شعرهای تازه دم دارم برایت مزه کن
داغ داغ است و دو آتیشه گلو را تازه کن
شعرهایی دست اول دارم از هر قالبی
طنز و پند و مثنوی با محتوای جالبی
آاای خانم آاای آقا این طرف را هم ببین !
سرسری نگذر از این گنج گران و دست چین
نسخه ای از هر کدامش را که میخواهی ببر
قرص بی خوابی و درد دوری ات از من بخر
یک غزل را می گذارم روی نسخه رایگان
تا بخوانی و ببینی حِسّت از تأثیر آن
طبق دستورالعمل هایی که قلبت می دهد
هر کدام آرام در خون تو جاری می شود
ناشتایی حل بکن در چای خود این بیت را
سر بکش از این انرژی زای شیرین این شفا
بین کارَت یک هجا از حسِ اعلا را بساب
تا نشاط و شادی ات افزون شود از این گلاب
لقمه ای خوشمزه بردار از مِنوی تازه ام
از کبابِ دل نویسی های پر آوازه ام
واژه های عشق را در هاون قلبت بکوب
تا شود تزریق روحت استکانی حال خوب
وقت قِیلوله ، صدای شعرها را گوش کن
بعد عصرانه دوفنجان شعرِ لب پَر نوش کن
یک دوبیتی را کنار شام شب در ماهتاب
کن مکمل تا شود خالی وجود از التهاب
مشتری های زیادی دارد این ، داروی ناب
شعر آغوشم بخوان در خلوت خود قبل خواب
تحفه ای دادم به رویا میروی با خواندنش
خواب معشوقه ببینی از طرب افشاندنش
قلب و روحم سر بریدم پای اکسیری چنین
کل احساسم چکاندم مو به مو با ذرّه بین
زخم های کهنه از شعرم نمک سود است عزیز
لایه لایه تو به تو مرهم نهادم ریز ریز
خون دل باشد هر آنچه میبری قدرش بدان
ذره ذره مصرفش کن مثل یک قطره چکان
جرعه جرعه بر جگر آتش کشیدم بی صدا
سر کشیدم زهر مارش را به تمکینِ قضا
یخ زدم از زَمهریرِ واژه های بی کسی
وقتی از جوهر نمی دیدم کمی دلواپسی
درد ها بلعیدم و غم ها به موقع صرف شد
سینه ام انبار غصه ، لب تهی از حرف شد
با همان احساس و حالی که نوشتم دل بده
حاصل عمر من است آن را تو آب و گل بده
با بُخوری از دو پر "پونه" هوایت تازه کن
با صدایت عشق را در هر نفس اندازه کن
افسانه_احمدی_پونه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
بسیار زیبا و شورانگیز بود
متفاوت