...
        ممنونم از لطفتون..
        شاد باشید...
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۴۱
        درود بر شما سید هادی عزیز
        ممنونم
        شاد باشید..
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی محمدی
        مهدی محمدی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۱:۱۶
        سلام و عرض ادب استاد سیدهادی محمدی عزیز و ارجمند خندانک
        تا ابتدای شعر مطالعه کردم و چون خستگی غالب شد ادامه مطالعه نقد را فردا حتما دنبال خواهم کرد
        در خصوص شعر علیرضا غزوه نکته ای که وجود دارد شکل و شمایل شعر با شیوه اجرایی شعر می تواند متفاوت باشد برای مثال در اجرا شعر زیر می تواند متفاوت عمل کند به این ترتیب که «با» به مصرع نخست بیاید

        شمایل شعر
        آسمان دف میزند
        با هفت دست سبز و پنهانی
        مردگان و زندگانش گرم همخوانی

        شیوه اجرا
        آسمان دف می زند با
        هفت دست سبز و پنهانی

        که به دلایل متفاوتی شمایل شعر می تواند با شیوه اجرا متفاوت باشد از آنجا که شکل و شمایل شعر مهم است و به دلایل زیبایی در شمایل شعر و یا دلایل دیگر می تواند با به سطر نخست برود اما در اجرا به خاطر موسیقایی و وزن «با» به سطر نخست می آید و چنانکه قبلا اشاره داشتم شعر به اجرا وابسته است.

        متشکرم خندانک

        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۵:۱۴
        درود بر شما مهدی جان محمدی

        دقیقا مطلبی که گفتی درست است

        هدفم از آوردن مثال شعر جناب قزوه همین بود که دوستان نیمایی سرا دقت کنند که

        ✍️ مصراعی که در وسط سطر نوشته میشوداز نظر وزن ادامه ی مصراع بالایی است به گونه ای که با وصل آن یک مصراع سالم با همان زنجیره ی اصلی به دست می آید این قاعده یک قرارداد است و با مراعات کردن آن دچار اشتباه در وزن نمیشویم

        چون می‌دانیم که نباید مصراع های وسط سطر را زنجیره هایی مستقل به شمار آوریم (اشتباه جناب قزوه هم همین بوده)
        اگر شعر جناب قزوه هم بر اساس این قاعده نوشته شده بود دیده می‌شد که وزن سالم است و این شیوه ی مصراع بندی است که خواننده را دچار اشتباه می‌کند.


        اگر جناب قزوه شعرشان را اینگونه می‌نوشتند

        آسمان دف میزندبا هفت دست سبز و پنهانی

        مردگان و زندگانش گرم هم خوانی

        دو مصراع بهم پیوسته ی آسمان دف میزند / با هفت دست سبز و پنهانی مجموعا مساوی اند با

        فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فع

        و دوگانگی که با مصراع بندی ایشان پدید آمده بود
        از میان برداشته میشد

        سپاس از دقت شما و حضورتان و خوشحالم که
        این نقد ها موثر افتاده است

        بمانید به مهر و بسرایید

        خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۳۴
        درود بزرگوار
        خوش آهنگ و زیبا بود خندانک
        نیره صدری
        نیره صدری
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۱۷
        درودتان استاد ارجمند.جناب محمدی عزیز...
        لطف کردید...
        شاد باشید..
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۴۲
        درود بر شما جناب استکی عزیز..
        ممنونم از شما..
        شاد باشید...
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۴۷
        درود بر شما خندانک
        بسیار زیبا و عالی بود خندانک خندانک
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۱۳
        درود بر شما بانوی عزیز...
        بدرخشید..
        وشاد باشید..
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۱۳
        خندانک
        درودبرشما خندانک
        شعرزیبایی بود خندانک خندانک
        مزین به نقد پربارجناب محمدی خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۴۲
        جناب محمدی نقدت خیلی قشنگ بود واقعا عالی بود .
        درود. خندانک
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۴۸
        درود بر شما جناب خوشرو

