تو نگشودی لب و پرپر زدم
دور و برت این در و آن در زدم
بذر امیدت به دلم کاشتم
گل نشدی ،فال به اختر زدم
کفر تو شد ،مایه ی ایمان من
من به بتان ،بعد تو خنجر زدم
هر چه رمیدی دل من در کمین
کفتر جلدت شدم و پر زدم
خط تو را پیک فرستادمو
هفت خط از پیک تو ساغر زدم
زنگ کجا ،نامه کجا و تو کو؟
نامه فرستادمو بر سر زدم
رنگ پریده ،صد و یک آرزو
پشت به هر حادثه سنگر زدم
بس که شدم منتظر و ناامید
قید تورا از همه بدتر زدم
میترا کیانی
یار منی ،ماه منی عندلیب
گرچه تو آنجا و من اینجا غریب
کی به منت فرصت ما می رسد
ماه نه دستش به شما می رسد
ای همه عشوه گل طناز من
خواب گرفتی و شدی راز من
بیش از این ،شیر نکن ظلم را
راه جدایی؟نکن این جرم را
میترا کیانی
پایان نرساندم ز تو آه گله هارا
بی تو چه کنم هرنفس این فاصله هارا
پا سوخته از آتش عشقی که نبودیم
جزفکر تو آزاد کنم مشغله ها را
یادم نرود حسرت حرفی که نگفتیم
هی برگ زدم ،برگ زدم باطله هارا
با هیزم عشقی که نشد روشن و خیسید
هی باد زدم ،باد زدم غائله ها را
این خانه❤نلرزید، مگر نام تو را برد
کی دیده ای آوار پس از زلزله ها را
نه بود! جوابم به همه ذوق وخوشی ها
آنجا تو نبودی که بگویم بله ها را
هر جا گرهی بود ، به نام تو گشودم
رفتی و گره خورده همه مسئله هارا
بعد از تو همه خاطره ها قاب گرفتم
دیگر به سر آورد غزل حوصله هارا
میتراکیانی
گاه و بی گاهی خودی را میزنند
باخطای دید ،گاهی اشتباهی میزنند
اشتباهات خودی یا بیخودی
در عمل مارا و دشمن را شفاهی میزنند
موفق باشید