سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        زخمه‌

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر دفترچه بغلی سیاه مشقهای من نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۲۰ شماره ثبت ۸۶۵۲۵
          بازدید : ۴۰۰   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
        تصاویری منحصربفرد از آشیانه پرندگان
         
        می‌دانی کسی دیگر نمانده
        که شکوفه‌هایمان را نظارت کند؟
        می‌دانی کسی دیگر به مریم‌هایمان
        شبنم تزریق نمی‌کند؟
        کجا رفت مردی که صداقت فواره‌ها را
        ترجمه می‌کرد؟
        هنوز هم آرزوی با او نشستن
        بر بال تکلم را دارم.
        هنوز هم در عمق زخمهایم،
        آلاله‌ها گردافشانی می‌کنند.
        ولی به گِرد این زخمها
        آسمانخراش نمک می‌روید.
        کمانچه‌هایمان را چه کنیم؟
        تنبورهایمان از زخمه‌ها بیزاراند.
        نمی‌دانم ولی عمق زخمه از عمق دف بیشتر است.
        هیچ تریبونی آزاد نیست.
        گونه و لبهای واژگانم پر از بخیه‌ی اعراب است.
        تکلم ما را به لاتین تغییر دادند.
        بیرق لاتین را در سرسرای گنبدهایمان
        به اهتزاز در آوردند.
        کسی دیگر حوصله‌ی تکبیر ندارد.
        درهای خانقاه ناف هر هفته، بازارِ عنکبوت‌هاست.
        عارفان به غارهای بی‌یار پناهنده شدند.
        برادر به برادر رحم نمی‌کند.
        ای کاش اسنیف را ترک نمی‌کردم!
        لامصب،
        ترک افیون و ماری‌جوانا مرا هوشیار کرد.
        در اینجا کسی به فندک دیگری رحم نمی‌کند.
        باید در آتش خلأ معنویت
        سوخت و خاکستر آرزوی آن را
        در خلیج فارس به عربها نشان داد.
        خیلی مشتاق ام با لهجه‌ی تکلّم،
        در مزرعه‌ی مکاشفه،
        بذر امیدواری بکارم.
        ولی آنقدر به سیلوهای معنویّتمان 
        تجاوز کرده‌اند
        که از پرستوهای بازمانده
        از کوچ خجالت می‌کشم.
        شما می‌دانید که کوچ پرستوها
        به عملکرد ما بستگی دارد؟
        شما را قسم می‌دهم بگذارید
        که همان بذر نومیدی شریعت واژگان را
        گنجشک شاخه‌ی بید مجنونی
        یا قمری لب دیواری، از کنج حیاط،
        برای جوجه‌های هفت روزه‌ی محرومشان بردارند.
        هر چند ما،
        مانده‌ی همان مائده و دانه ایم.
         
        خانقاه شیخ ابوسعید | گردشگری 724
         
        باقر رمزی باصر
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۵۹
        بسیار زیبا و پر معنی است
        مبین مشکلات جامعه
        دستمریزاد خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        يکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۱۵
        درودتان بزرگوار 🌹🌹🌹
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۴۱
        با سلام وارادت
        استاد بزرگوار
        سروده هایتان همگی زیبا و دلنشینند
        از اندیشه ناب برخوردارشدم
        سرشا از احساس زیبایی است
        درودفراوان برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد صالحی گل افشانی (مهراوی)
        شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۵۴
        سلام
        بسیار عالی
        لذت بردم از خوانش اشعار شما خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0