پنجشنبه ۳ خرداد
|
|
آن زمانى كه ادب را به كتاب آوردند
نسبت مى به خدا داده كه تاب آوردند
|
|
|
|
|
بر گرد بیا چون که مرا بال وپری نیست
سهمم ز جفای تو بجزدربدری نیست
|
|
|
|
|
نمی رسد راهم به سپیدی زمستانم
که ببارد بر سر موهای خرمایی
بگیرد دستی از سر سرما
دلی گرم به بودنت
|
|
|
|
|
حریف میطلبم در سخت ترین شرایط ها من تحملش را دارم
|
|
|
|
|
اميدی به دلم دادی
كه از تو خيلی ممنونم
|
|
|
|
|
تو کجایی که همه جا ساکته
تو کجایی که جسمم راکده
تو کجایی که دیگه صدا م و نداری
تو کجایی که دیگه ه
|
|
|
|
|
زیر ابروهای تــــــو محراب عشق دیگر ست ..
|
|
|
|
|
سلام زیباترین رویای بیدار
سلام بانوی ناز عشق و ایثار
|
|
|
|
|
صاحبان با حس بگویند هر بیان //
بردگان با علم خود گویند عیان
|
|
|
|
|
اِلا بِذکره اللّهِ تَطْمَئِنَ الْقٌلوبْ....
|
|
|
|
|
کام حامی شده خشک وزده تبخال لبش
جرعه ای آب از آن چشمهیزمزمخواهم
|
|
|
|
|
آتش گرفت قلبم از حرفهای پر درد
نفرین صبحگاهی با قلب من چه ها کرد ؟
قلب پر آتشم را بازیچه فرض
|
|
|
|
|
او . من . تو
...
علی رفیعی
|
|
|
|
|
حالم آشفته شد و ساده به دام افتادم
|
|
|
|
|
مـرغِ سـحر گـفـت بـه پـروانه شـبـی تــار
ایـنـگـونـه تـو هـم نـالـۀ دیـریـنـه مـیازار
|
|
|
|
|
چــون از تـــو شدم هـرگـز گشتم زدیگر عاجــز
دیــــدن نــتوانم جــــز روی دیــــگر ای بـــــارز
چــ
|
|
|
|
|
نبضم
جایی ست
کمی بالاتر از خالکوبی اسمت
و من هر بار روی اسمت دست می گذارم و
می فهمم ز
|
|
|
|
|
من دلم خون شده از بس كه تو دوري تو بيا
عشق را ميدهمت هر چه بخواهي تو بيا
من جواني نكنم بي تو بگير
|
|
|
|
|
سقوط میکنم با مغز در دیوار
به گوشش میرسانند موشها این بار
|
|
|
|
|
ای قدر تو غریب در باور زمین...
|
|
|
|
|
ما مست می ولای اوییم
با حضرت عشق هم سبوییم
جای دگری نظر نداریم
زیبا صنمی دگر نداریم
چون
|
|
|
|
|
شعر و غزل ترانه یک عشق بی بهانه
باز هم شعر و ترانه
|
|
|
|
|
به هرچی توی دنیامه چه بیرحمانه مشکوکی
واسه آهنگ عشق من مث گیتار ناکوکی
دلم یخ بست از امواج نگاه س
|
|
|
|
|
هیچ مسئولی مصون از حربه ی شمشیر نیست ..
