سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        مشغولِ

        شعری از

        مهدي حسنلو

        از دفتر .... ؟ نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۲:۰۰ شماره ثبت ۱۲۹۹۴۴
          بازدید : ۱۱۹۱   |    نظرات : ۱۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدي حسنلو

        همیشه با دست تو همراهی ام می کرد
        به موهام شانه و به چشم هام سرمه می زد 
        برای ملاقات با سیاهی که
        شبها چون بختکی می آمد
        برای بردنم به آغوش کابوسی اما ....
        امشب خودش آمده با رویایی!...تا
        آماده ام کند راهی شوم
        به پیشگاه چشم تو که
        زیر قدوم مبارک ماه هلال می کند !
        از کپرهای سیستان
        تا بلندی های جولان ...
        خون از خیابان سر ریز کرده و....
         شاخه ای رز پنجره را باز می کند
        باد ورق می زند روزها را
        در کابلم و ارگ بی قرار نگاهم می کند
        غنی لباس تنش نکرده!
        دستِ بی بی گل را گرفته پر می کشد
        از امتش ! با مصیبتی که 
        روی شیشه با خط زنانه! نوشته
        (طالبان! اهل هیچ سازشی نیست
        با آرایشگرجماعت! 
        ورق می خورد سالها !و در این حوالی
        زن ،شکل زنبیلی قرمز هست
        در دست قزاق که خیابان را قرق کرده!
        در میان همهمه رضا شاد روحت ...
        فرار می کند خیابان
        به اولین میدانی که دیگر شاد  نیست!
        تلویزیون روشن کرده نصف شب را
        و زخم در خیابانها خانمی می کند !
        خانمی با صدای چاق می گوید بزن به کانال بعد
        تا از زن ها بخواهم برگردند پرستاری خانه را بکنند
        و عادتِ ماه یا کودکان پا به ماه را مادری ....!
        در کانالی دیگر زیر باران قدم می زنم
        _در آبانی که رزهای سرخش قرمز نمی کند 
        به دامان فصل ها _ و
        روسری چون برگی مواج می افتد از دست نهال
        از طبقه چندم پاییز همین جور محض تفریح
        گویا خودش را مچاله کرده و بدور انداخته مثل کاغذی باطله !
         چاق می گوید: او فقط عاشق پریدن بوده /شایعه! درست نگویید!
        چند کوچه پایین تر: سطلی به کار اشغال مشغول ست
        چند نفر اوباش با بی رحمی می برندش وسط خیابان
        با آتش می افتند به جان بی گناهش ...
        من شاهدم اگر بخواهید تا خود مثلن اوکراین هم می آیم برای شهادت!
        به گمانم در قرنی دیرترم در میدانی سرخ که
        مرکز شهر را جا داده اند دروسطش
        و سر مردی ایستاده روی ِحلقه
        در کنار خطبه ای که دهان اش را می خواند:
        ......روسری هم چارقدهای قدیم
        چنان موها را به صف می کرد
        که آرزوی هر نظامی بود داشتن چنین نظمی !
        ایضاً کفش هم چاروق های قدیم
        بی پدر چنان غبار از طویله می گرفت تو گویی
        (که لب تو از لب من, بوسه) ! .....ای مردم
        شهروند هم رعیت های قدیم
        حداقل نمدی به سر داشتند و
        اشکنه ای لای لقمه  حالا چی ؟...... !
        و باقی اش مثل مرده ای از طناب آویزان مانده
        جماعت هم دور تا دور ایستاده
        و خیره به ( مشغوله!)کی راضی می شود
        شده برای یک نصفه روز برود زیر بیرق تزار !
        تا خطبه نیمه کاره نماند .....که می ماند و ما
         زیر عَلم اش سینه زنان !
        هنوز در ابتدای یک جمله ایستاده ایم  
        ....پایانی ندارد این کابوس !
         آماده ام کنید تا راهی شوم
        به پیشگاه چشمانش تا ذبح شوم
        زیر قدوم مبارک ماه که هلال کرده
        از نو درکویرکرمان !
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        بهــاره طـــلایـی زیدی

        ،

        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        نرگس زند (آرامش)

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        جواد مهدی پور

        ،

        محمد گلی ایوری

        ،

        یاسر کریمی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        رسول دبیر (نافذ)

        ،

        سید امین موسوی نژاد (شیفته)

        ،

        ساسان نجفی(سراب)

        ،

        مهرداد عزیزیان

        ،

        فرشید به گزین

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        محمد فاضلی نژاد

        ،

        منوچهربابایی

        ،

        محمد اکرمی (خسرو)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        سید هادی محمدی

        ،

        مریم عادلی

        ،

        محمدکریمی (پویا)

        ،

        ابراهیم کریمی (ایبو)

        ،

        فریباایازی روزبهانی

        ،

        پژمان بدری

        ،

        شیما جریده

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        علیرضا مسیحا

        ،

        دانیال فریادی

        ،

        هواجان جاویدان

        ،

        راحله حصارکی (راحیل)

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        امین صبوری (نیما شکیبا)

        ،

        شهرام بذلی

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        عباس (یزدان) عظیمی

        ،

        رضا سعادت نژاد

        ،

        روح اله سلیمی ناحیه

        ،

        افسانه پنام (مولد)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        مجید بهلول (میثم)

        ،

        مانا

        ،

        احمدی زاده(ملحق)

        ،

        معصومه خدابنده

        ،

        مجتبی احمدی زاده

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۱۰
        زخم در خیابان خانومی می‌کند.. خندانک
        چقدر سپیدتون عالی بود عالی.. دو سه خط اول خیلی معمولی بود خندانک بعد یهووووو طوفانی شد.. خندانک خندانک
        عجیبن غریبااااا.. واقعنی عالی و با مفهوم خندانک
        درود بر استاد سپیدسرای قهار.‌. خندانک
        در پناه نور و عشق الهی باشید خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۵۱
        🌺🪴🪴🪴🪴🪴💖🪴🪴🪴🪴🪴🌺
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۵۵
        سلام
        و درود خواهر خوبم
        شهبانوی سایت
        خیلی خوش آمدید
        ممنون به لطفی همیشه به نوشته های حقیر دارید 🙏 خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۶:۴۲
        درود شاعر عزیز
        شهادت مظلومانه خادم الرضا ابراهیم رییسی ، هییت همراه و خدمه پرواز را به شما و همه مردم ایران تسلیت عرض میکنم خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۵۶
        درود ها
        استاد استکی
        خوش آمدید
        ممنون از حضورتان
        باشید به مهر و بسرایید همیشه
        در پناه حق 💐 💐 💐
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۱:۵۸
        درود بزرگوار
        بسیار زیباست و نافذ👏🌺🌺
        قلمتان نویسا
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۵۶
        سلام مهرداد عزیز برادر گلم
        ممنونم ل ز حضور ارزشمندتان
        شما همیشه لطف دارید به نوشته های حقیر
        در پناه باران 🌷 🙏 💐 💐
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۴
        خندانک
        درودبرشما جناب حسنلو عزیز خندانک
        بسیارزیبا وتفکربرانگیزبود
        افرین خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۰۰
        سلام بانو عجم مهربان
        ممنون 🙏
        شما لطف دارید
        در پناه باران و جنگلهای سرسبز شمال

        خیلی خوشحال ام
        تقدیم به شما 💐 💐
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۵
        سلام رفیق عزیزم مهدی جان حسنلو


        شعری زیبا خواندم مخصوص قلم خودت

        آفرین ها

        بمانید به مهر و بسرایید خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۵۹
        سلام
        آقا هادی عزیز
        قربونت رفیق جان
        خیلی خوش آمدید برادرم
        و خوشحالم کردید با حضور تان ممنون
        تقدیم به شما 💐 💐 🙏
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۰۵

        با سلام و ضمن تسلیت
        مخلص همگی
        رفرنس دهی یا رفرنس نویسی(ارجاع درون یا برون متنی) چیست؟

        منظور از رفرنس دهی یا رفرنس نویسی که در کتب دیگر ممکن است با  نام های ارجاع دهی و یا استناد کردن از آن ها استفاده شود آن است که نویسنده چگونگی استفاده از اندیشه های دیگران را به خواننده معرفی نماید. به عبارت دیگر زمانی که نویسنده از مطالب دیگر نویسندگان و محققان و مشاهیر و افراد تاریخی یا اتفاقات پیرامون آنها استفاده می‌کند باید به آن منبع رفرنس یا ارجاع دهد تا خواننده بداند که آن مطلب توسط چه کسی و از کجا بیان شده است. اخلاق در پژوهش حکم می کند که نوشتن منابع همواره اصولی و کامل انجام شود تا حق نویسندگان دیگر ضایع نگردد.

         رفرنس دو گونه است؛ گونه اول رفرنس درون متنی و گونه دوم رفرنس برون متنی.

