درود جناب زراعتی عزیز و گرامی
ممنون از الطاف و تعاریفتون و سپاس بیکران از توجه شما
در خلق اثر من معمولا هوای فرم ندارم و تا وقتی چیزی احساسم رو غلغلک نکنه دست به سرودن نمیبرم(نشون به اون نشون که گاهی ماهی چند شعر میگم و گاهی سالی میگذره و خبری از شعر نیست) وتوی ذهن چند بار در چند وزن چند بداهه ساده میگم تا ببنم کدوم بیشتر به دلم میشینه و بعد شروع به کامل کردن شعر می کنم . نه کاملا جوششی و نه کاملا کوششی.قسمت هایی خود به خود در ذهن ساخته میشه و قسمت هایی هم خودم میسازم و اما اما اما موقع ویرایش تیغ جراحی رو در میارم و بیرحمانه به جون اشتباهاتی که از اون ها سر در میارم میوفتم و حتی به مصرع هایی که مورد علاقه ام هستند هم رحم نمی کنم. دیگه هرچی سر در نیارم و اشتباه بمونه ؛ که دوستان لطف دارند و صادقانه و صمیمانه اشکالات رو نشان می دهند.
در مورد گردانند از اون دسته ای هست که از اول که شعر رو گفتم بوده و ربطی به ویرایش نداشته و با گفته شما کاملا موافقم و پیشنهاد جناب صادقی (می سازند) جایگزین مناسب تریست
خواننده اینگونه برداشت می کند که ویرایش مصرّانه بعدی به گونه ای بوده است که فرم را بهتر تنظیم نماید اما همزمان به جریان جاری احساس، لطمه زده است.
همونجور که میدونید من اصول و قواعد به شدت اعتقاد دارم و با ساده سازی هایی که امروزه مطرح شده موافق نیستم امیدوارم کم کم بتونم بعد از ویرایش هم احساس کاملا خوبی رو به مخاطب انتقال بدم و این جز با تجربه امکان پذیر نیست و خوشحالم در این مسیر دوستانی چون شما هستند که راهنمایی کنند
پیروز و دلشاد باشید
بسیار زیبا و شورانگیز بود
مزین به نقد نافذ عزیزان صادقی و زراعتی
خرم و تندرست باشید