جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر محمد جواد خردمند خرم دستان
آخرین اشعار ناب محمد جواد خردمند خرم دستان
|
به خود می پیچم امشب هم به یاد عهد دیرینه
صدای حق بُوَد گویی به گوش جان و در سینه
همان عهد قدیمی که گرفتی تو ز هر جانی
الست ربکم یا خلق؟ به یاد آرید پیشینه؟
به یاد آرم همه شب ها و برخیزم من از بستر
چو شوق دیدن رویت زداید هر غم و کینه
نخفته ست چشم من راحت از آن گاهی که میدانم
بشد آب از فراق تو تن و رخ زرد رنگینه
به دستان یک شبی گفتی که (قَد اوتیتَ ما سُؤلَک)
که من از تو نیم پنهان نگاهی کن به آیینه
اگر خواهی که چون موسی به سینا ره سپاری تو
سماعی کن به دل اما ز پا برگیر پشمینه
صلاح الدین و مولا را؛ زَرْ بازار و تق تق ها
شنو حق حق تو ای دستان منم سندان و زرینه
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عارفانه ای زیباست