        رفرنس دهی درون متنی یا برون متنی

        در این نوع از رفرنس دهی، چنانچه نویسنده مطلبی را به طور مستقیم یا غیر مستقیم از دیگر نویسندگان بیان کند باید آدرس منبع اصلی را به طور مختصر ذکر کند.(غیر مستقیم یعنی: شما چندین پاراگراف یا چندین صفحه از مقاله یا کتابی را می خوانید، سپس برداشت خودتان را از مطالب خوانده شده جمع بندی می کنید و در مقاله خودتان از آنها استفاده می کنید. مستقیم یعنی: دقیقاً مطالب گفته شده توسط نویسنده ای دیگر را بدون کم و کاست و بدون دخل و تصرف، عیناً در مقاله یا شعر خودتان بیان کنید شبیه آرایه ی تضمین)

        گاهی نویسنده یا شاعر با آرایه های مختلف به ارجاعات درون متنی  یا برون متنی دست می زند
        یکی از آرایه های مهم برای رسیدن به این عمل آرایه ی لف و نشرست.

        لف و نشرچیست:
        در لغت، لَفّ به معنای درهم‌پیچیدن و لوله کردن است، و نَشر به معنای باز کردن و گستردن.

        در اصطلاح، لف و نشر آن است که شاعر یا نویسنده دو یا چند واژه را در بخشی از سخن(معمولاً مصراع یا بیتی از شعر) بیاورد، و در بخش بعدی سخن واژه‌های دیگری که به نوعی با واژه‌های قبلی در ارتباط باشند را ذکر کند، به‌طوری که می‌توان دو به دو این واژه‌ها را به هم مربوط کرد.

        حالا اگر به شعر مهدی برگردیم کلی ارجاعات تاریخی پیدا میکنیم
        که به خوبی از مطالبشون استفاده کرده

        مثلا اتفاقات پیرامون اشرف غنی رییس جمهور افغانستان
        که غنی در  لغت به معنی دارا و ثروتمند است ولی در شعر میبینیم این غنی حتی لباس به تن نداره و شبیه فردی مستمند در قامت شعر قد برافراشته.
        و موضوعاتی دیگه
        از قبیل اعتراضات مدنی چند سال اخیر مردم ایران و ربط دادن این موضوعات به طرز پوشش و سادگی زنان قدیم ایران.

        و کلی رفرنس های متعدد دیگه که اگر یکی یکی به شرح وقایع بپردازیم ساعت ها میشه راجع به کدام از ارجاعات تلمیحات حرف زد.

        حالا یه سوال پیش میاد آیا استفاده از چنین حجمی از موضاعت تاریخی درون یه شعر جایز هست یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
        دوستان اگر خواستند میتونن توو پاسخ این سوال شرکت کنند.

        جواب خودم اینه:
        هر تلمیح یا ارجاعی که وارد شعر میشه باید چنان در ظرف شعر حل شده باشه که هر مخاطبی که از موضوع اصلی بی خبره باز با شعر ارتباط برقرار کنه یا حداقل از رفرنسهایی استفاده شه که همه گیرند یعنی عموم مردم از قصه و غصه ی اونها باخبرند.

        و در آخر یاد یکی از اشعار خودم افتادم:

        من نطفه ی نگون بختی ام
        که دست و پا در آورده است
        تزار زاری
        چنان حکومت می کند
        در این چار دیواری؛
        برای عبور و مرور،
        از کشتی نوح استفاده می کنم
        با که بگویم
        دلم گرفته؟؟؟
        کلماتی شکیل به سان ات
        از کتابخانه مجسم شدند
        سال ها بود
        در شکمِ نهنگِ تنهایی
        زندگی می کردم
        وقتی برای تازه کردن نفس
        بیرون می زدم
        شیداتر از جنون
        از چراغ راهنمایی می پرسیدم
        مگر حیاتِ بی فطرت
        با قذافی غصه اش
        خون چندین توازن را
        به پایَت ریخته اند
        که همیشه چشمانَت سرخ ست؟؟؟
        با تمسخر جواب میداد:
        "انسان ها برابرند
        امّا بعضی برابرترند"
        گوش کن
        از مناره های روزگار
        شیطانست
        اذان می گوید
        الله...
        گواهی می دهم
        جز فلاکتِ یکتا معبودی نیست
        باید تا قضا نشده
        درونِ محرابِ بازوان ات
        به افقِ رفاقتِ لمس و بوسه
        نماز شکر بخوانم
        قد قامت معاشقه...
        با اقامه ی نوازش
        تنِ تو
        به هزاران شاپرک
        تبدیل شد
        تا از پیله ی جهان
        بال رهایی ام باشند
        شهر را زیر پا گذاشتم
        داشتم از اتمسفر امکان می گذشتم
        که یکی آستین توجه ام را گرفت و گفت:
        (ببخشید فال میخرین
        تورو خدا یه فال بخر
        تورو خدا یه فال بخر!!)

        پ.ن:
        بند داخل گیومه از کتاب قلعه ی حیوانات جرج اورول است.

        #شاپرک
        #پژمان_بدری

        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۲۰
        درود خداقوت آقا پژمان برادر ارجمند
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۵۷
        درودها
        پژمان خوبم
        یاد می گیرم
        بی نهایت ممنون 🙏
        از حضورت و این کلاس درست
        در پناه حق 💐 💐 💐 💐
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۱
        درود بر شما جناب بدری استاد ارجمند خندانک
        بسیار عالی و آموزنده خندانک خندانک
        چقدر شعرتون عجیب زیبااااااست خندانک خندانک
        و بنظرم هر چند ارجاعات‌تون در تصویرهای شاعرانه لطیفی جا خوش کرده بود اما به سرعت نوووور پیام رو انتقال می‌داد.. خندانک
        واقعنی ازش خوشم اومد خندانک
        دمتون گرم خندانک خندانک
        شاد باشید خندانک
        درودی دیگر بر استاد سپیدسرای قهار خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        علی نظری سرمازه
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۰۵
        درود جناب بدری
        سپیدانه در صدری
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهــاره طـــلایـی زیدی
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۸:۰۰
        درود و عرض ادب ادیب ارجمند 🌺
        قلمتون نویسا 🙏🙏
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۵۱
        🌺🪴🪴🪴🪴🪴💖🪴🪴🪴🪴🪴🌺
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۰۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۵۷
        سلام
        سرکار خانم طلایی
        خیلی خوش آمدید
        خوشحالم از حضورتان
        🙏 💐
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۸:۲۲
        درود بر شما استاد حسنلوی بزرگوار 🌺💐🌺
        سپید با شکوهی سرودید

        هنوز در ابتدای یک جمله ایستاده ایم
        ....پایانی ندارد این کابوس !
        آماده ام کنید تا راهی شوم
        به پیشگاه چشمانش تا ذبح شوم

        واقعا لذت بردم آفرین ها 🌺🌺🌺 خندانک خندانک خندانک خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۵۱
        🌺🪴🪴🪴🪴🪴💖🪴🪴🪴🪴🪴🌺
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۰۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۵۸
        سلام
        استاد عزیز
        خیلی خوش آمدید
        و ممنون از لطف شما بزرگوار
        در پناه حق 💐 💐 💐
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۵۲
        درودوعرض ادب واحترام خدمت استاد عزیز خندانک
        شعرتون رو از قبل سیو داشتم وچندین وچند بار خوندم وهر بار از خوندنش لذت میبرم وچقدر تلخ در عین زیبایست خندانک خندانک خندانک
        در پناه حق سلامت وسعادتمند باشید خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۰۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۰۰
        سلام
        بانو زند خواهر خوب ومهربونم
        خیلی خیلی ممنون 🙏 از حضورتان
        برا این گل ارایی و حضور پر مهرتان بی نهایت سپاسگذارم
        و بازم ممنون همیشه شما لطف داشتید به نوشته های حقیر خندانک 🙏 🙏 🙏
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۱:۳۷
        سلام و عرض احترام جناب استاد حسنلو عزیز
        خواندنش لذت بخش است
        دارای تامل و خاطره انگیز
        «.....روسری هم چارقدهای قدیم
        چنان موها را به صف می کرد
        که آرزوی هر نظامی بود داشتن چنین نظمی !»