        سپاس از شما و حضورتان خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۴۸
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی معصومی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۰۳
        دروود های فروان
        جناب سید هادی محمدی نازنین
        ◇◇◇
        نگاشته ای ارزشمند و بسیار آموزنده از قلمتان خواندم
        چه در دانش نحو و چه ویژگی های فرم و زیبا شناختی شعر
        سپاس.
        ♤♤♤
        اشاره ای به رسم امانت در بخش انتهایی این نوشته دارم آن اشاره اینست که:
        در سروده جناب "افضلی" که در یک چهارم پایانی این مقاله ارزشمند به عنوان شاهد مثال اورده اید، اشکال کوچکی (احتمالا نوشتاری) مشاهده می شود.
        "سکوت مرگباری در وادی سرد کوهستان به نای خستگان چون تيغ می‌بارد...
        بخار از خون کودک می‌شود ابری...
        به روی منطق و احساس خواب آلود شبها نور ميسازد….🚩"
        ◇◇◇
        در این بریده از شعر، به جای کلمه " ورای"
        به اشتباه کلمه "وادی" اورده شده است که به شکل، ساختار و فرم این سروده و در نهایت به قضاوت در مورد ان تاثیر دارد.
        ♧♧♧
        هوا عریان…
        زمین در قعر تاریکی…
        عجب فصل غم انگیزی!!!
        چه سرمایی به جان عالم افتادست…
        در این دوران اشک و غم‌ چه میگویی؟
        چه میگویم؟
        چه میپندارد امشب اژدهای دون و خون آشام؟
        که سرما تا ابد بر شاخسار نونهالان زنده میماند؟
        سکوت مرگباری در "ورایِ" سرد کوهستان به نای خستگان چون تيغ می‌بارد…
        بخار از خون کودک می‌شود ابری…
        🔷️در پایان، قلم توانایتان را ارج نهاده، ارزوی سلامتی ان عزیز را دارم خندانک

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۱۲
        خندانک
        درودبرشماجناب معصومی عزیز خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
        درودهای فراوان بر استاد گرانقدر.جناب معصومی عزیز...
        بله..
        دقیقا اشتباه تایپی رخ داده...
        و منظور ورای بوده...که در واقع نمایانگر مشکلات عمیق اجتماع ما فوق تصورات بوده و ناتوانی در حل مشکلات را بسیار بزرگتر از صورت فعلی و واقعی خودش به تصویر می‌کشد...

        از نگاه ارزشمندتان. بسیار سپاسگزارم...
        بدرخشید به عشق...
        قلمتان مانا...
        شاد باشد عزیزم


        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۵۸
        درود بر شما جناب معصومی

        شاعر توانا

        سپاس از شما و تعاریف و الطافتان نسبت به بنده

        بله اشتباه تایپی در شعر جناب افضلی بوده گرچه در ورا زیباتر و موسیقی کلام ریتمیک تر است ولی اگر وادی هم می‌نوشتند به دلیل استفاده از اختیار شاعری
        ایرادی نحوی بر ان وارد نبود اما کمی موسیقی مخدوش میشود ماهم به دلیل رسم امانت تغییری در نوشتار شاعر نمی‌دهیم

        بمانید به مهر و بسرایید خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۴۹
        خندانک
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۴۰
        درود بر شما خندانک
        زیبا سرودید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره صدری
        نیره صدری
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۵۸
        درودهای بر شما استاد عزیزم
        جناب حاجی پوری بزرگوار...
        ممنونم از حضورتون...
        شاد باشید...
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ ۱۸:۰۷
        درود بر شما شاعر ارجمند
        عالی بود
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        نیره صدری
        نیره صدری
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۵۹
        درودها بر شما بانوي هنرمند...
        شاد باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۴۷
        درودهای فراوان بر شما بانوی عزیز و ارجمند...
        ممنونم...
        شاد باشید...
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره صدری
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۳۴
        درودها برشما استاد ارجمند
        شاعر زیبا نگار وخوش قلب
        عالی تر از عالی
        دستمریزاد خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۰۰
        دورد.درود.درود.
        برشما بانوی هنرمند
        اهل ذوق و هنر..قلمتان مانا...
        بدرخشید...
        شاد باشید...
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره صدری
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۱۷
        خندانک
        محمد گلی ایوری
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۱۴
        درود بر شما بزرگوار
        بسیار زیبا بود
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۱۴
        درودهای فراوان بر شما جناب ایوری عزیز
        ممنونم از نگاه مهربانتان...
        شاد باشید...
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        میم طوبی مهدوی
        شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱ ۲۲:۲۱
        درود برشما حضرت استاد جناب محمدی بزرگوار بسیار عالی دستمریزاد بهره بردیم از قلم ارزشمند شما برقرار باشید 👏👏👏👏👏
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۴۸
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0