سه شنبه ۲۲ خرداد
|
|
روزی پس از بهارهم میرسد فصل خزان تو
|
|
|
|
|
مرگ را باید ما
همه باور بکنیم
مهربانتر باشیم
|
|
|
|
|
خدا حافظ رفیق
رفته ای تنها ی تنها
|
|
|
|
|
شاید عشق به مثال سیاست باشد
روح القدس میکند مرد ژنده پوش را
|
|
|
|
|
غیـرت دریاست امواج خروشان ، روی آب ..
|
|
|
|
|
رخ نمود عشق، پس از رخ نمودنت
دست افشاند دست، پس از دست دادنت
پایْ کوباند پای، پس از پایْ دادنت
نب
|
|
|
|
|
چقدر خستم
از دنیای وارونه
از این خونه
از این غرهای صاحب خونه
از این دیوار که زندونه
|
|
|
|
|
بهت نزدیکم از این دور
علی رفیعی
|
|
|
|
|
صدای فیر
اذان نماز عشق در جنگ
|
|
|
|
|
صد و هفتاد و پنج ارتش سرخ
صد و هفتاد و پنج آلاله
|
|
|
|
|
تنها چه نشسته ای سردو سنگین...
|
|
|
|
|
اُف بَرین فطرتِ پُرفتنه ی ، انسانیِ ما.......
|
|
|
|
|
مگر به جشن ِ شبی عاشقانه مهمانی
|
|
|
|
|
چقدر آشناست
این دست های سفید و کشیده
که دارند مرا شستشو می دهند
و رژهای صورتی تو را
از گردن
|
|
|
|
|
چرا عشق ووفا
نایاب گردیده
|
|
|
|
|
عشق در حسرت دیدار نمی دانی چیست
درد یک قلب گرفتار نمی دانی چیست
|
|
|
|
|
خدایا زمین من در برابر آسمانهای تو هیچ است
|
|
|
|
|
شهسوار عشق
وقتی فریادها در دل یلدای ظلمت شکست
به آغوش سکوت پناه بردم
خروش ها را به انبان تح
|
|
|
|
|
سرم را روی بالش پر می گذارم
صدای جوجه هایی که
مرگ مادرشان را زیر سرمن می دانند
بیدارم می کند
از
|
|
|
|
|
نمیدونم به تاوان چه جرمی نصیبم سرنوشتی شوم کردی
که بین عشق ولبخند وعواطف دل من رو به غم محکوم کردی
|
|
|
|
|
1- شیرازه ی جان ز شعر تو لبریز است
مرداد دلم ز مهر تو تبریز است
ماه رمضان و شربت لبهایت
دشواری
|
|
|
|
|
خواهم آمد
به دیدارت روزی دست خالی
|
|
|
|
|
نیمه شبها که پدر در خواب است
بچهها بیدارند
|
|
|
|
|
شیطان چو جلد آدمیان را اجاره ساخت
تیمور شد و با سر آدم مناره ساخت
|
|
|
|
|
سکوتم ..
با سکوتت
درگیر است
.....
|
|
|
|
|
پرسه بزن ...
در افکارم، در گذر ثانیهها
در هیاهوی خیالم، درعبور از این "پنجره"ها
|
|
|
|
|
من شب نفرت ودردم، تودعای سحری
من پرازجنگل زرد وتوصدای تبری
|
|
|
|
|
کفش ها قصیده های رفتن اند
|
|
|
|
|
هر کس در این دنیا ، برای خود غمی دارد ...
|
|
|
|
|
این شعر قسمتی از دلنوشته ی جاده های انتظار است
|
|
|
|
|
سرزمين اكرام
در خون خود آرميده ام
عقابان آهنين موهوم رفتند
اتاقم پر از قلب و ستاره بود
ب
|
|
|
|
|
ما برای خوبرویان دین خــــــود را باختیم ..
|
|
|
|
|
بگو خنده هاش قاتله جونته
لبش طعم گیلاس و چهره هلو
به آلو سیاهه دو چشمش قسم
دلم تنگه و تنگه دیدار
|
|
|
|
|
از دور نگه کردی و رفتی تو شدی دور
|
|
|
|
|
ار كه شكر مي كنم تكفير ايمانم كنيد
از ازل با حكم خماران به زندانيم ما
|
|
|
|
|
تصورمان این بود
ساعت از دقیقه بزرگ تر است
اما
گاهی دقیقه ها بزرگتر از ساعت ها می شوند
این را
|
|
|
|
|
این روزها
بی من
چه میکنی؟
|
|
|
|
|
امدم دخترکی در دل طوفان بکشم
|
|
|
|
|
ماه رمضـــان رفت بیــا بــــــــــــاده بنوشیم
جامی دو سه اوّل سر سجاده بنوشیم...
|
|
|
|
|
نمی خواهم کسی غیر از تو ب من همسفر باشد
نمی خواهم سخن های تو با من مختصر باشد
...
|
|
|
|
|
در بغداد
وقتی شعرهای
ابو نواس را کنار
دجله پنهانی می
|
|
|
|
|
آن که مي گفتي ز زهد و پارسايي، بي امان
شد هويدا مكرِ او نزدِ تمامِ مردمان
|
|
|
|
|
تو نامت آبروي خار برده ست
رخت ويراني و آثار برده ست
|
|
|
|
|
عید است بیا تا به سحر باده بنوشیم
تا بانگ اذان بر سر سجاده بنوشیم
از لطف کمان مه شوال به مست
|
|
|
|
|
بردار از این دیوار ها ،تصویر تکراری
|
|
|
|
|
چو هلالی به سما........................
|
|
|
|
|
امشب ماه
بی اختیار در چشم ستارگان
لخت وعریان
در برکه ای شنامی کرد
صالح بیچار
ترجمە: خالد بای
|
|
|
|
|
کاش در آن سال خرداد بیست و هشت روزه بود...
|
|
|
|
|
بی تو با نسیم
از تمام دردهای کهنه گفته ام
از تمام انچه در وسیع باورم
رنگ ارزو به خود گرفته
|
|
|
|
|
خدایا نی ندادی صبرمان بیش
|
|
|
|
|
می نشیندبردل من مهر تو
میشوی همدم من قربان تو
|
|
|
|
|
ساپورت مى كرد
چشمه هاى استالين
سرنيزه هيتلر را
|
|
|
|
|
گرچه افطارنمودم همه شب بارطب تو
عید فطرآمده و فطریه ام جام لب تو
|
|
|
|
|
امشب شب عید است ولی دلتنگیم
دلتنگ جهان بی غم و یکرنگیم
ای کاش که مهدی برسد از سفرش
ما در صف یاران
|
|
|
|
|
میخواهم عربده بکشم با تمام وجود
سکوتم آبستن یک فریاد است....
|
|
|
|
|
سرم سنین، دلم خمین، یشم سرد*** جوونی و اسیری و هزار درد
|
|
|
|
|
تک سوار غریب ، وعده ی میان راه
تصویر ندیده ،مخفی ازین خیل نگاه
|
|
|
|
|
تیر جفا زچلّهء ظالم جهید و رست
بَر دیدهء غزال ستمدیده ای نشست
|
|
|
|
|
ساقی پیاله می ده و اندازه می بریز
|
|
|
|
|
دیگر نخواهد کرد دل را او پریشان
با گوشه چشمی ساده، آن گیسو پریشان
|
|
|
|
|
باید فراموشت کنم ، اما نمیشه
من گاهی از تو دور می شم تو همیشه
...
علی رفیعی
|
|
|
مجموع ۱۲۴۶۷۱ پست فعال در ۱۵۵۹ صفحه |