        پاینده باشید و سربلند
        خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۰۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۰۲
        سلام
        جناب ایوری مهربان
        بی نهایت از حضورتان ممنونم
        برادر شما لطف دارید 🙏
        بزروگ وارید در کنار شما بزرگ واران
        شاگردی بیش نیستم
        و استادی برازنده حداقل امثال من نیست
        ممنون همون مهدی عالی صدام کنید
        در پناه باران 🌷 🙏 💐 خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۵۹
        🌺🪴🪴🪴🪴🪴💖🪴🪴🪴🪴🪴🌺
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۱:۰۵
        درود بر جناب استاد حسنلو عزیز..
        زیبا و زیبا و زیبا به دل نشست..
        خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۰۳
        سلام
        جناب نجفی
        ممنون از حضورتان ولطفی که به شعر حقیر داشتید
        در پناه باران 🌷 🙏 💐
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۵۹
        🌺🪴🪴🪴🪴🪴💖🪴🪴🪴🪴🪴🌺
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۱۰
        سلام مهدی جان
        آقا عجب کاریه
        خیلی دوست دارم برداشتمو راحع بهش بگم
        مضمون و شکل کار هر دو قابل توجه هستن
        با اجازه شما یک جستجوی مختصری بکنم که پرت و پلا نگم و مجددا خدمت برسم
        عجب تاریخ و جغرافیایی داره شعر و نشانه های آشنا
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۵۲
        سلام
        فرشید عزیز قربونت داداش
        خیلی خوشحال میشوم
        و بااشتیاق منتظرم نظراتت ببینم
        در پناه باران 🌷 🙏 💐
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۰۰
        🌺🪴🪴🪴🪴🪴💖🪴🪴🪴🪴🪴🌺
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۲۱
        درود جناب حسنلو
        بسیار عالی و پر محتوا
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۵۴
        سلام
        جناب سرمازه
        خیلی خوش آمدید
        ممنونم از حضورتان 💐 💐 💐
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۰۰
        🌺🪴🪴🪴🪴🪴💖🪴🪴🪴🪴🪴🌺
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد فاضلی نژاد
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۱
        درود به شما جناب حسنلو
        بسیار بسیار زیبا
        احسنت به شما خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۵۵
        درود سپاس
        جناب فاضلی نژاد
        خیلی خوش امدید
        ممنون از حضورتان 💐 💐 💐
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۰۰
        🌺🪴🪴🪴🪴🪴💖🪴🪴🪴🪴🪴🌺
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منوچهربابایی
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۳۸
        سلام و عرض ادب استاد و برادر بزرگترم مهدی جان
        بلند بالا و با شکوه و البته
        پر از زیبایی و ناگفته هاست

        باید در مقابل خلاقیت و ذهن پویای جنابعالی سر تعظیم فرود آورد .

        خودتون و شعراتون رو فوق العاده دوس دارم.
        دستمریزاد 👏👏
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۵۲
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۰۰
        🌺🪴🪴🪴🪴🪴💖🪴🪴🪴🪴🪴🌺
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۲۳
        سلام
        منوچهر عزیز خیلی خوش آمدید 🙏
        ممنونم از حضور گرم و پر شورت
        شما لطف داری به نوشته های حقیر
        ممنونم داداش گلم
        در پناه باران و برف
        همیشه مثل یه کوه
        ...
        تقدیمت 🙏 💐 💐 💐
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۰۷
        سلام داداش گلم خندانک
        خداقوت و دستمیزاد عزیز خندانک خندانک خندانک

        یقین دارم یکی از بهترین آثارت رو میخوانم چقدر خوب نمادها رو انتخاب کردی و در خدمت شعر گرفتی تقریبا همه چی دارد ریشه یابی از گذشته تا به امروز پرده بر داشتن از حقیقتی که مدینه فاضله هر فطرت پاکی است
        به یقین شعری بسیار غنی و پرباری رو سرودید و از آثار ماندگارتان خواهد بود
        بی اغراق و یاوه گویی باید این قلم رو ستود🌷🌷🌷🌺🌺🌺
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۲۲
        سلام
        محمد عزیزم برادر خیلی خوش آمدید
        ممنونم از حضورتان ولطفی که به شعر حقیر داشتید
        شما واقعا محبت داری
        این هم مثل خیلی دیگه از کارام با نوشتن هیچ اتفاقی هم نیافته حداقل برا خود ادمی خوب
        اینکه ایده‌آل هات مرور کنی حواست باشه جهت حرکتت اشتباه نشه
        قربونت دادش خوب
        در پناه دریا همیشه با ساحل تا ساحل
        خوب خوب با خوبی ها باشی
        رویایی ترین سیب هم برا تو امیدوارم اتفاق بیافته
        انصافا استحقاقش داری
        🌹🌹🙏💐
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۷
        سلام مجدد مهدی جان و دوستان گرامی
        در برداشت اول فکر کردم شعرتون در مصائب خاورمیانه سروده ولی با وجود میدان سرخ و اون تصویر معروف مرد و تانک ، اگر برداشتم درست باشه و شما میدان -تیان آن من- رو در ذهن داشتی ، اونوقت گستره کار میشه آسیا و چون پای رسانه هم به شعر باز هست شاید بشه گفت شعر اعتراضی به دیکتاتوری در همه عالم اعم از استالینی و شاهنشاهی و طالبانی و ... هست
        این ماجرای رضا شاد و گوهر شاد و بازی که با کلمات کردین و امضای خود شما رو داره از نقاط قوت کار هست و عالیه
        موضوع غنی لباسش خیلی قشننگ ببان شده واقعا هم غنی رو با لباسش میشناختیم
        و بی بی گل ...
        یادم رفت بگم که مضمون اصلی به نظر میاد که زن و زندگیست و توی بعضی از شرایط تمامیت خواه ستم مضاعفی که تحمل میشه
        یکی از قله های شعرتون موضوع خودکشی و پرتاب کردن از بلندی است و به زیبایی نقد کردین این ادعا رو
        در مورد ابتدا و انتهای کویری شعر باید بیشتر دانست

        زنده باشید خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۳
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۸
        سلام
        فرشید عزیز بسیار ممنونم برا وقتت وزحمتی که کشیدی
        به نکات بسیار خوبی اشاره کردی
        و چیزهایی که برا من هم جالب بود
        یه نکته هر مخاطبی با ذهنیت و دنیایی خودش شعر باز تعریف می کنه وعالی بودی تو هم
        برام واقعا جای خوشحالی داره ممنونم
        بله مشروطه هم بود شیخ فضل الله نوری بود
        کویر و کرمان و اقا محمد خان و عطف شعر هم که خودت بخوبی اشاره داشتی
        مسایل در مورد زنان وجامعه بود
        و یه سری چیزهایی هم بود بحثش نمی کنم
        و واقعا از سید عزیز هم جناب ملحق تشکر میکنم اجازه دادند این منتشر بشه
        و تزار و روسیه و رعیت جماعت و مواردی دیگر هم بسیار دقیق بهش اشاره داشتی
        ولی من به نظرم میاد مخاطب درست یا غلط باید داستان خودش روشعر پیاده کنه
        چیزی که تو هم کردی در مورد فرم و ساختار هم باز جای کار داشت که تنبلی کمی وقت اجازه نمیده ....افسوس
        و در اخر بازم مرسی اینکه این همه زحمتت شد

        در پناه بهار و باران آفتابی باشی شعری همیشه الهی
        قربونت ر🙏🙏🙏🌷🌷
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        درود و عرض ادب و احترام
        بسیار عالی
        خندانک خندانک خندانک
        لذت بردم از خواندن
        سلامت و نویسا بمانید
        🌸🌸🌸🌸🌸
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۲۲
        سلام
        درود ها
        بانو کاسیانی
        خیلی خوش آمدید وخوشحالم از حضورتان 💐 💐 💐 8
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۲۲
        درود زیبا بود
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۴۰
        🌷🌹🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        بهزاد سرافراز
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۲۲
        🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

        درود بر اندیشه و احساس زیبایتان

        🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۲۳
        سلام
        هوا جان
        الهی همیشه باشی وبتابی
        تقدیم به شما 💐 💐 🙏 🙏
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۲۵
        درود

        اگرچه ظاهراً تورّقی است در تاریخ و برخی جوامع ـ اینجا و آنجا ـ امّا شاعر از نقش یا اثر و مسیر و هدفِ خود غافل نمانده است.
        با این حال، به گمانم شعر می‌توانست در صورت و مضمون مرتّب‌تر و شسته‌رفته‌تر ارائه شود.

        بهره و لذّت بردم؛ سپاس.
        کلکتان نویساتر
        خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۲۲
        البته جناب عسگر زاده اولن خیلی خوش اومدید
        و خوشحالم اینکه نظر صریحتون بیان کردید و اینکه چرا ناقص خوب قبول کن جفاست به شعر وصفحه من( اینکه ظاهرا)یعنی چی
        نه اتفاقا خیلی دقیق تورقی در امروز جامعه ام زدم و جاهایی از تاریخ هم برا نمونه اوردم که نتایجش برا همه ما روشن شما ولی چرا قبول نمی کنیم من ستودم شهید شیخ فضل الله زیر بیرق تزار نرفت و بالای چارپایه رفت و در عین حال ...
        من خودکشی دختر خانم پارسالی و روایتش جدی نگرفتم و قبول نداشتم
        و خیلی حرفهای دیگه
        شما که جز شعر کلاسیک و قالب کار و یه هجا کم وزیاد کاری به شعرهای دیگه ندارید من میدونم ادم بسیار فهمیده و مطلعی هستی و لی چرا به این شکل نظر گذاشتی با شروع ....کلمه ظاهرا یه جور جدی نگرفتن و کوچک شمردن کار خواستی بگی ...
        فدای سرت
        الهی همیشه در سلامتی و شادکامی
        تقدیمتان 💐 💐 💐 💐
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        بهروز عسکرزاده
        شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۰۱
        ؟!

        این پاسخی نامنتظر و ناسزاوار است به آن یادداشت جناب حسنلو!
        حکایتِ آن و این چنان است که شاعر فرموده است:
        «من سخن از آسمان می‌گویم او از ریسمان»!

