يکشنبه ۲ دی
چیزی نمی فهمیم ... شعری از علیرضا مسیحا
از دفتر عاشقانه نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۵۰ شماره ثبت ۴۹۳۹۱
بازدید : ۷۲۴ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب علیرضا مسیحا
|
وقتی نمی فهمی که چی میگم
وقتی نمیفهمم کلامت رو
حتی نمیدونم چطوری من
باید بدم پاسخ سلامت رو
سخته ببینی اونیکه داریش
اصلا شبیه فکر و رویات نیست
وقتی میپرسه نمره ی من چند؟!
با زور ده میدی بهش از بیست
اصلا نمیبینی که چی داره
حتی نمیخندی به لبخندش
یادت نمیاد از خدا خواستیش
روزی تو بودی آرزومندش
تو از خدا حتی طلبکاری
خیلی بدهکاره به تو انگار
گاهی زبونم لال میبینم
حتی خدا رو میکنی انکار
من فرق دارم با همه دنیا
این فرق ها دنیا رو میسازه
اونیکه مثل دیگری باشه
آیندشو هر لحظه میبازه
فکری بکن ، روز و شبا میره
عمر من و تو ، سی ، چهل ، پنجا
رد کن تموم غصه ها ، بگذار
دل خوش بمونی هردمی ، هرجا
ابری شده چشمام نمیباره
حالم شبیه حال چالوسه
دلتنگ بودی یادته شبها
دلتنگ این آغوش یا بوسه
موج حوادث شاعرم کرده
من شعر میگم خوب میدونم
حرف دلم رو میزنم تنها
از شاعری چیزی نمیدونم
علیرضا مسیحامهر (تلخابی)
23/05/95
ساعت 23:30
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه زیبا و غمگین