مادر غول می خواهد
کره زمین را لوزی وار
درساعت نُه وسی وهشت دقیقه صبح
جلوی چشم خورشید بچرخاند
می خواهد ساعت پنج وسی دقیقه عصر لورکا
روی دوبند لباس
رخت های خونین غول دیوانه را پهن کند
آهای چشم های افتاده در چاه
جای گرگ ها می خواهم گاووحشی لورکا را
به نبرد برادران بشورانم
غول دیوانه می خواهد
سگ اصحاب کهف را سوار بر هواپیمای غول کش
به سمت کوه های مخفی شده در بهشت بکشاند
چه کسی مسئول ثبت نام سماق مکیدن من است!!!!
هن هن کنان یکی بیاید به من بگوید
بره ها چه نقشی در آفرینش این شعر دارند
هذیان نگو
گاهی یک مورچه لای دو انگشتش دنیا را می چرخاند
غول دیوانه می خواهد
چهارتنه سند شش دانگ کره زمین را
جلوی چشم خورشید بسوزاند
می خواهد چشمه ها جای زالو
سوسمار را شب برانگیز در هوای اطراف خود بچرخاند
گاهی بره ها صورت سگ اصحاب را از یاد برده اند
آهای سوار بر مارمولک ،شمشیربه دست
بگذار خواب را
در چشم تفنگ های بدون فریاد
در سکوت گلوله ها بیاورم
بگذارجلوی پای غول دیوانه تیر تراش
خمپاره ها را شلیک ،،
وشبیه وزوز زنبور زمین گیر
در گودال کوه های مخفی شده بهشت بیاورم
گاهی موجی پرتم می کند
گاهی چشمه حواس من را پرت
آهای کسانی که می خواهید
من را چهار بار نفله کنید
باید گفت گاو لورکا،
شش بار دور سرش دنیا ژول ورن را چرخاند
آیا به چشم خود ندیده ای
یک بوته ی خار دشمن قسم خورده شلیک شده
در مغز غول دیوانه است
آفرین به شجاعت عصر خونین
گاهی بچه ها شبیه پشه ها ،،
پشت گوشت را می خارانند
گاهی یک مورچه از دست غول دیوانه
دست به انتحار می زند
آری دنبال سگم می گردم
لحظه ای دوان دوان جلوی چشم خورشید می چرخم
........................................
وووووووودنیا همین طور می چرخد تا تو بچرخی برای دویدنهای یک سگ
تمام مخاطب وعناصر این شعر به نوعی خودم می باشد شبیه قهرمانی ست که هر لحظه نقش عوض میکند
با احترام وسپاس
محمدرضا آزادبخت
بارها گفتهام و بار دگر میگویم که من فقط دانشجویی در دانشکده شعرناب هستم.
و اگر پنجره سبزی باز میکنم صرفا چون از اون دانشجو فعالهای سِرتِقم.. و هم برای یادگیری بیشتر، که اگر نظرم اشتباهه از جهل درآم در..
قطعا شما تخیل بسیار قویای دارید..
مادر غولی که بخواد جلوی چشم خورشید زمینرو لوزیوار بچرخونهههه... جز یه تصویر قوی، بامزهی انیمیشنی و بکر چی میتونه باشععع؟..
یا پهن کردن رختهای خونین غول روی دو بند لباس..
یا سوزوندن سند شش دانگ کره زمین توسط غولی دیوانهههه اونم نه یه تنهههه، چهار تنه😳👏
و خیلی تصویرهای دیگعععع..
تلمیحهاتونم باحال بود.. از ماجرای یوسف پیامبر گرفته تا رمان ژول ورن.
ترکیب شببرانگیز، قشنگههه اما معنیشو توی سطری که جاش داده بودید متوجه نشدم..🙈
خلاصهععه که بسیار ذهن خلاق.. پویاااا و در عینحال شلوغی دارید، کمی هم چاشنی عدم تمرکز بهش اضاف کنید..
چرا که ماشاءالله افکارتون پر از ایده و خلاقیته اما یه اپسیلون🤏 جا برای پردازش اونها نیست...
سر همین مفهوم و مضمون اصلی شعر، پراکنده و گاهی هم مبهم میشععع... و به این سادگی نمیتونیم آنطور که باید و شاید شعرتونرو درک کنیم.
حیفعععع افکار خلاقانه شما نیست که دچار این معضل باشع؟
حیفعععع مفهومهای سنگین و فلسفی نوشتههای شما نیست که سازماندهی نشعععع؟...
باشددد که فکری به حال درک ما خوانندگان همیشگی اشعارتون بکنید و یه اولتیماتوم جدی به هجوم ایدهها و کلمات سازماندهینشده بدید که بعد از این شستهرفتهتر پا به میدان شعر و شاعری بگذارند وگرنه گردن آنها را از زیر گیوتین نقادان رد خواهید کرد...🤭
شک ندارم که جسارت منو به بزرگواری و مهربانی خود خواهید بخشید..😊🌼
برای شما و خانواده محترم آرزوی سلامتی و ثروت فراوان دارم..🦋🌹
حق یارتان..🌹