        متأسّفانه ظاهراً شما هم در درک آن یادداشت دوجمله‌ای بی‌توجّهی و کوتاهی کرده‌ و به مغلطه افتاده‌اید و هم در نوشتن پاسخ شتاب ورزیده، به بیراهه رفته و به مغلطه‌گری و خلط مبحث متوسّل شده‌اید. و این’کمی تا قسمتی‘ عجیب است. البتّه این احتمال را نمی‌توان نادیده گرفت که شاید در درک آن دو جمله اصلاً و ابداً مشکلی نداشته‌اید و چیزی دیگر سبب چنین عکس‌العمل عجیب و نامنتظر شده باشد. به عبارت دیگر، یا در درک آن دو جمله به مغلطه افتاده‌اید، یا مغلطه و خلط مبحث کرده‌اید تا دیگران را به مغلطه اندازید.
        علی‌رغم ادّعای شما یادداشتم «ناقص» نیست؛ اگرچه موجز است.
        هیچ سخن‌دانی نمی‌تواند از آن یادداشتِ بنده نتیجۀ شما را بگیرد چون این نتیجه (پاسخ) بر اساسی استوار نیست...
        پیشنهاد می‌کنم که یک بار دیگر آن یادداشت را با دقّت و درنگ، بدون پیش‌داوری بخوانید و در صورت لزوم با آشنایان یا دوستانِ سخن‌شناس مشورت بفرمایید. سپس، چنانچه باز بر همان باورِ باطل اصرار داشته باشید، مشروحاً اشتباهات و عدم تناسب‌های پاسخ شما عرض خواهد شد.
        والسّلام خندانک

        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۵۰
        سلام
        جناب عسگر زاده دوست ندارم بحث به درازا بمشد
        غرض این بود ظاهرا نه
        واقعا بحث شعر در مورد همین جغزافیای خودمون اوه از افغانستان صحبت میشه یه دوران یه ملت واحد بودن اگه از تزار بحث میشه مربوط به شیخ فضل الله پس اینجا انجا نیست فقط مربوط به همین عصر همین شهر منتها بعضی مباحث به ناچار باید از زبان طالب و تزار و میدان سرخ می گفتم شما اگر دقت می کردید این شعر اصلن از از وطن شهر دور نمیشه حتی موقعی که از بلندیهای حولان بحث می کنه
        اما بخش دوم نقدت کمی بله قبول میشد موجزتر و شسته و رفته کرد شعر اتفاقا سعی کردم برا کمی وقت بیشتر از این توانشنداشتم
        عرض اصلی من این وقتی ورود می کنید بصورت کامل وجامع یا لز خیرش بگذر به یه چمله کلیشه ای بسنده کردن
        البته من به شاگردی شما بزرگان افتخار می کنم شاید هم حق با شما باشه عجله کردم این کامنت دوم شماست که در انتهای پیامها صحبتهات می کنی بدون دادن وقت یا خواندن جواب
        در پناه باران
        تا یاران 💐🌷💐🙏
        بهروز عسکرزاده
        بهروز عسکرزاده
        جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۸
        باز سلام
        یادداشت نخست را فشرده نوشتم و به یادداشت نامنتظر، غیرمنطقی و ناسزای شما هم مشروحاً پاسخ ندادم تا درازگویی نشود بلکه پیشنهاد کردم که با دوست یا آشنایی سخن‌شناس مشورت کنید تا از اشتباه درآیید. امّا شما چنان نکرده و همان روش نادرست را در یادداشت اخیرتان دنبال کرده‌اید؛ علی‌رغم آنکه نوشته‌اید: «دوست ندارم سخن به درازا بمشد [بکشد]». به گفتۀ تنکابنی‌ها: گبْ گبْ زانه [gab gab zânǝ(ǝ̄)] یعنی: سخنْ سخنْ می‌زاید. اینک آن پاسخ مشروح:
        یادداشتم این بود:
        «درود
        اگرچه ظاهراً تورّقی است در تاریخ و برخی جوامع ـ اینجا و آنجا ـ امّا شاعر از نقش یا اثر و مسیر و هدفِ خود غافل نمانده است. با این حال، به گمانم شعر می‌توانست در صورت و مضمون مرتّب‌تر و شسته‌رفته‌تر ارائه شود. بهره و لذّت بردم؛ سپاس. کلکتان نویساتر».
        هیچ سخن‌شناسِ منصفی نمی‌تواند پاسخ شما به آن یادداشت را، دست‌کم، سزاوار و منطقی بداند زیرا در پاسخ آن یادداشت نوشته‌اید:
        «البته جناب عسگرزاده اولن خیلی خوش اومدید و خوشحالم اینکه نظر صریحتون بیان کردید و اینکه چرا ناقص خوب قبول کن جفاست به شعر و صفحه من (اینکه ظاهرا) یعنی چی
        نه اتفاقا خیلی دقیق تورقی در امروز جامعه ام زدم و جاهایی از تاریخ هم برا نمونه اوردم که نتایجش برا همه ما روشن شما ولی چرا قبول نمی کنیم من ستودم شهید شیخ فضل الله زیر بیرق تزار نرفت و بالای چارپایه رفت و در عین حال...
        من خودکشی دختر خانم پارسالی و روایتش جدی نگرفتم و قبول نداشتم
        و خیلی حرفهای دیگه...»!
        *
        1_ در یادداشت قبلی هم نوشتم که اگرچه یادداشتم موجز است، «ناقص» نیست.
        2_ نوشته‌اید: «... (اینکه ظاهرا) یعنی چی» و در پاسخ دوم هم به همین کلمه (ظاهراً) اشاره کرده‌اید.
        پاسخ: کلمۀ «ظاهراً» در یادداشتم هیچ تناقضی ندارد با: «... امّا شاعر از نقش یا اثر و مسیر و هدفِ خود غافل نمانده است.» (↓بخش الف از ردیف سوم).
        3_ و نوشته‌اید:
        «نه اتفاقاً خیلی دقیق تورقی در امروز جامعه‌ام زده‌ام...»؟!
        پاسخ:
        الف) آن «تورّق» درک و در آن یادداشت درج شده است و هیچ سخنی دربارۀ مثلاً به گفتۀ شما «دقیق» بودن یا نبودن آن هم در یادداشتم نیامده است امّا علی‌القاعده «تورّق» نه می‌تواند «دقیق» باشد و نه در ذات خود و به تنهایی ’شعر‘ شمرده می‌شود. به همین سبب در دنبالۀ سخن آمده است که:
        «... شاعر از نقش یا اثر و مسیر و هدفِ خود غافل نمانده است».
        متأسّفانه شما متوجّه نشده‌اید که این دنباله در واقع هستۀ آن جملۀ مرکّبی است که اصلاً بار منفی ندارد. درک شما از جمله نادرست و اشتباه است.
        شما از کلمۀ «ظاهراً» و نقش آن در اینجا برداشتی اشتباه دارید چنانکه گویی کلمات «اگرچه» و «امّا...» را ندیده‌‌اید. در نتیجۀ همین اشتباه، در مخالفت بی‌اساس با آن، کلمۀ «دقیق» را (باز به اشتباه) ذکر کرده‌اید. تورّق اصلاً دقیق نیست.
        ب) سخنی دربارۀ «امروز» یا «دیروز» و یا هر بازۀ زمانی دیگر در آن یادداشت نیست. بر این اساس، این بخش از جملۀ شما (یعنی «امروز») هم نه ربطی به یادداشتم دارد و نه تناقضی را نشان می‌دهد ولی توضیحی در این باره در ردیف 8 همین یادداشت آمده است.
        4_ نوشته‌اید: «... و جاهایی از تاریخ هم برا نمونه اوردم که نتایجش برا همه ما روشن شما ولی چرا قبول نمی کنیم...»!
        پاسخ: چه چیزی را باید قبول می‌کردم که نکرده‌ام؟!
        آن به‌زعم شما «نتایج روشن برای همه» ربطی به یادداشتم ندارد؛ حالا بگذریم که اصلاً هم روشن نیست.
        5_ نوشته‌اید: «... من ستودم شهید شیخ فضل الله زیر بیرق تزار نرفت و بالای چارپایه رفت...»
        پاسخ: خوشا بحال شما! خُب؟! که چه؟!
        جناب حسنلو!
        شما مختارید که آن شیخ (فضل‌الله نوری) یا هرکس و ناکس دیگر را به هر دلیل واقعی یا غیرواقع و یا جز آن بستایید یا نه، ولی این خواست یا ارادۀ شما به من و یادداشتم ربطی ندارد.
        6_ باز آن یادداشتم چه ربطی دارد به این که مثلاً شما بنویسید:
        «من خودکشی دختر خانم پارسالی و روایتش جدی نگرفتم و قبول نداشتم»؟!
        کدام «دختر خانم پارسالی»؟ کدام روایت؟...
        جناب حسنلو!
        اصلاً این که شما چنان چیزی را «جدّی» بگیرید یا نه و «قبول» داشته‌ باشید یا نه، ربطی به من و یادداشتم ندارد. خلط مبحث + مغلطه کرده‌اید.
        7_ نوشته‌اید:
        «شما که جز شعر کلاسیک و قالب کار و یه هجا کم و زیاد کاری به شعرهای دیگه ندارید من میدونم که آدم بسیار فهمیده و مطلعی هستی ولی چرا به این شکل نظر گذاشتی با شروع.... کلمه ظاهرا به جور جدی نگرفتن و کوچک شمردن کار خواستی بگی ...» [؟!]
        پاسخ:
        اول: قرار نیست که هر کس با هر شعر یا مکتوبی کار داشته باشد. وزن‌شناسی یا به تعبیر شما «یه هجا کم و زیاد» از ارکان شعر کلاسیک و نیمایی است...
        دوم: اگرچه پیشتر هم دربارۀ کلمۀ «ظاهراً» نوشته شد (↑ ردیف‌های 2 و 3)، اضافه می‌شود: گمان نمی‌کنم که استنباط هیچ سخن‌شناسی از کلمۀ «ظاهراً» در یادداشتم مانند استنباط شما از آن باشد (مثل «جدی نگرفتن و کوچک شمردن کار»...). چنین استنباطی بی‌پایه است زیرا شما با نادیده گرفتنِ «اگرچه» که پیش از «ظاهراً» آمده + «امّا...» و نیز با عدم درک نقش این کلمات در آن جمله به استنباط و نتیجۀ اشتباه رسیده یعنی بیراهه رفته‌اید. پیشتر نوشتم که اگر به بی‌پایه بودن استنباط خود در آن باره باور ندارید، زحمتی به خود بدهید و از دوستان یا آشنایان سخن‌شناس بپرسید ولی گوش نکردید.
        *
        و مواردی دربارۀ یادداشت اخیرتان:
        8ـ در یادداشت اخیر نوشته‌اید: «اگه از تزار بحث میشه مربوط به شیخ فضل الله پس اینجا انجا نیست...»
        پاسخ:
        درست است آنجا که صحبت از «تزار» شده است به واقعه‌ای اینجایی، یعنی اعدام شیخ فضل‌الله به وسیلۀ مشروطه‌خواهان... اشاره دارد ولی وقتی از «غنی + کابل + طالبان» می‌گویید به افغانستانی اشاره کرده‌اید که امروزه «آنجا»ست نه اینجا. بلندی‌های جولان هم از «اینجا» بیرون است هرچند که برخی از جهاتی به اینجا ربطش دهند.
        پس «اینجا آنجا» که در یادداشتم آمده درست و دقیق است.
        9ـ و باز در یادداشت اخیر نوشته‌اید: «... این کامنت دوم شماست که در انتهای پیامها صحبتهات می کنی بدون دادن وقت یا خواندن جواب»!
        پاسخ:
        الف) اگرچه واقعاً برایم روشن نیست که دقیقاً منظورتان چیست ولی چنین می‌توان برداشت کرد که مثلاً یادداشت دوم من در «انتهای پیامها» گذاشته شده که چنین نبوده بلکه درست در پاسخ به یادداشت شما و دقیقاً در جای خود ارسال شده است.
        ب) «بدون دادن وقت یا خواندن جواب» یعنی چه؟ یعنی من باید به شما «وقت» می‌دادم و نداده‌ام و...؟!
        10ـ نوشته شده: «عرض اصلی من این وقتی ورود می کنید بصورت کامل وجامع یا لز خیرش بگذر به یه چمله کلیشه ای بسنده کردن البته من به شاگردی شما بزرگان افتخار می کنم...»
        (خداوکیلی یک فکری به حال این نثرتان و غلط‌های املایی هم بکنید لطفاً؛ که باید با رمل و اسطرلاب از آن سر درآورد...)
        پاسخ: زمانی که شعری در سایت گذاشته شود که نظردهی و نقد هم در آن صفحه آزاد باشد، دیگر خودِ شاعر نمی‌تواند چهارچوب یادداشت‌های خوانندگان را تعیین کند. خواننده صاحب‌اختیار است که بیاید و بخواند و یادداشتی بنویسد یا نه؛ اگر نظرش را بنویسد فشرده باشد یا مشروح و یا کوتاه باشد یا دراز و الی انتها.
        پس، این «عرض [فرمایش] اصلی» شما هم بر پایۀ درستی استوار نیست یعنی از اختیار و سلیقۀ شاعر بیرون است.
        والسّلام خندانک
        فرشید به گزین
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۴۹
        سلام مهدی جان
        ببخشید که من دخالت میکنم و حتما اگه توضیحی لازم باشه جناب عسکرزاده عزیز مرقوم میکنند
        ولی من واقعا از واژه ظاهرا برداشت بدی نکردم و با توجه به توضیح بعدش به نظرم یک واژه مثبت بود

