پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر محمد جواد خردمند خرم دستان
آخرین اشعار ناب محمد جواد خردمند خرم دستان
|
دیرگاهیست که در بند نگاهت شده ام
خیره بر در شده و ؛چشم به راهت شده ام
چون نبیند نگهم هیچ اثر از رویت
همه تن گوش ؛به زنگ؛ صدایت شده ام
چون تویی شوق و تمنا به هر لحظه من
طایر کوی تو و ؛سر به هوایت شده ام
در هوای تو نفسهام همه تازه شده ست
از همین روست که زنده؛ به وصالت شده ام
چون نبینم اثرت هیچ درین شهر و دیار
از سر عجز و امید ؛غرق خیالت شده ام
چون تویی بهر دلم جمله ی خوبی ها را
هر چه بر لب تو برانی ؛برایت شده ام
من که در هر دو جهان شهره منطق بودم
بی خود از خود شده از رد دو پایت شده ام
اینقدر بر در کویت بکوبم دستان
تا همه پی ببرند اهل؛ سرایت شده ام
چون که دستان؛ در عشقت بدیدست یزدان
سِرَش این است که عاشق به نوایت شده ام
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و دلنشین سرودید
پیروز و دلشاد باشید