سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        علت تنهایی. روانشناسی

        شعری از

        محمد باقر انصاری دزفولی

        از دفتر razbikasan نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۴۶۸۴
          بازدید : ۲۱   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد باقر انصاری دزفولی

         
        تنهایی ما.انسان شناسی572
        علت تنهایی. روانشناسی
        هر کس   که دلی  رنج  دهد او
        گرگ است؛ دگربنی بشرنیست
        تنهایی  ما  نه بی‎  جهت نیست  
        چون دردل ما شوروشررنیست
        #محمد_باقر_انصاری_دزفولی
        این شعر به‌طور شاعرانه به تنهایی و دلی که رنج می‌دهد، اشاره دارد و در عین حال به معانی عمیق‌تری درباره انسانیت، احساسات درونی و ارتباطات انسانی پرداخته است. تحلیل این شعر می‌تواند به‌گونه‌ای باشد که به بررسی مفاهیم مختلفی مانند "تنهایی"، "رنج دادن دل‌ها" و "روح انسان" پرداخته شود. در ادامه تفصیل بیشتری از این مفاهیم ارائه می‌شود:
        1. گرگ و انسان: تقابل بین انسانیت و درندگی
        در بخش اول شعر:
        "هر کس که دلی رنج دهد او / گرگ است؛ دگربنی بشر نیست"
        شعر در اینجا به‌طور نمادین از کلمه "گرگ" استفاده کرده تا تفاوت بین یک انسان واقعی و کسی که دل دیگران را رنج می‌دهد را نشان دهد. گرگ، در ادبیات و فرهنگ‌های مختلف، نمادی از درندگی و بی‌رحمی است. این بخش از شعر نه تنها به معنای آسیب رساندن به دیگران، بلکه به معنی از دست دادن انسانیت در اثر بی‌رحمی است.
        چنین فردی که به دیگران آسیب می‌زند، دیگر «بنی بشر» نیست، زیرا برای «انسان بودن»، ویژگی‌هایی مانند همدلی، محبت، درک متقابل و مشارکت در احساسات دیگران ضروری است. انسان از طریق همین ویژگی‌هاست که به دیگران به عنوان «هم‌نوع» خود نگاه می‌کند و می‌خواهد در کنار آن‌ها باشد.
        نکته مهم در اینجا: این بخش از شعر به شدت تأکید می‌کند که «رنجاندن دل‌ها» چیزی است که انسان‌ها را از یکدیگر جدا می‌کند. وقتی کسی از دیگران سوء استفاده کند یا به آن‌ها آسیب بزند، دیگر نه‌تنها به دنیای انسانیت آسیب می‌زند بلکه خود را هم از آن دنیای انسانی خارج می‌کند. در حقیقت، این رنجاندن دل‌ها، فرآیند انسانیت‌زدایی است.
        2. "تنهایی ما نه بی‌جهت نیست"
        "تنهایی ما نه بی‌جهت نیست"
        در این بخش از شعر، بیان می‌کند که تنهایی فردی که دچار آن است، صرفاً به دلیل یک اتفاق تصادفی نیست. بلکه این تنهایی ریشه در دل انسان دارد. این همان ریشه‌شناسی روان‌شناختی تنهایی است که بسیاری از روان‌شناسان هم به آن پرداخته‌اند. تنهایی می‌تواند حاصل نارضایتی‌های درونی، کمبود عشق و ارتباط، یا حتی بی‌هدف بودن در زندگی باشد.
        وقتی کسی احساس می‌کند که به درستی شناخته نمی‌شود یا از سوی دیگران پذیرفته نمی‌شود، دچار احساس تنهایی می‌شود. این تنهایی می‌تواند در دل فرد به یک نوع "کاهش انرژی عاطفی" منجر شود، به‌طوری که آن فرد احساس کند قادر به برقراری ارتباط عاطفی با دیگران نیست.
        در این شعر،  به این نکته اشاره دارد که این تنهایی و بی‌ارتباطی، ناشی از چیزی عمیق‌تر است. این تنهایی بی‌دلیل نیست، بلکه دلیل آن فقدان یک انرژی درونی، شور و شوق، یا حتی ارضای نیازهای عاطفی است که فرد در دل خود احساس می‌کند. بنابراین، دلیل اصلی تنهایی در اینجا، نبود آن شور و انرژی درونی است که فرد را به جامعه و دیگران متصل کند.
        3. "چون در دل ما شوروشرر نیست"
        "چون در دل ما شوروشرر نیست"