        به این معنی که شما از ابزار وقایع تاریخی برای ببان چیزی که در ذهن داشتین استفاده کردین

        از هر دو بزرگوار عذر میخوام اگه وارد بحث شدم
        ولی فکر کردم که سوتفاهمی شکل گرفته خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۵۵
        سلام فرشید جان
        من هم واقعا قصد جسارت نداشتم
        ولی حس خوبی به این ظاهرا نداشتم
        برادر خوبم صحفه خودت این چه حرفی
        ‌خوشحالم این که هستی خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۱۰
        فرشیدعزیز
        من هم جناب عسگر زاده را دوست دارم و به سواد وتسلطش به ادبیات را می ستایم
        ولی در کل عرضم این من نوعی وقتی نه حوصله اش دارم و نه وقتش
        بهتر همین پیام تکراری بزارم مثلا ممنون خوب بود و فلان یا بد بود و....
        این که بصورت دو سه سطر و نیمه تموم بدون ذکر دلایل کار بگیم ظاهرا ...را
        منظور شاعر این بوده و فلان
        و اخرش همه طبق عادت همون کامنت های تکراری کپی کنیم خوب ...
        حالا شاید هم من کمی کم حوصله بودم

        🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        فرشید به گزین
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۰۲
        ممنونم از توجه و حساسیت و انصافی که نشون میدین توی بحثهایی که پیش میاد
        و صراحت همراه با ادب شما رو باید تحسین کرد
        به جاش هم میشه خودمحوری و خودپرستی و ادعاهای بی معنی رو به نمایش گذاشت که چیزی جز پراکندگی و قهر و دشمنی به همراه نداره
        زنده باشی عزیز خندانک خندانک
        فرشید به گزین
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۰۲
        یه چیز جالب هم بهت بگم
        این اشتباه من در مورد میدان سرخ و قضاباش احتماالا باعث انبساط خااطر شما شده خندانک
        یعنی پندار ادم ببین میتونه چقدر بیراهه بره و دلایلی هم برای پشتیبانی ازش داشته باشه
        من سرخ رو ا دوگاه شرق فرض کردم و اون سر و حلقه رو عکس مائو در میدان کذایی و بعد رفتم سرچیدم دیدم که در عکسهای موجود از میدان یه دروازه زیر عکس هست که میتونه به معنی خلقه باشه خندانک
        البت واژه خطبه یه مسئله بود ولی اون نظم رو که اشاره کردی باعث شد فکر کنم منظور نظم های مثلا استالینی یا دقیقتر اون اتو کشیدگی شرق دور مثلا رژه های کره شمالی یا همین کشور دوست ودبرادر
        چین منظور بوده
        نگو شما دیگه اونقدری دور نرفتی و منظور جد نورالدبن بوده و حلفه هم حلقه طناب دار خندانک
        ادم شیر خام خورده اینه دیگه
        خیلی مخلصیم خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۰۰
        فرشید جان
        نظرم این اشتباه نیست
        این برداشت تو حتمن نباید چیزی باشه که در ذهن من بوده شاید هم من دقت کافی نداشتم
        گذشته از همه اینا برداستت به نظرم پر بیراه نبود الان که فکر می کنم میشه با این ذهنیت خوند خندانک خندانک 🙏
        اصلن شیرینی شعر به همین این شعر خودم نمیتونم زیاد بگم ازش
        ولی خوانش های متعدد ضعف شعر یا مخاطب نیست به نظرم عکس این صادق
        دیگه دوره حکم دادن و اندرز تموم شده
        هر کس خوانش خودش داره الان من هم یه مخطب هستم به این شعر
        من شدیدا اعتقاد دارم به مرگ مؤلف خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۰۲
        خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۰۵
        سلام
        جناب ازاد بخت من نمی فهمم منظورت چیه اینجا همه دوست من هستند طرفدارات اینا چیه
        اقا قربونت با صدای بلند میگم بخدا ناراحت نمیشم بشمم فدای سرت باید جنبه اش داشته باشم هر چه دل انگت بنویس
        من که در بلک لیست تو هستم
        ولی شما می تونی تو صفحه من بنویسی
        نمی گم نمی تونی اما من تو نگاه و دنیاهای خودمون داریم
        و از هم دوریم حوصله اش داری بسم الله
        بنویس
        من از لیست در بیار اجازه بده من هم بدون ملاحظات و فلان نظرم نسبت به نوشته هات بزارم ناکفته نمونه این شعر مادر غول کمی
        مرتب بود میشد یه خط هر چند ضعیف و شکننده را از بین کلمات رد کرد
        اگه جدید تبریک
        همین را ادامه بده و اینقدر هم نترس من اهل هیچ نزاع نبودم و نخواهم بود
        دست مریزاد 💐 💐 💐 💐
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۲۴
        درود برشما جناب آزادبخت
        هرچه تلاش کردم جواب شما روندهم وجدانم اجازه نداد
        چون به هیچ وجه نمیتونم در مقابل ظلم در حق کسی ساکت بمونم با اینکه هیچ وقت اهل حاشیه نبودم و نیستم
        اما اینکه ما دوست و طرفدار مهدی حسنلو هستیم حداقل از طرف خودم حقیقت دارد این اولین توهین به من و سایر دوستان که فکر میکنی فقط بخاطر طرفداری نظر مثبت دادیم پس قضاوت نابجا کردی و اگر حلالیت نخواهی من که هرگز نمیبخشمت
        اما بعد گفتی که شعر مهدی ضعیف است پس باز هم تهمت زدی و باید با ادله ادبی و علمی قوی باید ثابت کنی
        دوست من اول فکر کن بعد نظر بده لااقل شعر رو چند بار بخون بعد تصمیم بگیر
        از سایر دوستان بخصوص مهدی جان عذر میخوام که مجبور شدم اینگونه رک با دوستمون جناب آزادبخت پاسخ بدم
        دوستان باهم مهربان باشیم وگرنه هر سخن نیش داری سازنده و راهگشانیست و فقط فضای دوستانه رو خراب میکند
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۴۹
        دلیل طرفداری من از آثار مهدی حسنلو از بعد ادبی مختلف است از جمله آنها شباهت سبک و محتوای آثار حسنلو با آثار بدر شاکر سیاب شاعر عراقی از پیشگامان شعر حر یا شعر حدیث یا در ادبیات خودمون شعر نو در جهان عرب میباشد که همزمان با نیما تحولی در شعر عرب به همراه نازک الملائکه به وجود آورد البته پایان نامه بنده بررسی آثار بدر شاکر السیاب بود و شاید یکی از دلایل مهمی است که تناسب هایی در سبک سرایش و غنای اجتماعی محتوا بین آثار سیاب و حسنلو می یابم پیشنهاد میکنم شعر گورکن سیاب رو مطالعه کنید البته ترجمه فارسی آن رو نیافتم
        موفق باشید
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۵۷
        سلام
        محمد عزیز
        ممنون که هستی جناب آزاد بخت دوست داره این مدلی شعرش به بحث بزاره و مورد توجه قرار بده نه اینکه یازدید زیاد بشه
        ولی به نظرم عاشق بحث کردن البته در مورد شعر خودش که بخدا با صمیمت میگم من نمی فهمم بیشتر اوقات الان یه متنی گذاشته اون بالا بخدا زیباتر خندانک 🙏 🙏 🙏 🙏
        و در همین لحظات زندگی ات زیبا خندانک 🙏 🌹
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۴۶
        خندانک
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۰
        درود مجدد جناب آزاد بخت
        پیشکسوت عزیز
        اینجا مطب روانکاوی نیست دوست من همه نظرات رو میخونن دلایلی که دخالت کردم در کامنت اول نوشتمدر همین کامنت هم مشخصا بیان کردید که بخاطر غرض شخصی نظر دادید امیدوارم دوستان فقط برای شعر نظر بدهند و اغراض شخصی رو به صورت خصوصی حل کنند و اگر جنابعالی توهین به نظرات دوستان و بنده نمی کردید دخالت نمیکردم چون اصلا اهل حاشیه نیستم امیدوارم هر مشکلی بین شما و جناب حسنلو هست برطرف شود شخصا از دوست خوبم تقاضا میکنم دلیل گلایه جناب آزادبخت رو باهمدیگر به صورت خصوصی حل کنند و چیزی برای قیامت باقی نماند دوستان عمرها با چشم به هم زدنی تمام میشه باهم مهربان باشیم
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۴۵
        🙏💐💐💐🌹🌹
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۵۸
        اخه چه زخمی به تو زدم
        برادر فدات بشم یه موقع هایی ادم حسش نداره وقتش نداره
        یا با کار ارتباط نمی گیره
        بی خیال اما در مورد جواب واقعا وقت نبود حوصله می کردی حتمن پاسخ میزاشتم
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۱
        من کی گفتم لیست سیاه
        اصلا تو چرا گذاشتی
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۱۵
        درود بجان فرزندانم خودت گفتی
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۱۳
        خندانک
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۳۰
        سلام
        اینکه بفرمایید ممنون
        ولی بهتر نیست این پند واندرز ها در مورد خودتون قبول کنی خودت نقد پذیری اقا اینکه شعر من در چه سطحی من متوجه هستم ای کاش تو هم متوجه می بودی جلسه بعد کدوم جلسه
        شاید این اخرین شعری باشه که من منتشر کردم
        برادر من خدا خودت و بچه هات نگه دار کار خوبی کردی اره گفتم حق باتو چون نمیزاشتی من هم کاملا شفاف می نوشتم شاید ...
        حالا شب بخیر
        محمد عزیز هم دوست من اینجور نیست که واقعا بخواد پا رو حق بزاره
        پسر آزاده ای همین دوستش دارم اینکه در جهت باد نمی وزه خیلی ارزش مند من به نظرم میرسه بجای بحث های الکی اگه حرفی هست کاملن علمی مستدل بنویس اگه نه شورش نکن به اندازه کافی بی مزه است
        متاسفانه خیلی وقت یه بحث جدی ندیدم در مورد این همه شعر همش تعارف تعارف
        یا مثل شما شلوغ بازی و هیاهو
        برادر بزرگتر منی بخدا اینا شخصی نیست هر موردی هستش نظرم در مورد نوشته هات
        من شاید شعرم خوب نباشه اما حداقل یه سطری درش پیدا میشه که حرف داره تازه است تصویر داره
        باقی هم بقایت شبت هم بخیر 🌹
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۲۲
        سلام به همگی
        والا من اهل تعارفمم نه اهل بده بستون خیلی وقتها هم راجع به زبان شعری مهدی با خودش حرف زدم
        شاید من مخالف چنین شکل انشایی باشم ولی دلیل بر ضعیف بودنش نیست
        با هر دوستی هم که علاقمنده راجع به این چنین روش نوشتاری حرف بزنه حاضرم چه آنلاین چه حضوری اگه شرایطش بود بحث و مناظره کنم
        کاریم به دستور و قواعد ندارم فقط شعر از شاعرای گمنام و خوشنام میارم که حداقل چندتایی به این نقش و نگار شعر سرودن
        درضمن من اگر کل وقایع شعری اثر مهدی خط به خط ننوشتم چون نخواستم مزه اش بپره همه چی رو بشه
        ولی همینکه کلی خط داستانی و تو یه ظرف بریزی فکر نکنم از عهده ی هرکسی بربیاد
        حتی سوالم در مورد این همه تلمیح و ارجاع پرسیدم
        که بنظرم شیرین تر این بود که پیرامون همان سوال بحث و گفت و گو میکردیم که خوشه چین علمی مطالب رد و بدل شده میشدیم
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۲۵
        و با هزاران دلیل ادبی و غیرادبی هم میتونم ثابت کنم مهدی یکی از بهترین سپیدسراهاست
        راجع این مسئله هم هر عزیزی خواست حرف میزنیم
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۱۲
        عشقی دادا
        الهی همیشه زنده باشی
        شاید جناب ازاد بخت فکر کنه ما پسر خاله یا یه نسبت دیگه ای داریم
        هر کدوم از یه شهری
        دنبال یه مرهمی برا این درد مشترکیم
        البته اعتراف می کنم
        دوست داشتنی ترین شاعر جمعی
        بی نهایت به شعرت ارادت دارم
        همیشه ارزوم دفترای شعرت مجموعه کاملش داشته باشم
        میدونم حقت وحق ادب وعلم ات
        و شعرت
        تا خدا چه بخواهد خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۶:۱۹
        خندانک
        رضا سعادت نژاد
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۳۸
        درود جناب حسنلو بزرگوار
        آنچه که خواندم بسیار زیبا بود و همین ما را بس خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۰۳
        سلام
        رضای عزیز
        خیلی خوش آمدید برادرم
        و خوشحالم دوباره هستی
        تقدیمت خندانک 🙏
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۱۱
        خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۳۴
        سلام
        خیلی عالی بود شعرت
        دوست خوب من
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۵۲
        سلام
        آقا مجتبی عزیز
        قربون قدمهات
        ممنون زیبا نگاه مهربان شماست خندانک
        ارسال پاسخ
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۳۴
        سلام داش مهدی
        منتظر بودم روزی در جایی خدمت برسم اما کمتر این سعادت دست می داد و حالا که آمدم هم از اینکه شمایل کامنت ها و کامنت نویسان ، کما فی السابق بر همان مدار پیشین است، دلم سرد شد . یعنی یا صفر یا صد هستیم و نمی دانم چه زمان این کدورتهای یهویی و این مجادلات بی انتها ، به انتها خواهند رسید ؟؟
        ..
        از این مباحث که بگذریم خواستم بگویم که شعر شما از چند جهت قابلیت بررسی بیشتر و واکاوی دارد :

