محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
شنبه 29 ارديبهشت 1403
11 ذو القعدة 1445
ولادت حضرت امام رضا عليه السلام، 148 هـ ق Saturday 18 May 2024
روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي
به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹
شنبه ۲۹ ارديبهشت
بانوی غزلها ورفیق شب تارم
خـدا نام تو مي گويم ، طريق راه تو جويم
كه بي نامت نمي شايد، طريق راه خود جو
دروغ مصلحتی ثبت شد در احوالم
که نیم قرن گذشت و چو کودکی لالم
به سرشماری مشکوک سال می خندم
از آن
با باده عشق ازلی هست شدیم
جمع دلم سرگشته است / فرمانروا تنها تویی
دنبال فرصت
پیرمرددنبال رحمت
شبی با او
شد بهار و تازه شد دنیا برای زندگی...
عجب دلیست دریغاکه ندارد دل من
دارابگرد
این شعاع کهنه چون نوری به دوران گشته است
صخره های زرد منشوری که تابان گشته است
خندق گود
بو د مردی در زمانهای قدیم
عاقل و دانا ، توانمند و فهی
آسمان دیگر کبود است روزها آن جور نیست
تو دیده ای کبوتری، رود سفر، ز بام دل؟
چه فریادیست بلند
در تخته سنگهایت
می نشستم سرراهت ،می سُرائیدم برایت واژه های ناب عشق را
می سُرودم با پرنده ،آسمانی زرد وخالی ،شاد بو
شعر من صدای نی انبان نیست
که برقصاند
صدای پرنده ایست که قفس اندوه
پرهایش را به اسارت گرفته است
آ
در قالب تازه و توانمند
سروش
در خم کوچه ی یادت همه شبگذرم
مثل دیوانه سر کوی تو من رهگذرم....
برکوی تو چون ماهرخی راگذر افتاد
درباغ همه گلهای بهار از نظر افتاد
دلهای مشوش شده اندر خم زلفت
م
پنجره را میگشایم
آسمان تاریک است
چشم امید را یکی نمناک کرد
از وزن و عروض و قافیه دورم من
در بحر سخن وصلهی ناجورم من
دو رباعی در مورد رومینا اشرفی .. امیدوارم رومینا مرا ببخشد که فقط همین کار را می توانم برایش انجام د
تلخ است چهل سال بدون تردید...
خداحافظ برو ای ماه و پروینم
خداحافظ تو ای رویایِ شیرین
یخ بستهام ای گرمتر از نیمهی مرداد
ای رنج شیرین ، زخم دیرینه ، جنون حاد
روزهای تکراری
لبخند اجباری
انگار .....
خبرتازه ای درراه است
یک تن که تشنه بود و فقط در سکوت ماند
یک زن که تشنه بود و فقط در سکوت رفت
در مرزها چه می گذرد که ن
سر زدی به عشق
سر دادی به عشق...!
پنجره ای بر قلبم میگشاید
تا چشم بر راهی دوزم که برزندان تنم گل روید
چند شَبی ست حالِ دلم هیچ خوب نیست
فِکر و ذِکر و قَلَم و کاغذ و دَستَم کوک نیست
چند شب از خوابِ کَم
سجده ما را نگر از بهر شیطان است و بس
وا گویه های بی وزن و قافیه ام تقدیم به رومینای بی سر
ای حسین در پی تو تشنه لبان می آییم تشنه قبر توایم با دل و جان می آییم
علـم بلند یار ، بیامـد سراغ من
پُـر شد زِ علم آن ،سر و دست و دماغ م
شبی ای کاش بر بالینِ من بیدار بنشینی
که چون خوابِ سحر بر چشمِ بیدارم شوی، شاید
پای دلت، وقتی قلم شد، تازه می فهمی
باید به وقتِ شاعری، دستت قلم باشد
دردانه ی این دلی و یاقوت نمایی
پند
رفتن از ظاهر به باطن سخت نیست
گفته ها
عشق یعنی یک بَغَل آوارگی
عشق یعنی در رَهَ ش دلدادگی
هندونه به زیر بغلم، ماچ مکن
محرم شده ای ...
از مردهها چشم امیدی نیست
از عشق به عادت گفت
از عمق جراحت گفت
تصمیم جدایی شد
نامرد چه راحت گفت
برگشتم و دیدم نیست
هی گشتم
از صورت ماه تو دلم مست و خراب است
نغمه ها زاین بی کسی آغاز کن من میخرم
منزوی شو پر بزن پر باز کن من میخرم
گل سرخ و سفید و سبزه زارم
بر جسم من چه طعنه زنند و شر رسد
نشناسند آنكه زِ من هرچه بُوَد ، خير رسد
فریاد هجران
رفتم به سفر که درس خوانم
دور از وطن و ز خاندانم
امروز دگر مرا نشان نیست
غروب هم
از راه رسید ،
وغروبی غم انگیز
در نبودنت
ومن غمگین تر از غروب
هرکه گوید من منم آن من نیست
سفری به درازای نگاه چشمانت می خواهم
زمان و مکان، توهمِ در تو می خواهم
هرچه از عمر گرانمایه انسان گذرد
به دیوان دو چشمان تو سوگند
روبرویمعکستو
داردنگاهممیکند
شنیدم هر چه از او بازگویی
در درونم دختری تنها نِشِست
صلح جو و مهربان ، نیکوسرشت
...
شام شعری بود و هرکس یک غزل آورده بود/
هر که شعری شاد و شیرین چون عسل آورده بود/
تا که شعری خواند
کمان عشقام را
هر سو بگیرم
باز به قلب تو میزند
"رومینا"
دختر شدم شاید که از دردم بکاهی
در حسرت حالم ؛ بگویی روبراهی ؟
دردانه ات باشم "رومینا
تو نگار منی
سرم داد میزنی
من کنار توام
چرا صدا میکنی
من نفس توام
با تو حرف میزنم
ندارم غیر توا
عشق را دیدم و جز درد نیافتم
در بین راه ماندم و جز ترس نیافتم
در بین شب های تاریک شکستم اما
مثل ا
من نمی دانم که هدف از من بر این کره ی خاکی، به چیست
ستاره هابدرخشید و آفتاب آمد
مجموع ۱۲۴۱۴۴ پست فعال در ۱۵۵۲ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک