شنبه ۱۵ ارديبهشت
|
|
به : فروغ شاکری عزیز و دوست داشتنی
بگذار شب فروغ تو را جستجو کند
مستانه در سکوت تو را آرزو کند
|
|
|
|
|
فروغ چشمان زیبای تو را
روزی ، به شعری ناب
خواهم سرود…
|
|
|
|
|
صد سلام ای ضامن آهوی عشق
یه مسافر از راهه دور اومده
مهمونه ناخونده می خوای توو خونت ؟
از همون
|
|
|
|
|
مانده ام در گیرو دار حرف های زرد پاییزی
کاش فانوسی بر این تاریکی مطلق بیاویزی
|
|
|
|
|
تا که فهمیدی تو را میخواهمت رفتی و مرگ
ایستاد و پشت ایوان هی سراغم را گرفت
|
|
|
|
|
چه ناز ی داره یارب ، نازِ شصتت
|
|
|
|
|
قهر که می کند
برهنگی از سایه اش...
|
|
|
|
|
فکر میکردم که عاشق های شهر
هیچ یک همچون تو لایق نیستند
|
|
|
|
|
من بودم که با پچ پچ گلهای صناعی و مغفول
به بیخوابی ادراک فرو رفتم .
|
|
|
|
|
دادهای پیغام درمانی ندارد درد من
|
|
|
|
|
در سایه ی چشم های من بود
آن سرو که سایه اش تبر خورد.
سمیرا_عزیزی
|
|
|
|
|
آمیخت با جان و دلم آن مستی چشمان تو
|
|
|
|
|
شبی را تا به صبح من گریه کردم
به خود پیچیدم و هی شکوه کردم
|
|
|
|
|
اینکه در خانه من مرگ مُهیا باشد
سرطان امن ترین نقطه ی دنیا باشد
تو ندانی و ندانسته تر از من حتی
|
|
|
|
|
ترسم از دیروز است
ترسم از خواب گل سرخ
به تبی جانسوز است
من نمیدانم چقدری
به مرگ آغشته ام
یا که
|
|
|
|
|
دل من از دل تو بی خبره......
|
|
|
|
|
این روزها
دوباره انگار
دلم هوای تو را کرده
|
|
|
|
|
چقدر ساده هوا از صدای من پر زد
و خواب از شب پر ماجرای من پر زد
|
|
|
|
|
در ازدحام کوچه بن بست سرگردان
یا رب شب آدینه ی ما را سحر گردان
|
|
|
|
|
عذاب میده من رو تنهایی
غریبه ام میون آدم ها...
نذار من بمیرم از غربت
یه کاری کن ببینمت آقا...
|
|
|
|
|
ما دختران پاورقیهای پنجاه
|
|
|
|
|
دستی بنه از روی کرم بر ضربانم
تا خون به.. به... بیرون نزند از شریانم
|
|
|
|
|
پشت پنجره باران می زد
....
علی رفیعی
|
|
|
|
|
یادش به بخیر آن روزهای مهربانی
|
|
|
|
|
وقتی که میرفتی هوا بد بود
تا قبل بارون کاش برگردی
گرمیه آغوش تو رو میخوام
با من نگو از عشقمون سرد
|
|
|
|
|
مرا
ملامت چه می کنی بانو؟
در رشته راه باریک زندگی من
خار ها روییده است
با خار ها دست به گریبانم
|
|
|
|
|
حبسِ دریا بین تُنگی، احتکارِ عاشقی ست
|
|
|
|
|
عمری چشم بر کتاب دوختن تا کی؟
در حسرت تخت خواب سوختن تا کی؟
هربار من از حیای چشمت گفتم
در چشم تو
|
|
|
|
|
پشه چون باشد لمیدن زیر توری بهتر است
پول وقتی کم شد اجناس ضروری بهتر است
در
|
|
|
|
|
هر کس قیمتی دارد
با طعمه ها هماهنگ شوید
این نقاب کیست؟
... با احترام ستایش کنید
|
|
|
|
|
قیمت ناز تو از قند و شکر بیشتر است
گرچه ناز تو گران است،خریدن دارد
|
|
|
|
|
طبیب افسرده تر... م کرد ...
