پنجشنبه ۱ آذر
اشعار دفتر شعرِ شور عشق شاعر نرگس فتحی زاده(موژان)
|
|
مادرم گوید که قطعا عاشقی
من ولی با خنده حاشا میکنم
|
|
|
|
|
فکر میکردم که عاشق های شهر
هیچ یک همچون تو لایق نیستند
|
|
|
|
|
در جدال تن به تن با چشم یار
با نگاهی ساده دل بازنده شد
چشم من از فرط حیرانی گریست
بی امان چون ابر
|
|
|
|
|
خواب دیدم بوی باران را ولی
در کویری عاقبت تنها شدم
با لبی خشکیده در گوری سیه
زنده بودم در دل آن ج
|
|
|
|
|
دل سنگ ترین مرد زمینی
دلتنگ ترین دختر شهرم
جز عشق تو هرگز به دلم نیست
غیر از تو دگر با همه قهرم
|
|
|
|
|
اشک میبارم و سرگردانم
من در این کوچه به یادت تنها
هر که رد شد ز کنارم خندید
دیدی از عشق تو گشتم ر
|
|
|
|
|
کاش بودی تا ببینی من هنوز
عاشقت هستم چنان آن روزها
خوب میدانم که دیگر نیستم
من به قلبت همچنان دیر
|
|
|
|
|
با تو حال دل من بهتر بود
عاشقی در نگهم معنا داشت
دل دیوانه کنارت خوش بود
با تو گویی هوس سودا داشت
|
|
|
|
|
عاشقم کرد او ولی عاشق نشد
بی وفا قلبم به آسانی شکست
شیشه ی عمرم ز دستانش فتاد
خنجر عشقش به قلبم خ
|
|
|
|
|
کاش در گوشه ی آغوش تو من میمردم
قلبم از فرط خوشی ساده ز هم میپاشید
|
|
|