پنجشنبه ۶ دی
|
|
یک دم بیامد خواب من وانگه برفت شتاب من
شمع دلم بود این نگار محفل صبح محراب من
باران رد آسایی تو بز
|
|
|
|
|
در سرانگشت خدایگان حکاکی شده بر کاشی های محراب مخنق
|
|
|
|
|
عقل در فعلیت خود زندگیست
جستجو بر حسب عادت بندگی است
|
|
|
|
|
بیا حافظ! بگیر فال زمستانی من
|
|
|
|
|
شب یلدا نشستن دور کرسی
چه خوش باشد ز هم احوالپرسی
|
|
|
|
|
شب طولانی و سردی که دارد_نشانِ جشنی از اقوام پیشین
|
|
|
|
|
می گریزی از خودت وقتی که دنیا خوب نیست
خنده بر لب می زنی گویی که دل آشوب نیست
|
|
|
|
|
اگر فراموشم کنی
ترک آغوشم کنی
ترک دل و پیمونم کنی
|
|
|
|
|
ای عاشقِ سربلندِ آزاد بیا
ای ساکن سرزمینِ آباد بیا
...
|
|
|
|
|
تـو را در قامـتِ یلـدایِ زیبـا
تمـاشـا می کنـم فردایِ زیبـا
|
|
|
|
|
باز پاییزو کمی سرمایش
آمده با همه دردهایش
|
|
|
|
|
دستانت مرا به چوبه ی دار ببرد
|
|
|
|
|
نوای هم نفسی جز عسس نمی آید
نسیم زندگی از این قفس، نمی آید
پیام روح نوازی، ز کس نمی آید
|
|
|
|
|
ترسم از روزی رسد فردا نباشد مادرم
|
|
|
|
|
نیستی هر شب تو را در خواب میبینم عزیز...
|
|
|
|
|
دریغ کرده ای از من چرا نگاهت را
گرفتی از شب یلدائیم پگاهت را
|
|
|
|
|
تقدیم خودش میکنم این شعر روان را
این شعر پر از جاذبههای دو جهان را
|
|
|
|
|
یار دیرین غزل های شبانه مادرم!
|
|
|
|
|
عاشق منم که با می ناب ِ لبان ِ تو
گه از خودم جدایم و گه از خدا جدا
|
|
|
|
|
یاد دارم
سفره یِ خانه ما
بوی سنت می داد
|
|
|
|
|
به یلدا می رسم بی حرف و چانه
|
|
|
|
|
زمانی آینه همخانه ای داشت
نگاهی آشنا اندر دلش بود /
|
|
|
|
|
مادر یعنی، تحفهٔ بی تکرار...
|
|
|
|
|
تا جدایی قدری مانده ،
قدر ایام را بدانیم
|
|
|
|
|
*(آه...)*
******
عمرم گذشت ویار زحالم خبر نبود/
یک شب نبود کز غم او دیده تر نبود/
****
خون خورد
|
|
|
|
|
به یلدا یار و دلبر دربرت باد
به شادی تاج شاهی بر سرت باد
انارین بوسه های سرخ و شیرین
خوشی د
|
|
|
|
|
باعشق تو خواندم همه من فلسفه هارا
بِبَرد سوز نگاهت همه سفسطه هارا
برسم بوسه دهم یک دم و بازم
از
|
|
|
|
|
نمیدانی تو
که چه باریست کشیدن به دوش
کولهی پارهی این زندگی
تن میزنی از روز نخست
تن میکنی ا
|
|
|
|
|
✍️ترانه سرا: م.مدهوش( یامور)❤️🩹
🎧 دکلمه: بانو هستی احمدی🎉
|
|
|
|
|
ای عاشقان خاکم کنید در کوی یار بی وفا
شاید که عطف دامنش زنده کند این مرده را
او دیده ام پرخون کن
|
|
|
|
|
چون یافتمش آن مشکل حال ناپسندم
گشتم شب و روز را پی یاور و همدم
کم کم حال خوش شد در وجود من پدیدار
|
|
|
|
|
مرکز دایره ی عالم هستی زهراست
عالم از عشق به او سجده کند جا دارد
|
|
|
|
|
هر آنچه داشته در خلق تو داده خدا ، مادر
|
|
|
|
|
سپرده میشود
به صندوقچه خاطرات
روزهای پاییزی زیبا
تا آغاز شود
دلتنگی های زمستانی
در شب طولا
|
|
|
|
|
آه که گفتی من غمم بیش از تو می باشد
ولی...