رفتم نزد طبیب ...
که کارش برطرف کردن تب بود ...
|
|
|
|
|
سه گِرمه ها
اتوماتیکِ قرنند
هی بازشان می کنیم
باز، بسته
|
|
|
|
|
بیهوده گذراندن روزای جوانی.
|
|
|
|
|
نوشته ها بهانه است
فقط می نویسم که یادآوری کنم
دلم می زند ضرب تو را...
........
نوشته ها کوچکن
|
|
|
|
|
وقتِ اذانِ
مغرب و
افطار و
ربنا...
من آرزو کنم تو برآورده می شوی؟!
طاهره_اباذری_هریس
|
|
|
|
|
می خواهم تمام نور عشقمون درون خواستن با هم بودنمون باشه
تمام لحظه هایی که طراوتش را بشه از ترک لبها
|
|
|
|
|
عشق دردل همچنان کار مسیحا میکند
آرزوی خفته را در سینه احیا میکند
|
|
|
|
|
سالها گفتم ترا من دوستت دارم پری
|
|
|
|
|
ای شبیه ترین نقطه به نیایش پندار
ای کنعانی ترین برده ی مصر باستان
|
|
|
|
|
الو ؟
هیچی
با لباس آبی ت بیا
|
|
|
|
|
سالهاست به دنبال تو می گردم...
|
|
|
|
|
ستمستان من
برده کجا یار من قلب ستم وار من
پشت در بسته باز خانه ی بیزار من
خواب زده گشته روز در شب
|
|
|
|
|
تا در آن لحظه نظر بر سر و رویش افتاد
|
|
|
|
|
من حذر کردم از این عشق که پیرم میکرد
|
|
|
|
|
توچه هستی تو که هستی ای خدا
ای که هستی خالق ما آدما
|
|
|
|
|
رفیق من ، تو که گفتی همیشه می مانی
|
|
|
|
|
اولین عشق همیشه اتفاقی شروع میشه
|
|
|
|
|
تقدیم به استاد گرانقدرم سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)....
|
|
|
|
|
باتلاق خاطراتت
قاتل لبخندهای من ...
|
|
|
|
|
سرنوشت گذشت ای کاش بازازسرنوشت
|
|
|
|
|
گل های بهاری آگاهند که غمی در سینه دارم
بلبلان مست می دانند چه سوزی برلب دارم
ستاره های آسمان
|
|
|
|
|
سخت است بی تو زندگی کردن...
|
|
|
|
|
برای قلب خودم پادشاه می سازم
میان این همه بیراهه راه می سازم
چرا همیشه تو از کاه کوه می سازی؟
چر
|
|
|
|
|
آبشار انوار دیریست
که بر پیکره ی رنجورم
نپاشیده است .
|
|
|
|
|
قسم به قطره های اشک و گونهٔ ترم
قسم به قلبِ پاک و پُر زِ مِهرِ دخترم
|
|
|
|
|
فتنه گاهی ظاهرا دانا و اهل علم بوده
فتنه شاید واقعا بی بار و بی بر بوده باشد
|
|
|
|
|
در ره تدبیر دهان دوختن
به که جهانی به زبان سوختن
|
|
|
|
|
ای آنکه نگاهم به نگاهت شده درگیر
از تیر نگاهت بکشد قلبِ سرم تیر
|
|
|
|
|
اگر به کُنج خرابات مست مستی، باش ...
|
|
|
|
|
آغازی دوباره در تلاطم چالش های زندگی امیدی تازه را زنده می کند...
|
|
|
|
|
به زخم سینه گر مرهم نیامد
|
|
|
|
|
از سفال رشک هستی شوکرانی می رسد...
|
|
|
|
|
بیهوده ترین قسمت تاریخ تو هستی
ای عشق ! از آن روز که بر دل ننشستی
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۴۸ پست فعال در ۱۵۴۹ صفحه |