درگیر

آن جانم بی قرارم دل شده درگیر تو، وای اگر رویت بگردانی زما
دل که از دل گشته وجانم شده نخجیر تو،وای اگر رویت بگردانی زما
یاغی و دیوانه و واداده دل مجنون تو
کارش از حاشا گذشته بندی و زنجیر تو ، وای اگر رویت بگردانی زما
لُکنت افتاده به جان واژه ها هم در غزل
هم شده نیما،سپید و مثنوی تسخیر تو،وای اگر رویت بگردانی زما
مستم و مستانه مینوشم زجام چشم تو
گاه مولاناو حافظ، سعدی و شکسپیر تو، وای اگر رویت بگردانی زما
از همان آن نخستین قرعه بر نامم زدند
شهره گشتم در جنون از عشق عالمگیر تو، وای اگر رویت بگردانی زما
هر کجا باشی گُلم آنجا قیامت می کنی
زلف و چشمان و لبت،ابروی تو شمشیر تو،وای اگر رویت بگردانی زما
دوستت دارم به جان،جانی و جانانی به جان
کاش ویسم گردی و رامین جان تقدیر تو،وای اگر رویت بگردانی زما
از نصیحت گشته ام بیزار ،مستیم تویی
خواب و بیدارم تویی یوسف تویی تفسیر تو،وای اگر رویت بگردانی زما
دست تقدیرم چنین باشد که باشم بی قرار
خود سپارم بر دل تقدیر و بر تدبیر تو،وای اگر رویت بگردانی زما
گر ندارد گر نباشی گم شوم در نیستی
ماه هم درگیر روی ماه و عالمگیر تو،وای اگر رویت بگردانی زما
روی والاتر زماهت جان  زیارتگاه جان
تشنه و شعرش ز آغازین شدن درگیر تو، وای اگر رویت بگردانی زما

‎
✍️حسین گودرزی"تشنه"

🎙اجرا:✨استادومهر بانو ایلماه✨ 👑




♡჻ᭂ࿐✰


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─