سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      شعر سوشیانت

      شعری از

      کوروش فلاح نژاد (رِند)

      از دفتر دگردیسی نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۵ شهريور ۱۴۰۰ ۰۰:۳۱ شماره ثبت ۱۰۲۳۲۴
        بازدید : ۳۰۴   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      آخرین اشعار ناب کوروش فلاح نژاد (رِند)

      به دشت‌های رنگارنگ آینده بگو
      باد مارا با خود برده است
      تا بار دیگر روزی
      چون دانه‌های وحشی شقایق‌ها
      بگستراند بر تن مخملی زادبوم‌های دور
       
      به زمان پنهان که خِرد عیانش نمود بگو 
      دیریست گذشته از پشت‌پایم به شراب طهور
       
      به نمایشگران کرنش‌ کننده‌ی پست بگو
      خشمگین‌ترین بیداری می‌‌درَد پرده‌های این آیین کور
       
      به ستارگان چشمک‌زن شبهای کهنه‌ی تاریخ بگو 
      شنیدیم آنچه پند نیاکان بود از خشکسالی‌‌ دور 
       
      به گندمزارهای گسترده‌ی رقصان در خواب نسیم بگو 
      تا تاکستان‌ها بر پاست
      درس‌‌آموزیم از مکتب مستانه‌ی شاه نیشابور
       
      به شاعران بهشتی‌سُرای سَده‌های پیشین بگو 
      می ناب چامه‌سرایان این سرزمین
      مستی‌‌ آفریند اندیشمندان باختر را تا شرق‌دور
       
      به نخستین اهورایی این سرزمین آتشفشانی بگو
      سوشیانت پُل زده 
      از دماوند تا دورترین آتشکده‌‌ی ایران و تور
       
      به خنیاگران چیره‌دست شهرهای باستانی بگو
      هنوز روزهای زندگی را می‌رقصیم
      از سمفونی کهکشان تا دستگاه شور
       
      به خاک تفته‌ی این فلات دژخیم‌زده بگو
      دوباره جوانه خواهیم زد از دریای بالا تا پایین هور
       
      به سربازان نژاده‌ی هماورد با توفان بگو 
      بیهوده نریخته خون‌تان
      از شما مانده آنچه اینک نام دارد غرور
       
      به فرهیختگان پاک سرشت این سرزمین کهن بگو
      پند گرفتیم از دانش‌ والایتان
      به زودی می‌نشینیم مرگ اهریمن را به سور
       
      کوروش فلاح نژاد
       
       
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۰ ۱۵:۱۴
      درود بزرگوار
      جالب و زیبا بود خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۱۱
      بداهه ای تقدیم شعر زیبای شماشاعردانا
      چشم و نظرم افتاد
      بر شعرهای زیبایت
      مستی بدهد شعرت
      خمخانه ی مستانت
      خندانک خندانک خندانک
      محمد علی رضاپور
      يکشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۰ ۲۱:۴۵
      سلام و درود و احسنت بر شما خندانک
      محمد علی رضاپور
      دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۸:۳۷
      سلام و درود
      فرهیخته ی گرامی
      لطفاً با سرایش در مکتب ادبی نورگرایی،
      به گسترش این مکتب ارزشمند بومی،
      مددکار باشید!
      مکتب ادبی نورگرایی در همه ی قالب های شعری بطور عام و در شعر پیشرو بطور خاص می تواند به کار برود. منظور ما از شعر پیشرو، گونه هایی است همچون سه گانی، سروش، شعر سبز یا چندآهنگ و شعر تک.
      تقدیم شما بزرگوار:


      مکتب ادبی نورگرایی
      شعر پیشرو
      گونه ی سه گلشن

      (آغاز گر:)
      "ای ستم ها! شما نمی مانید
      بیش کم ها! شما نمی مانید"

      (پیکره:)
      می رَوید و ترانه می آید
      نور ایمان به خانه می آید

      می رَوید و غزل نمی خندید
      گلشن خوش بهانه می آید

      ای کلانشهر قهر با گل سیب
      -که اسیری به تازیانه ی باد-
      چیستی پس تو؟!
      رونوشتی میلیونی از قوطی کبریت؟!

      آی مهواره ی کلاغ سرشت!
      - که در آسمان هم هستی -
      چیستی پس تو؟! زاده ی ابلیس؟!

      آی خیل ماشین ها!
      های اسبان آسیاب فریب!
      در بیابان شهر دایره ای
      آسیب - آسیب
      تا کدامین کمال می رانید؟!

      گرچه خیلی زیاد هم باشید
      آی بسیار های کم مقدار!
      بعد از این، آن یگانه می آید

      گفته خورشید پشت ابر به کوه
      در سپیده دم تغزل شان:
      صدهزاران ترانه می آید

      در حقیقت، فسانه ها، حق اند
      همه اسطوره می شویم به عشق
      - اگر اهلش باشیم -
      در حقیقت، فسانه می آید

      (پایانبخش:)
      "من دلم روشن است‌‌؛ می بینید."

      مکتب ادبی نورگرایی
      در نورگرایی، جامعه ی پسامدرن امروز در کنار جنبه های مثبت سنت و با نگاهی معنوی و امیدوارانه و در عین حال، واقعی (و البته با آرایه پردازی های جهان ادب و هنر) به تصویر کشیده می شود.
      اصول توحیدی، خانواده، میهن، اخلاق،
      جلوه های طبیعت، جلوه های مثبت، سازنده و غیر خرافی سنت، نوستالژی با تأکید بر پاسداری از ارزش های کهن و بازسازی آنها بصورت پیشرو و هماهنگ با دنیای امروز (بجای افسوس خوردن های بی فایده) و مواردی از این قبیل، مفاهیم مکتب نورگرایی را تشکیل می دهند و همه ی آنها - با شدت و ضعف هایشان - جلوه هایی بهره مند از نور خداوند یکتا دانسته می شوند
      (الله نور السموات و الارض).

      سه گلشن:
      گونه ای آمیخته از شعر سنتی و نو،
      با سه بخش آغازگر، پیکره و پایانبخش
      (که گاهی بخش نخست یا پایانی آن حذف می شود)
      با انعطاف پذیری زیاد در هریک از این سه بخش و در قافیه و وزن و....
      سه گلشن، همانند سه گانی، سروش،
      شعرسبز یا چندآهنگ و شعر تک،
      گونه ای از شعر پیشرو است.
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2