        ۱- استفاده از متلک های ادبی به جای کنایه

        این که قدرت شعر در ایران از قدرت فلسفه و مذهب بیشتر است ، شکی نیست . چون بارها همه دیده و شنیده ایم که برای مبرهن کردن یک ادعا ، به جای استنتاج های عقلی از شعر کمک گرفته ایم که مثلا شاعر فرموده " دست از مس وجود چو مردان ره بشوی / تا کیمیای عشق بی‌بیابی و زر شوی " و همین بیت کافی ست که سالک را مجاب کند که پی منظور سراینده را بگیرد . بی آنکه بپرسد اصلا چرا باید دست از وجود خود بشویم؟ و چه دلیلی ست که وجود من نوعی مس است و آن مطلوب شما ، طلا ؟
        به همین جهت داستان‌ها و روایات این شعر نیز ، تابع نگاه شاعر هستند و خواننده ی مطلب نیز تلنگر می خورد و بر خود نهیب که شاید حق با این‌کلمات است. و این در واقع جبر و قهر شعر است که به یک قضیه تقدس می بخشد و به قضیه ای دیگر ... و شاعر این شعر نیز هم در نگاه اعم به جادوی شعر مؤمن است و هم در نگاه اخص ، از قدرت قلم خود باخبر .

        ۲- رسانه ستیزی

        شعر نگاهی هجومی و پرخاشگر دارد به موضوعات خبری . و آنها را نه واقعیت امر ، که باژگونگی واقعه می پندارد . به همین جهت مخاطب حتا افراطی تربن آنها نیز ولو اندکی مجاب می شود که رسانه های خودی را وانهاده و در اخبار صادره از طرف مقابل نیز تدقیق نماید که نکند اصلا آنها راست می گویند



        ۳_ اختلاط دیدگاه

        اگرچه ممکن است شاعر این صفحه خود دیدگاهی مختص داشته باشد . اما شعر او هرگونه برداشتی را ممکن می سازد . یعنی می توان مدعی شد که شعر مخالف ادعای فلان جناح است و همزمان نیز می توان مدعی توافق شاعر با همان جناح شد . به زعم نگارنده ، قصد شاعر حداقل در ناخودآگاه خود این بوده که ما را نه به خود قضایا و مرزبندی ها، که به نکته ای در ورای آنها رهنمون سازد

        ۴_ طنزی به نام دیالکتیک

        شاعر می داند که به هرحال تاریخ و جامعه آبشخور تغییرات هستند و همواره تز و آنتی تز ، در حال تزویج و تبدیل و تغییر همند تا صورت سنتز را شکل دهند . این خوراک فیلسوف است برای شرح چیستی و چرایی تغییرات . اما شاعر با زبانی مکنی می گوید : " خوب که چی ؟ " و دقیقا همین‌جاست که برخلاف دیدگاه افلاطون که شعر را کپی و تقلیدی از کائنات می دانست، شعر از فلسفه پیشی گرفته و بر خود کائنات خروج می کند . ارسطو معتقد بود که شعر " ایده آلیزه کردن امور است " اما این شعر هیچ ایده آلی ندارد ، چون خود منتقد سرسخت ایده آل هاست و می داند که هیچ ارزشی پایدار نخواهد ماند . به همین جهت است که غنی ( در هر دو معنای خبری و لغوی اش ) خود برهنه ست و باقی قصه ....


        ....
        اما با نگاه جناب استاد عسکرزاده نیز موافقم . مهدی ما کافی ست نگاهی فقط به چیدمان خطوط و علائم سجاوندی شعرش بیندازد تا متوجه شود ، که چگونه شعری را بدین فربهی و طنازی ، لباس شلخته و کهنه پوشانده و در حق کلماتش اجحاف کرده است !