این دل پر از اسرار
و حرف های غم است
|
|
|
|
|
گر چخان کردم دلم مجبور بود
چوب بالای سرم از زور بود
من پذیرفتم که دست روزگار
از نوازش کردن من دور
|
|
|
|
|
بگو ای دل به آن یار دلارا
|
|
|
|
|
شبی با یاد شما سپر گردید ،یلدا است
ظلمت این شب ،سپید گردید یلدا است
ما که عمری چشم راهت هستیم از
|
|
|
|
|
هما اینجا سرای کور و کر هاییست
که خود بر چشم هاشان میل می سایند
|
|
|
|
|
سُررخیِ لبش هم مِیِ یلدا باشد
|
|
|
|
|
میروم آسیمه سر از کوچه ها
میروم تا عابری دیگر شوم/
|
|
|
|
|
الهی این شب یلدا به کام مردمان شیرین برآید
|
|
|
|
|
در این غبار بی کسی پرنده ای نمی پرد
کسی ز روی معرفت به ما سری نمی زند
|
|
|
|
|
درشهری که مرگ ،
عبادت بشمارمی آید ،
زندگی به چشم ، قمارمی آید
|
|
|
|
|
نگاه می کنم تو را،هلال مه جبین تو
|
|
|
|
|
رسیده آخرین ساعات رفتن های پاییز
|
|
|
|
|
*(طرّار)*
***
مرا در سینه ام روشن دلی بود /
حکیم وکاردان کاملی بود
|
|
|
|
|
یلدا! با آمدنت هوایِ غزل و قصیده میآید
|
|
|
|
|
غزل : غروب یلدا
به مو رسیده جوانیم ، ای تماشایی
خمارِ پیک ِ نخوردم به ا
|
|
|
|
|
ما برفتیم و نگاهی به قفا دلبرِ ما
که چه آید ز غمِ دوریِ تو بر سرِ ما
|
|
|
|
|
اشک می ریزم درغم مادر ولی آهسته آهسته
ورق میخورد این قصه ولی آهسته آهسته
می رود راوی سوی کوچه
|
|
|
|
|
باخت هرآنکه که دلش رابرکسی غیر از تو بست
|
|
|
|
|
چیست یلدا،انعکاس عشق در گیسوی یار
|
|
|
|
|
صبحِ پاییزیِ بارانیِ کمْ پیدایم!
"پرتو" روشنیِ این دلِ بیپروایم!
سرخیِ گونهیِ من عشق تو را کم
|
|
|
|
|
این شب تاریک هم طی می شود سوی بهار
نور از خورشید میبارد به سرخیِ انار
|
|
|
|
|
میروم روزی ز دستانت ولی
داغ هجرانت همینجا ماندنیست
مانده صد افسوس از بی مهری ات
نازنین، آن سن
|
|
|
|
|
کاش حافظ
مژده یِ آمَدَنت را
در شبِ یلدا بگوید.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
یلدانه ای در کنار دوستان ناب
|
|
|
|
|
چشم در چشمان ساعت ماندهام
|
|
|
|
|
شب یلدا را به همه مردم ایران تبریک عرض میکنم ، به امید موفقیت.💙
|
|
|
|
|
مسابقه / تاک ترنم / دکلمه
|
|
|
|
|
کم کمک می رسد از راه شب طولانی
شب حافظ، شب معرفت انسانی
شب لبخند، شب نو شدن خاطره ها
شب طنازی و ع
|
|
|
|
|
عشق را به دوش میکشیم و زود میرویم
|
|
|
مجموع ۱۲۸۶۵۳ پست فعال در ۱۶۰۹ صفحه |