جمعه ۷ دی
ما دختران پاورقیهای پنجاه شعری از مستانه دادگر (ماهور)
از دفتر شعر زیتون نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ تير ۱۳۹۶ ۱۲:۲۸ شماره ثبت ۵۶۸۱۹
بازدید : ۶۷۵ | نظرات : ۹
|
دفاتر شعر مستانه دادگر (ماهور)
آخرین اشعار ناب مستانه دادگر (ماهور)
|
خیال پرواز شوم ست!
در دالان تنگ حنجره ای
که غریو تارهایش
در سینه پوسیده!
هنوز
سایه های عبوس اجحاف
به هزار زبان
در پیراهنم سو سو میزنند!
می خواستم انسانی باشم
تا از خاکستر آمالش
پرواز گیرم
در عطر ناپیدای نسیم!
حال بنگرید
چگونه درد چشمهای من
در لابه لای شقاوت روحشان
به حماسه ی خاموش فسیلی
تن داده!
ما # دختران پاورقیهای پنجاه
در کشاکش قمار دیوار و نور
به زیر لاشه ی سنگین فانوسهای نفتی
در نقشی کوتاه و ابلهانه
بکارتمان را
از دست داده ایم!
از دست داده ایم!
#مستانه_دادگر
#ماهور
|
نقدها و نظرات
|
سلام خدمت شما بزرگوار ظاهراً لازم است بنده توضیحاتی درباره ابهامات شعرم داشته باشم بنده سوم چگونه درد چشمهای من........
منظور از درد چشم ....دیدن ناعدالتیهایی که با اغراق باعث درد چشم میشود...و دم نزدن و سکوت کردن در برابر روح کثیفشان ...که در آخر منجر به فسیل شدن زیباترین و نابترین استعدادها و .....در زنان شده ...مانند فسیلهایی زیبا و ارزشمند از گذشته ها در موزه ها و لابه لای سنگها مانده....
بند چهارم
ما دختران پاورقیهای پنجاه اشاره به هم سن و سالهای خودم ....متولدین دهه پنجاه ...که از بدو ورود به دبستان با خشونت و آتش جنگ ...بی هیچ تفریحی ...بی هیچامکاناتی ...در محیطی سرد و سرشار از روح جنگ و نوحه و....درس خواندیم و مثل پاورقی روزنامه همیشه در حاشیه بودیم ...زمانیکه میتوانستیم کسی باشیم و از فرصتها بهره ببریم ...از نور نبوغمان به وقتش لذت ببریم و پرورش دهیم .... بر گرداگردمان دیوار کشیدند ...آنهنگام که فرصت ترقی با سرعت برق بود ما را در چهارچوب فانوس نفتی اسیر کردند...یا شاید اشاره به جنگ تحمیلی با به عبارتی جنگ نفتکشها ...که تمام کودکی و جوانی ما را به خود اختصاص داد .....
امیدوارم توضیحات بنده کامل و روشن باشد ممنونم از دقت نظر شما اساتید . | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام بانوی عزیزم
قلم زیبایی دارید