سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      ضبط جهان

      شعری از

      محمدعلی افضلی(خاکستر)

      از دفتر " زندانیِ سه نگاه " نوع شعر دوبیتی

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۰ ۱۰:۳۷ شماره ثبت ۱۰۷۵۴۱
        بازدید : ۲۴۴   |    نظرات : ۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمدعلی افضلی(خاکستر)

      تو هیچی و من هیچم و می پیچم از  این عالم  بی هیچ
       این هیچی و  این عالم و پیچیدگی ما به کسی ربط ندارد
      من بردم  و  تو  خوردی  و بسیار  شکست  قلب ضعیفان!
      بی دغدغه مینازی و میبالی و گویی که جهان ضبط ندارد؟
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      سیاوش آزاد
      پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ ۰۷:۴۱
      سلام باتوجه به تفاوت آهنگ جملات اخباری و سوالی محبت کنید هم قافیه و ردیف شدن این دو جمله را تشریح فرمایید
      محمدعلی افضلی(خاکستر)
      محمدعلی افضلی(خاکستر)
      پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ ۰۹:۴۳
      درود بر شما جناب آزاد
      حق با شماست
      در وزن و عروض و قافیه این دو بیت شعر ناهماهنگی
      مشهود هست
      انشاالله در اشعار آتی نظرات ارزشمند جنابتان ترتیب اثر خواهد داشت
      با تبریک روز مرد...
      شاد باشید
      یاعلی مدد
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مسعود آزادبخت
      پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ ۱۱:۱۰
      سلام و احترام جناب افضلی ادیب
      ضمن خوش آمد گویی بابت بازگشت دوباره تان
      به شعرتان دقت کردم مواردی را اشاره میکنم
      تو هیچی،بار معنایی منفی دارد،اما شاعر با همذات پنداری انرا مثبت کرده است(من هیچم)،
      می پیچم از این عالم بی هیچ(عالم بدون من و تو(هیچ))
      مصرع بعدی به زیبایی اتمام حجتی است برای ،،،،،،،،،،ان
      مصرع سوم شاعر خود را پیروز می داند و ،،،،،ان را به شکست خوردن و در این بین قلبهایی که میشکند اشاره دارد
      والبته مصرع آخر ،،،،،، ان را به بی مسئولیتی متهم میکند و هشدار می دهد گردش روزگار را

      با عرض پوزش این فقط برداشت بنده بود
      و در نقطه چین ها میتواند هرچیزی قرار بگیرد
      در پایان یک پیشنهاد
      (جفت هیچ) می تواند نام مناسبی برای شعر باشد
      با تشکر و احترام
      خندانک خندانک خندانک
      محمدعلی افضلی(خاکستر)
      محمدعلی افضلی(خاکستر)
      شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ۲۰:۱۷
      درود بر شما جناب آزاد بخت...
      تشکر از بذل محبتتون....
      و قدردانی میکنم از نقد شایسته جنابعالی...
      اصل این شهر از لحاظ محتوایی اشکال زیاد داره...
      در عالم معنا از ما درمورد چیزهایی که خارج از ظرفیت ما بوده سوالی نمیکنند و با هیچ منطق و احساسی مرتبط نیست....اما حتما در مورد رعایت حقوق یکدیگر ملزم به جوابگویی هستیم...در این شعر احساس و افکار و وجدان
      در برابر خودکامگی شاعر اعتراض میکنن....
      از نگاه زیبا و ظریفی که به بنده داشتید تشکر میکنم...
      باعث فخر و مباهات بنده هستید...
      حق یارتان
      یاعلی مدد
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مجیدنیکی سبکبار
      جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰ ۰۸:۵۳
      با سلامی گرم و با صدها درود
      آمدم، خواندم من این زیبا سرود
      مهر آن بر دل نشاندم همچو رود
      آفرین بر شاعرش
      ======================
      منتظر اورا که پاید دفترم
      با حضورش بر نهد منت سرم
      خواند او شعرم فزاید باورم
      نقد هم سازد چه خوب
      ======================
      یک ستارک چون که هستی، شاعری
      یک ستارک گر به خواندن حاضری
      کسری از آن سه که گوید قادری
      برسرودن شعر ناب
      ======================
      این سروشم مثل کارتی مشترک
      راه جو بر هرگلی چون شاپرک
      کو کشد بر هر سرودی نو سَرَک
      گر دل آزارت شده گو برکَنَم
      ======================
      * خندانک * خندانک خندانک
      محمدعلی افضلی(خاکستر)
      محمدعلی افضلی(خاکستر)
      شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ۲۰:۲۱
      جز به آن مادر بزرگم کس مرا از دل نخواست
      سینه اش را سوی این دنیا مرا محمل نخواست
      تا توان یابم ز مادر برگرفتن قوت خویش
      قطره قطره آب قندی می خوراندم کم و بیش
      دیدگانش چشمه ای از جوی خون هر دم روان
      مویه هایش بوده لالایی برایم نغمه خوان
      نیزه از پرگار هستی بر دلش بنشانده شد
      تا ز ماتم حلقه ای بر گرد او چرخانده شد
      جاده ها چون اژدها قربانی از او خواستند
      پیکر خونین برنایش به خاک آراستند
      طفلکی از او بجا مانده یتیم و لابه زن
      نوعروسی از برادر مانده همچون بیوه زن
      مادرم زائو به کنجی بوده در حالی نزار
      شوهرش راننده ای نادم برادر در مزار
      غوطه ور اندر سیاهی خانمان شیون به راه
      بنده آنگه آمدم با این که بودم هفت ماه
      پیرزن را همدمی گشتم به دردش التیام
      تا به گوشم خواند او از ناله هایش تلخکام
      طالعم شد شاعری باشم چو نی زَانبان غم
      غرق دراحساس دردی زاده از ظلم و ستم
      &&&&&&&&&&&&&&&&&&&
      درودها عزیزم
      ممنونم از لطفتون
      یاحق
      ارسال پاسخ
      محمد علی رضاپور
      جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰ ۲۳:۰۵
      سلام و درود
      بزرگوار!

      دعوتید به کارگاه شعر اجتماعی(در راه پیشرفت ایران)
      لطفاً به قسمت مطالب نشر شده در بالای سایت نگاه بیاندازید!
      (کارگاه شعر اجتماعی- در راه پیشرفت ایران)

      سپاس
      محمدعلی افضلی(خاکستر)
      محمدعلی افضلی(خاکستر)
      شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ۲۰:۲۰
      سلام و درود...
      حق یارتان
      ممنونم
      چشم در خدمتم
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0