درود مجدد مهدی جان
چقدر خوب شد به این نکته ها اشاره کردید. در بین آنها با برخی کاملا موافقم و با بعضی موافق نیستم اما نقد تخصصی شماست و همانند هر نقد دیگری، برایم بسیار ارزشمند است و طرح آن، نشانه لطف شما به بنده است.
اما یک نکته، نیاز به رفع ابهام دارد:
اینکه خدای ناکرده، دیگری را در منزلتی پایین تر و به عنوان نهال دیده ام و نیت خودبرتربینی، مبنای بکارگیری این تشبیه بوده است اصلا و ابدا با روحیه و مرام بنده سازگار نیست.
شما یک شاعر حرفه ای هستید و انبوهی از متون ادبی خصوصا شعر را مطالعه کرده اید. ادیبان و شاعران با نگاهی مهرورزانه، هزاران بار دیگری را در مقام گل و بلبل و شمع و پروانه و اسب و غزال و آهو و درخت و چشمه و نسیم و پیچک و رعد و دریا و ساحل و شال گردن و چتر و کلاه و قایق و خانه و طوطی و ... قرار داده اند و این امر در ادبیات ایران و جهان، کاملا مرسوم و معمول است.
نکته مهم تر این است که وقتی شما به یک آموزه عام اشاره می کنید مخاطب و کاربر آن، شخص خودتان نیستید. آموزه را خطاب به گروهی بزرگی از مخاطبان انسانی عام مطرح می کنید و خودتان هم یکی از آن مخاطبان هستید.
بنده همانگونه که در مقام تشبیه، دیگری را نهال و خود را باغبان فرض می کنم می توانم در لحظه و موقعیت دیگر، شما را باغبان و خودم را نهال بدانم. این یعنی توصیه به جابجایی مداوم و پایان ناپذیر دو نقش اجتماعی یعنی «باغبان و نهال» بین همه ما انسان ها که پیام اصلی شعرم بود.
آخرین نکته اینکه اگر انسان ها، خدا را محور اصلی زندگی خود بدانند و به جای ایجاد رابطه دوجانبه با دیگری بر مبنای «قرارداد اجتماعی» نظریه پردازانی مانند هابز، جان لاک و روسو، رابطه سه جانبه بین «خود، دیگری و خدا» برقرار کنند تعابیری مانند «رنج بی اجرت» و نظایر آن، به سادگی هضم و فهم می شوند.
باز هم سپاس از نظرات ارزشمندتان و با آرزوی بهترین ها
میلاد با سعادت سالار شهیدان راه حق و فضیلت
حضرت حسین ابن علی علیه السلام مبارک باد