|
|
|
|
|
ز نفس هایِ خوشت بویِ مسیحا آید
دلِ غم دیده چه شادان به تماشا آید
|
|
|
|
|
من همانم کز ورای سختی این ره ز دوش
آمدم تا برکنم تاریکی از دالان کج
|
|
|
|
|
عزیز چشم بادامی مرا کشت
اسیرم کرد وبا خامی مرا کشت
کنار قبر حافظ رفت و ناگاه
به شهر حضرت جامی مرا
|
|
|
|
|
هزار شکر ؛ سحر آمدم بدیدارت
طبیب عشق توئی ؛ رحم کن به بیمارت
|
|
|
|
|
مرا ببخش
اگر هنوز به تو فکر می کنم
|
|
|
|
|
سرفروبرده چمن
زيرجورجاده وارابه وچرخ
|
|
|
|
|
مرا به میهمانی رقص رباتهایت ببر
|
|
|
|
|
باران که میبارد، غرق میشوم
رویا يه تو عمیق تر از این حرفاست
|
|
|
|
|
دلتنگ روزهای رفته ام
هوای روزگارم نگفتنیست
کسی ما را به سرزمین خورشیدهای بی غروب نمی برد
دل تن
|
|
|
|
|
چقدر منتظرت ماندم و فریب شدند
مسافران وسط جاده ات غریب شدند
|
|
|
|
|
گاو و گوسفندی رفاقت داشتند
پای عشق و معرفت،از چیزی کم نگذاشتند
روزگار چرخید و روزی گاو بیماری گرفت
|
|
|
|
|
ساز ها اواز می خوانند هنوز
|
|
|
|
|
دوبیت شعر چینی بیار
یه خط از اوستا یه خط از بهار
|
|
|
|
|
از پیچ و خمِ زلف تو عالم شده مست
در شور و سرورت همگی باده به دست
|
|
|
|
|
من نمیدانم چه شد،اغوشت از دستم پرید
در کدامین ره،،زلیخا یوسف من را خرید
|
|
|
|
|
عجب مستی دارد
شراب لبانت ــــ
تا سحر؛
لب ازلبم بر نمیدارد.
|
|
|
|
|
الف امردادم تویی
بی تو مردادم ...
|
|
|
|
|
دلتنگی
تندبادی بود که هرگز
نفهمیدم از کدام سو آمد ...
|
|
|
|
|
چه حال محترمیست
تلنگرهای آن سوی دیوار یک سلول
|
|
|
|
|
عمر گـل کوتاه باشد عمر مـا کوتاه تر ..
|
|
|
|
|
در خصوص روحانی و امضای برجام
|
|
|
|
|
لب من روی لبت بود و بغل در بغلت
شاعر تب زده یک غزل ناب شدم
|
|
|
|
|
دارم به آن شبی فکر می کنم
که تمام ساعت های دنیا
با چشم های تو
خوابیدند...
امیروحیدی
|
|
|
|
|
می بوسی مرا
درد از من فاصله می گیرد...
|
|
|
|
|
آزادی..
جغرافیایِ..
خاصِ خودش را دارد
|
|
|
|
|
در من رخنه کن
همچو سکوت در سیاهی شب
و به تن شب، لباس مهر بپوشان
که طلوع عشق در راه است.
آرزو م
|
|
|
|
|
هیچ تغییر نکردهام
شاید بتوانم قولی بدهم
|
|
|
|
|
به سجده خاک درش را ببوس ای مهدی
رضا ببین که عجب درد عشق درمان کرد
|
|
|
|
|
یک حس توهمی ولی نابی که....!
|
|
|
|
|
پدرم وقتی بود
همه با هم بودیم
مثل زنجیر چه محکم بودیم
|
|
|
|
|
لکنت ززبان و و و ولی
حرف شی شی شی شیرین حق
|
|
|
|
|
این روزها
پیری
درون خمیدگی ام قدم می زند
|
|
|
|
|
سخته ببینی اونیکه داریش
اصلا شبیه فکر و رویات نیست
وقتی میپرسه نمره ی من چند؟!
با زور ده میدی بهش
|
|
|
|
|
به گیتی گشتم و همتا نداری
|
|
|
|
|
در فضای خاطره ها
بیــــــا و خاطره ها را دانه دانه چین کن
ببر ببند به موی خود شانه شانــه پین کن
|
|
|
|
|
1)
سیه
سپید
کاش
لااقل
طالع م
دورگه میشد
سپید
سیه
|
|
|
|
|
یک عمر شب و روز هواخواه تو بودیم//
صدها غزل از حسن نکوی تو سرودیم
|
|
|
|
|
شب آمد و من دوباره بیکار شدم
در گله ی آبادی خود هار شدم ....
من هار شدم هار، قرنطینه کجاست؟
دیشب
|
|
|
|
|
آمدی در روزگاری که کسی یاری نبود
آن منی را که خودم باشد دل آزاری نبود
|
|
|
|
|
ویرایش شعر جدیدم در قالب ازاد
|
|
|
|
|
تولدت مبارکه،دخترِ نازو خوش ادا
|
|
|
مجموع ۱۲۴۲۸۸ پست فعال در ۱۵۵۴ صفحه |