سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 دی 1403
    28 جمادى الثانية 1446
      Saturday 28 Dec 2024

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۸ دی

        «کمان مه شوال»

        شعری از

        وحید سلیمی بنی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۵ ۰۰:۲۶ شماره ثبت ۴۸۴۴۵
          بازدید : ۴۴۶   |    نظرات : ۲۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر وحید سلیمی بنی
        آخرین اشعار ناب وحید سلیمی بنی

        عید است بیا تا به سحر باده بنوشیم
        تا بانگ اذان بر سر سجاده بنوشیم
         
        از لطف کمان مه شوال به مستی
        زین خون که دل دختر رز زاده بنوشیم
         
        خوش باد به گرمای می و یمن وجودت
        از آتش خوش رنگ خداداده بنوشیم
         
        برخیز و بیا تا که در این بزم به شادی
        بی رنگ و ریا بی غم و آزاده بنوشیم
         
        ای بخت چنان کن ز خُم باده ی دیدار
        در بارگه ساقی دلداده بنوشیم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۵ ۱۴:۵۳
        درود بزرگوار
        غزلی ناب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        مدیر ویراستاری
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۵ ۱۸:۴۸
        سلام علیکم استاد گرامی
        شعر خوبی است اما خوب بود اشاره ای می کردید به شعر استاد گرانقدر جناب آقای خوش عمل کاشانی که مطلع غزلی با همین سبک و سیاق دارند و ثبت شده است .

        مـــاه رمضــــان رفت ، بیـــا بـاده بنوشیم
        جـــامـــی دوسه ، اول سـرِسجّاده بنوشیم
         
        محراب پر از رایحه ی شرب طهور است
        بشتـــاب از این بـاده که پا داده بنوشیم
         
        دُردی که درآن راه علاج همه درد است
        ســـاقـــی به قدح ریخته آماده بنوشیم
         
        با خیـل گدایان درش نـــاب دل افروز
        همــــراه حـریفـــان پریزاده بنوشیم
         
        با ساده رخی چند،روان سوی خرابات
        آبـــادی دل را قــدحی ساده بنوشیم
         
        گرلقمه ات ازخوان قضاپاک وحلالست
        فرضست کزین روزی بنهاده بنوشیم
         
        باروزه ی بگشوده مباحست که امروز
        خــون دل رَز با رخ بگشاده بنوشیم
         
        تادررگ جان شعله زندوسوسه انگیز
        آن باده که از جوش نیفتاده بنوشیم
         
        درعیدرهایی که حساب همه پاکست
        آن می که دهدساقی آزاده بنوشیم.
        استاد خوش عمل کاشانی
          خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۸ تير ۱۳۹۵ ۱۰:۱۷
        برخیز و بیا تا که در این بزم به شادی


        بی رنگ و ریا بی غم و آزاده بنوشیم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۵ ۰۸:۱۹
        جناب سلیمی عزیز
        سلام واحسنت
        بسیار عالی....نوش باد
        عیدتان مبارک .... به سلامتی ایامتان گذرا
        التماس دعا./
        علی توکلی
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۵ ۰۹:۱۱
        دروود بر شما
        شعر زیبایی بود
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۵ ۰۹:۴۲
        درود بر شما

        بسیار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۵ ۱۵:۱۶
        درود بر شما
        بسیار زیبا سروده اید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا منصوری
        جمعه ۱۸ تير ۱۳۹۵ ۱۳:۰۵
        سلام ودرودبر شما..
        بسیار زیباودلنشین خندانک
        علی   صادقی
        جمعه ۱۸ تير ۱۳۹۵ ۱۳:۴۴
        سلامی مجدد
        ببخشید بزرگوار ..نقد گونه ای دارم.......ملاحظه بفرمایید
        در نگاه اول عالی به نظر میرسد ...اما خداییش بیت اول مقدارقابل توجهی جای بحث دارد................
        با توجه به :
        ((ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد.
        عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد.))

        منظور((تا )) می باشد که معنا را مبهم می سازد

        عید است بیا (تا) به سحر باده بنوشیم
        (تا) بانگ اذان بر سر سجاده بنوشیم.....................................................
        اگر به منظور وقت وزمان است که خوب قبل از عید هم ٬٬٬جام کشی در موعد سحر میبود
        اگر معنای ختم وقت یعنی ((در))باشد..دوباره مصراع دوم مشکل ساز میشود
        چون عید امده مسلما باده خوری در وقت سحرزحمتی بیهوده است
        مثلا اگر مصراع دوم اینگونه بود...((در وقت سحر برسر سجاده بنوشیم))....یعنی خبر عید تازه به گوش رسده باشد وشوق باده نوشی امان ندهد
        نمیدانم متوجه منظور بنده میشوید یا نه...؟

        در اصل شاعر در دسترس نیست ولی اکنون که هست ...طالب منظور میباشم...

        پرسش دوم
        هجای کوتاه اول مصراع(به ...تو ...که ...چه...) رکن اول
        بنابر اختیار شاعری(زبانی).............میتواند بلند باشد............مفاعلن..به مستفعلن....؟
        قضیه همان سروده ی ((چه میکنی...............))که پاسخ به سرانجام نرسید

        درود بر شما./ خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۵ ۱۳:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام و درود بزرگوار
        بسیار عالی
        لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سری هم به ما بزنید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1