محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
يکشنبه 27 خرداد 1403
روزجهاد كشاورزي (تشكيل جهادسازندگي به فرمان حضرت امام خميني -ره-)، 1358 هـ ش 10 ذو الحجة 1445
Sunday 16 Jun 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
يکشنبه ۲۷ خرداد
صد آه،که هیچگاه آدم نشدیم
بایداز این جا بروم
التما س ام ازباد
خواهش ام ازباران
کار از
خوانا یا ناخوانا بودنِ نسخه گذشته..!
مردم
دیگر
درمان نخواهند شد..!
وقتی
حتی
درد هم
خدایا توتنها رفیقی که من دارمت.... و تنها رفیقی که می خواهمت ........
هرکجا هستم بدا عطرِ تو کوران دارد
خود می دانی
غزلم رنگ جنون دارد و خود می دانی
غم از اندازه فزون دارد و خود می دانی
مثل خورشید
بـہ نام تمام دختــران سرزمیـــنم...
همچو عارف پیشه ای از مرگ آگه دلبخواه
باتو شادی بود ،
ونورباران کلیه ام ،
تو بودی و تنهایی ومن
تو رفتی وجوانی راهش جدا شد !
سالها حسرت به دل موندم توو آغوشت بگیرم
سالها افتاده تر از بید مجنون سر به زیرم
از احوالم می پُرسی؟
آه!
--سوگوارم،
سوگوار!
تن تن تن سه اصل ساخت ،تو در من وطن
دل غمدیده من عمری به داغ تو نشست
به هرکس اعتماد کردیم و او سواستفاده کرد
هم از خائن هم از نامردِ بی وجدان کتک خوردیم
بی خوابی شب زد به چشمان خمارم
بی باده و بی بزم شکست جان شرابم
خمی سرو را ندیده کسی ، جز همان کس که درد سرو کشید
نعره موج را ندیده کسی ، من که بینای نعره دو یّم
خودم را سر تمام قرارهای عاشقانه دنیا میرسانم
خنده بر لب میزنم ،از چشم تو انگار میخندم
بگذر از کوچه ی ما رهگذر نیک سرشت
که قدومت بخدا بوی رهایی دارد
يارب تمام رو بـنمودن ، به كوي تو
تا بـشنوند آدميـان ، گفتـگوي
دلِ پُر گنه ام
تو را می خواهد
تو همه گناهِ منی
همه پاکدامنی ام
تو را می خواهد
به دنبالت می آیوم هرجا بروی
مثه سایت میمانوم هرجا بشوی...
ساعت قلب من لرزان لرزان میزد
خیلی نیکی کاشتم اما ارزان میزد
فاصله بود زیاد مثل بدان میزد
دل من واله وشیداست خدا می داند/
سرِ من غرقِ تمنّاست خدا می داند
رو مگردان امشب از عزلت سرای بی کسی
گفتی ببخش...
دیوانه جان!
عاشق که از عصاره ی جانش ملول نیست...
من، آخرین بازمانده از تبار غربتم
آخرین برگ این بلوط پیر
شراب بوسهات دیوانهام کرد
به گل روی تو پروانهام کرد
اگر نماندم و ماندی در این زمانه سلامت
قرار و وعده ی دیدارمان به روز قیامت
وفای عهد کن و دست من ب
احساس کردم
در میان این همه خبرهای بد
منتظری
تا روزی
دری
پنجره ای
روزنی گشوده گردد
مثل یک اتفا
همه بی چشم و گویای خموشیم
خواستم از تو بگویم قلم افتاد شکست
در کـودتـای عـشـق بـیـن دو نـگـاه ...
فرزند شده قربانی رفتار والدین
تو آن آب زلال پرصفایی.....
کودکی آوردند هردومادر نزد قاضی
آمدی عاشق کنی یا کودتای مخملی؟
نەوادەێ ماد و ساسان
ميرخاسِ هووزِ خاسان
اگر قطره های پرطراوتِ باران ،
درجهان نبود
همه جا خشکی بود
من هم مثل تو
به عشق ،
شک میکردم
در مکتب چشمان تد آموخته این دل
عاشقم من عاشق دیوانهام
عاشق بی خانمانم ویرانه باشد خانهام
در حسرت بوئیدنِ تو فصل به فصل پیرشدم
یک کوه مرد بودم و آهسته زمین گیر شدم...
وقتی که باران غزل این نامه را تر میکند
در تن یکی در رخت من با عشق محشر میکند
توان که بود نشستم زمان که رفت دویدم
چشمایی داشت آبی بود
دختر قشنگی بود
من عاشق اون بودم
عشقه یکطرفه بود
رفت و تنهام گذاشت
خبری ازم
مادر
نگاهت لطيف تر از برگ گل
بوي تنت خوشبو تر از فصل بهار
قلبت سرچشمه زيبايي ها
مهر تو پاك ترين
هر موسیقی به پایان میرسد
هر گلی روزی خشک و پژمرده میشود
هر کودکی بزرگ و نیمه خام
هر گناهی تباه
ه
درویشم و در تشویش, درخویش و پریشانم
من امشب مثل یک شمعم
کمی پروانه می خواهم
من امشب مثل یک رازم
نگه دارنده می خواهم
شعر من خورده به نامت سندش بیت به بیت
قصه هایم همه تقدیم تو شد بند به بند
زندگی بی عشق بد بود و کنارش بدتر است
درگیر تو بودم که شدم مست و روانی....
از من شِنو ای هم وطنم لطف بفرما
دانم که فردایی نباشد هیچ
عمری اگر باشد به غم مسپار
دیوارهای قلعه را بشکن
آوارهای غصه را بردار
مجموع ۱۲۴۷۶۴ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک