سه شنبه ۱ خرداد
|
|
کاش پای یاد من ردی گذارد در کویر قلب تو
کاش میشد یک غزل باشم میان دفتر اشعار تو.
|
|
|
|
|
اگر دل در وجودت هست ، دلت دلدار میخواهد
اگر دلدار و یاری هست، وفای یار میخواهد ...
|
|
|
|
|
عشق و شعر و شعار را بی خیال ....
هوا که بارانی باشد
|
|
|
|
|
دینی که پی منفعتش ، میجُستید
بر دست بگرفتید و چو اَهرم کردید
|
|
|
|
|
گفتم تو را دوست می دارم مرا آغوش باز کن
|
|
|
|
|
باخيال روي تو تا صبح بيدارم تو چي
بي نگاه عاشقت هر روز بيمارم تو چي
دوست يا دشمن برام فرقي ن
|
|
|
|
|
برسینهیمنچنگ میزد
شیطان دلِ رخ آسمــانی
|
|
|
|
|
شباهنگام
می سوزد کلبه در آتش تب افکارم
|
|
|
|
|
شده کارم شب و روز گریه و زار
گلم پژمرد، شدم من همدم خار
مسیب_عبدلپور
|
|
|
|
|
به به که چقدر مدیر بحران داریم
|
|
|
|
|
از پله ها بالا برو دنبالِ این رویا برو
|
|
|
|
|
حالم رو کسی درک نمیکنه
این مرد تو تنهاییاش
آرزوی مرگ میکنه...
|
|
|
|
|
کجای وسعتِ دردِ مرا نفهمیدی ؟
بگو که پرده از آن زخمِ کهنه بردارم
|
|
|
|
|
حیف از آن حال خوشی کز تو سِـپَرشد، چه خبرشد؟/
دل تو درکف معشوق دگرشد، چه خبرشد
|
|
|
|
|
ای غم اندر ماه من تابان چنان غوغا مکن
|
|
|
|
|
مرا نگر...(برگرفته از کتاب آوای هجران)
|
|
|
|
|
"عشق مرده"
گفت :
انقدر دوست دارم که حاضرم برات بمیرم !
گفتم :
بمیری که چی ؟ که تنها شم ؟
بمو
|
|
|
|
|
در وادی ما میان خون باید خفت
|
|
|
|
|
بزرگی،به اندازهٔ آسمان
شکوهت به زیبایی کهکشان
|
|
|
|
|
از غم هجرانت هر شب تا سحر تب دارم
|
|
|
|
|
پای دلتنگی که می آیدمیان
این دل تنگم پریشان می شود
همچویک ماهی که درتنگ زمان
|
|
|
|
|
عاشقی! سر در گریبان شد ولی چیزی نگفت
|
|
|
|
|
مسلمانی که همسایه اش مسیحی بود
|
|
|
|
|
شعر هرمی دو زبانه که این قالب از ابداعات اینجانب می باشد
|
|
|
|
|
تفحص
منتظر
شهید مفقودالاثر
پرنده
|
|
|
|
|
… چراغم را برای کسی
می افروزم که
خاکسترم را لگد نکند!
|
|
|
|
|
نازِ چشمش مثلِ آهو، خشمِ او همچون پلنگ
ناخنش چون پنجهء شیران و گیسویش کمند!
|
|
|
|
|
نمیدانم چرا چشم شما ، آنی، دگر دارد
قتیل عشقتان بی شک ، که تاوانی دگر دارد
|
|
|
|
|
هربار قدم زدم به صحرا
خفن تر از حالم نبود اونجا
|
|
|
|
|
صدایی شنیدم از لابلای آن نیزار
فکرمیکنم صدای ارضای شیطان بود
|
|
|
|
|
حواسم به تو هست
همیشه
به خنده هایت ، نگاه هایت
...
|
|
|
|
|
طريق راه بشر ، گـر هميشه بُـد1 ره دين
نـبود راه و طريقي ، دگر بـجز ره دين
|
|
|
|
|
نیست مرا راهی به جز دوریِ از تو
|
|
|
|
|
با نگاهت جان من را آسمانی می کنی
بعد از آن با چشمهایم لن ترانی میکنی
سرزنش ها میکنی با آن زبان ت
|
|
|
|
|
یک نظر می شود امروز مرا شاد کنی؟؟؟
|
|
|
|
|
ای دل از فال بد اقبال دگر سیر شدم
|
|
|
|
|
رقصان شده پروانه و یکعالمه ،
پَرهای پُر از تکانِ رنگی
|
|
|
|
|
چای باچنگال نوشیدن کار هر دیوانه ایست
|
|
|
|
|
دوستش دارم ولی نامهربانی میکند
من برایش بندگی ،او کدخدایی میکند
گرچه کاری سختتر از بخشش جانانه ن
|
|
|
|
|
چشم چون کوثر تو آب حیات است مرا
دیده بربندی اگر باب ممات است مرا
|
|
|
|
|
از غربت این منظره هر قدر که گویم
|
|
|
|
|
آرزوئی که پس از سالها برآورده شد
|
|
|
|
|
عده ای در کار سودای بهشت و باغ و حور
دستشان در کیسه جاهل..بدون کار و زور
|
|
|
|
|
تاول پاهایم نشان از حجم راه دارد
|
|
|
|
|
یاد گل از آلبوم قطعه های محال
|
|
|
|
|
«ریرا» نگاه مست تو را چون حریر ماه
بر کوچههای شبزده تن پوش میکنم
|
|
|
|
|
تنبورهایمان از زخمهها بیزاراند.
|
|
|
|
|
غرقدرخواب چه غافل بودم!
با نفس های تو بیدار شدم
|
|
|
|
|
پشت دروازه های آزادی
قدمم باز هم معطل شد
|
|
|
|
|
اصلاً درست نوکر تو بی گناه نیست
امّا حسین حال دلم رو به راه نیست
|
|
|
|
|
بازی های کودکانه شرف داره به بازی خوردن های عاشقانه
|
|
|
|
|
کی رود ز یاد ، مرد سفره دار
|
|
|
|
|
پدر هم خیًر وکمی هم پول دار
عاشق وشیفته قشر ضعیف
وهزاران میلیارد براش
پول خرد تو جیبی است !
|
|
|
|
|
من همان عاشق کوچک هستم
که تمنای نگاهت را داشت
منهمانم که شب و روز به یادت بودم
روز ها ، با خور
|
|
|
|
|
کفر تو شدمایه ایمان من
من به بتان بعد تو خنجر زدم
خط تورا پیک فرستادمو
هفت خط از پیک تو ساغر ز
|
|
|
|
|
در اين دنياي بي پايان ،رهت تا سر نمي باشد
ره عقبي1 رهت باشد ، رهي ديگر نمي باشد
|
|
|
|
|
من تو را در این معرکه دیدم و دل داده شدم
|
|
|
|
|
من دلم قرص است ،قلبت با من است
و نگاهت سوی چشمان مناست
و دلت همراز و همراه من است
|
|
|
|
|
گله از اهل جهان نه!گله از یار به بیداد من است
|
|
|
|
|
توبه کرد از شعر گفتن شاعری
|
|
|
|
|
موی سفید سفید و سایه ی خورشید بود سفید
|
|
|
|
|
حالِ من را به حالِ خود بگذار...
|
|
|
|
|
من سکوت را مدیون خویشتن کردم
|
|
|
|
|
دلم گرفتو گیر دارد و چشمهایم خشک ....
|
|
|
مجموع ۱۲۴۲۳۵ پست فعال در ۱۵۵۳ صفحه |