        به امید دیدار تا ..... خدا می داند کی و کجا
        دوستدار تو : مانا
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۳
        چه نگاه جامع و کاملی خندانک خندانک
        درودی دیگر بر استاد گرامی خندانک
        بسیار عالی و آموزنده خندانک خندانک
        برقرار باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        فرشید به گزین
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۱۲
        دوست گرامی
        اظهار نظر در مورد شمایل کامنت قطعا آزاده ولی فکر نمیکنید شمایل کامنت نویسان همون خط قرمز نقد باشه ، یعنی صحبت کردن راجع به افراد به جای افکار ؟
        ارسال پاسخ
        مانا
        مانا
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۰
        تذکر دلسوزانه تان را به گوش جان نیوشیدم بزرگوار . و البته افکار نیز از افراد نشأت می گیرند و مجرد نیستند .
        فرشید به گزین
        فرشید به گزین
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۵۷
        ممنونم از پاسخ منصفانه تون
        در هرحال فکر کنم باعث رنجش افراد نشیم
        حرفهامونم بهتر شنیده میشه
        زنده باشید خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۱۴
        سلام
        مانای عزیز
        که بی انصافی است لگر نگویم حق استلدی به گردنم داری
        درودها برای حضورت و این نقد پر بار و کامل وجامع ات
        خیلی خوشحالم این که بعد مدتها توفیقی شد مجدد پای درست باشم
        و افتخار کردم می کنم به این رفاقت
        بابت نقد هم بسیار ممنون
        امیدوارم همیشه باشی و حضورت مداوم باشه
        تقدیمت 🙏 🌷🌷🌷🌷
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۴:۵۵
        سلام واحترام جناب حسنلو ارجمند
        شعر زیبایی سرودید و خواندم
        موفق باشید
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۴۷
        سلام بانو
        خدا بنده خیلی خوش آمدید
        ممنون از حضورتان و لطفی که شعر داشتین
        در پناه باران بهاری باشید خندانک
        بهروز عسکرزاده
        جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۵۳
        باز سلام
        یادداشت نخست را فشرده نوشتم و به یادداشت نامنتظر، غیرمنطقی و ناسزای شما هم مشروحاً پاسخ ندادم تا درازگویی نشود بلکه پیشنهاد کردم که با دوست یا آشنایی سخن‌شناس مشورت کنید تا از اشتباه درآیید. امّا شما چنان نکرده و همان روش نادرست را در یادداشت اخیرتان دنبال کرده‌اید؛ علی‌رغم آنکه نوشته‌اید: «دوست ندارم سخن به درازا بمشد [بکشد]». به گفتۀ تنکابنی‌ها: گبْ گبْ زانه [gab gab zânǝ(ǝ̄)] یعنی: سخنْ سخنْ می‌زاید. اینک آن پاسخ مشروح:
        یادداشتم این بود:
        «درود
        اگرچه ظاهراً تورّقی است در تاریخ و برخی جوامع ـ اینجا و آنجا ـ امّا شاعر از نقش یا اثر و مسیر و هدفِ خود غافل نمانده است. با این حال، به گمانم شعر می‌توانست در صورت و مضمون مرتّب‌تر و شسته‌رفته‌تر ارائه شود. بهره و لذّت بردم؛ سپاس. کلکتان نویساتر».
        هیچ سخن‌شناسِ منصفی نمی‌تواند پاسخ شما به آن یادداشت را، دست‌کم، سزاوار و منطقی بداند زیرا در پاسخ آن یادداشت نوشته‌اید:
        «البته جناب عسگرزاده اولن خیلی خوش اومدید و خوشحالم اینکه نظر صریحتون بیان کردید و اینکه چرا ناقص خوب قبول کن جفاست به شعر و صفحه من (اینکه ظاهرا) یعنی چی
        نه اتفاقا خیلی دقیق تورقی در امروز جامعه ام زدم و جاهایی از تاریخ هم برا نمونه اوردم که نتایجش برا همه ما روشن شما ولی چرا قبول نمی کنیم من ستودم شهید شیخ فضل الله زیر بیرق تزار نرفت و بالای چارپایه رفت و در عین حال...
        من خودکشی دختر خانم پارسالی و روایتش جدی نگرفتم و قبول نداشتم
        و خیلی حرفهای دیگه...»!
        *
        1_ در یادداشت قبلی هم نوشتم که اگرچه یادداشتم موجز است، «ناقص» نیست.
        2_ نوشته‌اید: «... (اینکه ظاهرا) یعنی چی» و در پاسخ دوم هم به همین کلمه (ظاهراً) اشاره کرده‌اید.
        پاسخ: کلمۀ «ظاهراً» در یادداشتم هیچ تناقضی ندارد با: «... امّا شاعر از نقش یا اثر و مسیر و هدفِ خود غافل نمانده است.» (↓بخش الف از ردیف سوم).
        3_ و نوشته‌اید:
        «نه اتفاقاً خیلی دقیق تورقی در امروز جامعه‌ام زده‌ام...»؟!
        پاسخ:
        الف) آن «تورّق» درک و در آن یادداشت درج شده است و هیچ سخنی دربارۀ مثلاً به گفتۀ شما «دقیق» بودن یا نبودن آن هم در یادداشتم نیامده است امّا علی‌القاعده «تورّق» نه می‌تواند «دقیق» باشد و نه در ذات خود و به تنهایی ’شعر‘ شمرده می‌شود. به همین سبب در دنبالۀ سخن آمده است که:
        «... شاعر از نقش یا اثر و مسیر و هدفِ خود غافل نمانده است».
        متأسّفانه شما متوجّه نشده‌اید که این دنباله در واقع هستۀ آن جملۀ مرکّبی است که اصلاً بار منفی ندارد. درک شما از جمله نادرست و اشتباه است.
        شما از کلمۀ «ظاهراً» و نقش آن در اینجا برداشتی اشتباه دارید چنانکه گویی کلمات «اگرچه» و «امّا...» را ندیده‌‌اید. در نتیجۀ همین اشتباه، در مخالفت بی‌اساس با آن، کلمۀ «دقیق» را (باز به اشتباه) ذکر کرده‌اید. تورّق اصلاً دقیق نیست.
        ب) سخنی دربارۀ «امروز» یا «دیروز» و یا هر بازۀ زمانی دیگر در آن یادداشت نیست. بر این اساس، این بخش از جملۀ شما (یعنی «امروز») هم نه ربطی به یادداشتم دارد و نه تناقضی را نشان می‌دهد ولی توضیحی در این باره در ردیف 8 همین یادداشت آمده است.
        4_ نوشته‌اید: «... و جاهایی از تاریخ هم برا نمونه اوردم که نتایجش برا همه ما روشن شما ولی چرا قبول نمی کنیم...»!
        پاسخ: چه چیزی را باید قبول می‌کردم که نکرده‌ام؟!
        آن به‌زعم شما «نتایج روشن برای همه» ربطی به یادداشتم ندارد؛ حالا بگذریم که اصلاً هم روشن نیست.
        5_ نوشته‌اید: «... من ستودم شهید شیخ فضل الله زیر بیرق تزار نرفت و بالای چارپایه رفت...»
        پاسخ: خوشا بحال شما! خُب؟! که چه؟!
        جناب حسنلو!
        شما مختارید که آن شیخ (فضل‌الله نوری) یا هرکس و ناکس دیگر را به هر دلیل واقعی یا غیرواقع و یا جز آن بستایید یا نه، ولی این خواست یا ارادۀ شما به من و یادداشتم ربطی ندارد.
        6_ باز آن یادداشتم چه ربطی دارد به این که مثلاً شما بنویسید:
        «من خودکشی دختر خانم پارسالی و روایتش جدی نگرفتم و قبول نداشتم»؟!
        کدام «دختر خانم پارسالی»؟ کدام روایت؟...
        جناب حسنلو!
        اصلاً این که شما چنان چیزی را «جدّی» بگیرید یا نه و «قبول» داشته‌ باشید یا نه، ربطی به من و یادداشتم ندارد. خلط مبحث + مغلطه کرده‌اید.
        7_ نوشته‌اید:
        «شما که جز شعر کلاسیک و قالب کار و یه هجا کم و زیاد کاری به شعرهای دیگه ندارید من میدونم که آدم بسیار فهمیده و مطلعی هستی ولی چرا به این شکل نظر گذاشتی با شروع.... کلمه ظاهرا به جور جدی نگرفتن و کوچک شمردن کار خواستی بگی ...» [؟!]
        پاسخ:
        اول: قرار نیست که هر کس با هر شعر یا مکتوبی کار داشته باشد. وزن‌شناسی یا به تعبیر شما «یه هجا کم و زیاد» از ارکان شعر کلاسیک و نیمایی است...
        دوم: اگرچه پیشتر هم دربارۀ کلمۀ «ظاهراً» نوشته شد (↑ ردیف‌های 2 و 3)، اضافه می‌شود: گمان نمی‌کنم که استنباط هیچ سخن‌شناسی از کلمۀ «ظاهراً» در یادداشتم مانند استنباط شما از آن باشد (مثل «جدی نگرفتن و کوچک شمردن کار»...). چنین استنباطی بی‌پایه است زیرا شما با نادیده گرفتنِ «اگرچه» که پیش از «ظاهراً» آمده + «امّا...» و نیز با عدم درک نقش این کلمات در آن جمله به استنباط و نتیجۀ اشتباه رسیده یعنی بیراهه رفته‌اید. پیشتر نوشتم که اگر به بی‌پایه بودن استنباط خود در آن باره باور ندارید، زحمتی به خود بدهید و از دوستان یا آشنایان سخن‌شناس بپرسید ولی گوش نکردید.
        *
        و مواردی دربارۀ یادداشت اخیرتان:
        8ـ در یادداشت اخیر نوشته‌اید: «اگه از تزار بحث میشه مربوط به شیخ فضل الله پس اینجا انجا نیست...»
        پاسخ:
        درست است آنجا که صحبت از «تزار» شده است به واقعه‌ای اینجایی، یعنی اعدام شیخ فضل‌الله به وسیلۀ مشروطه‌خواهان... اشاره دارد ولی وقتی از «غنی + کابل + طالبان» می‌گویید به افغانستانی اشاره کرده‌اید که امروزه «آنجا»ست نه اینجا. بلندی‌های جولان هم از «اینجا» بیرون است هرچند که برخی از جهاتی به اینجا ربطش دهند.
        پس «اینجا آنجا» که در یادداشتم آمده درست و دقیق است.
        9ـ و باز در یادداشت اخیر نوشته‌اید: «... این کامنت دوم شماست که در انتهای پیامها صحبتهات می کنی بدون دادن وقت یا خواندن جواب»!
        پاسخ:
        الف) اگرچه واقعاً برایم روشن نیست که دقیقاً منظورتان چیست ولی چنین می‌توان برداشت کرد که مثلاً یادداشت دوم من در «انتهای پیامها» گذاشته شده که چنین نبوده بلکه درست در پاسخ به یادداشت شما و دقیقاً در جای خود ارسال شده است.
        ب) «بدون دادن وقت یا خواندن جواب» یعنی چه؟ یعنی من باید به شما «وقت» می‌دادم و نداده‌ام و...؟!
        10ـ نوشته شده: «عرض اصلی من این وقتی ورود می کنید بصورت کامل وجامع یا لز خیرش بگذر به یه چمله کلیشه ای بسنده کردن البته من به شاگردی شما بزرگان افتخار می کنم...»
        (خداوکیلی یک فکری به حال این نثرتان و غلط‌های املایی هم بکنید لطفاً؛ که باید با رمل و اسطرلاب از آن سر درآورد...)
        پاسخ: زمانی که شعری در سایت گذاشته شود که نظردهی و نقد هم در آن صفحه آزاد باشد، دیگر خودِ شاعر نمی‌تواند چهارچوب یادداشت‌های خوانندگان را تعیین کند. خواننده صاحب‌اختیار است که بیاید و بخواند و یادداشتی بنویسد یا نه؛ اگر نظرش را بنویسد فشرده باشد یا مشروح و یا کوتاه باشد یا دراز و الی انتها.
        پس، این «عرض [فرمایش] اصلی» شما هم بر پایۀ درستی استوار نیست یعنی از اختیار و سلیقۀ شاعر بیرون است.
        (کپی یادداشت را این پایین هم گذاشتم تا مثل دفعۀ پیش گله نفرمایید که: «... این کامنت دوم شماست که در انتهای پیامها صحبتهات می کنی بدون دادن وقت یا خواندن جواب».)
        والسّلام خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۵۴
        سلام
        جناب عسگرزاده
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۰۹
        تمام و کمال خوندم و حق بهتون میدم
        بابت اشتباهاتم از محضرتان عذر خواهم
        هیچ توجیح ودلیلی ندارم حق کاملا باشماست
        آزادید برای نظر گذاشتن چه بلند چه کوتاه چه مثبت و چه منفی
        من تضور دیگری داشتم از نوشتن این همه
        متاسفانه این مغلطه که فرمودید کاملن درست
        من وقتی از طالبان گفتم مربوط به انجاست حق با شماست چه دیگر می توانم گفت
        من از جولان صحبت می کنم برای جغرافیا ی کشوری دیگر هست! من وقتی از اتفاق پارسال دختر خانمی گفتم بله حق با شماست کی کی و کجا واقعا یعنی چه
        و کلن این شعر گم شد کاش این همه انرژی به تحلیل شعر می گذاشتید یا شعر دیگه ای
        حیف نبود به وقت عزیز بخاطر یه کلمه
        هزار کلمه برای تایید بیاد یا هر چیزی
        من عرضم این بود دوستانی نوع نقدشان به گونه ای هست که به درد شعر کلاسیک می خوره و واقعا در مورد سپید که می نویسند به صحرای ....می زنند
        نمیشه اسم برد نقد دو شعر سپید متفاوت حتی به سختی یه سطر مشترک بشه به دو شعر اورد
        همین طور که سپید هر شعری فرم خودش داره همینطور نقد خودش داره هر منتقد و مخاطبی نقد ونظر خودش داره
        این فقط به گفتن نیست باید به این درجه از اعتقاد و فهم بر سیم
        اقای عسگر زاده در پناه حق باشد و بسرایید به عشق و محبت خندانک 🙏

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2