        در این بخش، شعر به یکی از عوامل اصلی تنهایی اشاره می‌کند: فقدان شوروشرر. این واژه می‌تواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد: شور زندگی، شور عاطفی، شور درونی برای تحقق هدف یا آرزو، یا حتی شور و اشتیاق برای ارتباط با دیگران.
        اینکه انسان در دل خود شور نداشته باشد، به این معناست که او از یک نیروی محرکه برای رشد و تحول بی‌بهره است. شور درونی به‌طور کلی برای انسان‌ها اهمیت زیادی دارد زیرا همین شور است که انسان‌ها را به حرکت در می‌آورد، انگیزه و هدف می‌دهد و باعث می‌شود به دنبال ارتباط با دیگران باشند. فقدان این شور می‌تواند به نوعی احساس سردی، رکود و انزوا منجر شود که در نهایت به احساس تنهایی منتهی می‌شود.
        شور و شرر در دل انسان‌ها به‌طور نمادین می‌تواند به معنای انگیزه زندگی، اشتیاق به کشف و خلق و حتی احساس تعلق به جهان و دیگران باشد. وقتی این شور و هیجان در دل فرد خاموش می‌شود، او از دیگران فاصله می‌گیرد و به تدریج دچار تنهایی می‌شود.
        4. ارتباط میان تنهایی و فقدان ارتباطات عاطفی
        شعر در اینجا به‌طور غیرمستقیم به رابطه میان تنهایی و فقدان ارتباطات عاطفی اشاره دارد. وقتی انسان‌ها نتوانند روابط عاطفی مثبت برقرار کنند و یا در روابط خود احساس رضایت نداشته باشند، به تدریج تنهایی به سراغ آن‌ها می‌آید. ارتباطات انسانی همواره یکی از مهم‌ترین منابع شادکامی و احساس تعلق هستند. بی‌توجهی به این نیاز انسانی می‌تواند به انزوا و افسردگی منجر شود.
        از طرفی، فقدان شوروشرر یا انگیزه درونی باعث می‌شود که فرد نتواند ارتباطات معناداری برقرار کند، چرا که افراد معمولا زمانی که در درون خود انرژی مثبت و شوروشرر دارند، توانایی جذب دیگران و ایجاد روابط مثبت را هم دارند.
        5. نتیجه‌گیری کلی:
        این شعر به‌طور ضمنی در پی آن است که بر اهمیت ارتباطات انسانی و نیاز به شور درونی تأکید کند. انسان‌ها تنها زمانی از تنهایی رهایی می‌یابند که بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کرده و شور و انگیزه‌ای در درون خود برای این ارتباطات ایجاد کنند. رنجاندن دل‌های دیگران نه‌تنها باعث از دست دادن انسانیت می‌شود، بلکه مانع از آن می‌شود که انسان‌ها به آن شور درونی دست یابند که باعث برقراری روابط انسانی سالم و مفید می‌شود.
        بنابراین، در این شعر، تنهایی نه تنها یک وضعیت فیزیکی یا اجتماعی است، بلکه به‌عنوان یک وضعیت درونی و روانی بررسی می‌شود. برای رهایی از این تنهایی، باید به درون خود نگاه کنیم و سعی کنیم شور و انگیزه‌های درونی خود را دوباره پیدا کرده و از این طریق به دنیای انسانیت و ارتباطات انسانی بازگردیم.
        #محمد_باقر_انصاری_دزفولی    
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        بهمن بیدقی
        ۶ ساعت پیش
        با سلام و عرض ادب استاد بزرگوار
        درود بیکران بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        بداهه ای تقدیم لطف بیکران شما
        تو را آنچه عزیزت کرده یارا
        گمانم مهر والای تو باشد
        خدایارت بوَد استاددانا
        که آرامش به دنیای تو باشد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        ۵ ساعت پیش
        درود استاد دزفولی شعر وتفسیر زیبا بود
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۴ ساعت پیش
        بداهه ای تقدیم لطف شما
        استاد بزرگوار
        به لطف شما می نازم
        در دلم شادی می سازم
        در درونم نغمه پردازم
        پر از سازو آوازم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2