دوشنبه ۸ خرداد
اشعار دفتر شعرِ آسمانی فکر کن شاعر شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
|
|
یاد دارم سفره خانه ما
بوی سنت می داد
|
|
|
|
|
و زمان در گذر صبح به شام
لحظه لحظه انتخاب
لحظه لحظه امتیاز
|
|
|
|
|
و گاه رو به آسمان
نجواکنان
یادت بخیر مسافر
|
|
|
|
|
عجب جایی ست زمین
برای دل بریدن
|
|
|
|
|
رسم تقدیر این است
گاه پایی گیرد
تا که بالی بدهد
|
|
|
|
|
کوه به کوه، آدم به آدم، برسند یا نرسند...
|
|
|
|
|
دیشب آمد باز هم
گفت در گوشم نرم
بازیگوش
|
|
|
|
|
بهضی ها مثل بقیه
بعضی ها هم بهترینن
اونایی که فصل بعدِ
بعضی ها رو می نویسن
|
|
|
|
|
به زودی کشف خواهی کرد
جهانی سر به سر رویا
|
|
|
|
|
ماهی تنگ بلور
راه به دریا داشت
صبح می رفت غروب بر می گشت
|
|
|
|
|
بتون و آهن و سنگ
قفسی ساخته تنگ
آنچه ما ساخته ایم
کار ما ساخته است
|
|
|
|
|
جد من در گیلان
خانه ای داشت ز گِل
|
|
|
|
|
زندگی زنجیری ست
حلقه حلقه، پیچ پیچ
|
|
|
|
|
در شب تیره و تار
من چراغی دارم
با جواب می سوزد
|
|
|
|
|
مردم نهال باغ خدایند
و من یک باغبان ساده در باغش
مرا عهدی ست با مالک
|
|
|
|
|
من نمی دانم چرا اول
شده ویران و حال باید ساخت
|
|
|
|
|
من مترسکی هستم
که کلاغ ها را هم می خندانم
|
|
|
|
|
عصر حاضر
عصر اوج ابلهی ست
نسلی ویرانگر به دنیا آمده
|
|
|
|
|
تقدیر همیشه جاریست
در رودخانه زمان
|
|
|
|
|
دختران ایرانی
چه بسیارند
چون صدف های خلیج فارس
|
|
|
|
|
درس عشق از مبحث دلدادگی
نکته ای داشت شگرف
|
|
|
|
|
پسرک به لب آب نشست
رو به روی پری دریایی
|
|
|
|
|
همه عمر
استدلال کرده ام احساسم را
|
|
|
|
|
خواهم گشود مغازه ای
در انتهای کوچه ای بن بست
|
|
|