هم از دیوار هم از میله هم از زندان کتک خوردیم
هم از ارتش هم از لشکر هم از گردان کتک خوردیم
ندانستیم نا امن است نشستیم داخل کشتی
هم از موج و هم از دریا هم از طوفان کتک خوردیم
برادر با برادر هم برابر نیست میدانید
نه تنها از برادر یوسف از کنعان کتک خوردیم
به هرکس اعتماد کردیم و او سواستفاده کرد
هم از خائن هم از نامردِ بی وجدان کتک خوردیم
چه قانون عدالتمند و انسانیّت خوبیست
نبود معرفت باعث شد از انسان کتک خوردیم
بلا نسبت به حیوانات نباید نام انسان برد
بشر حیوان خونآشام و از حیوان کتک خوردیم
نمانْد بر ذهنهای پوچ و خالی اعتقاداتی
نوک شلّاق او خورد بر سر از ایمان کتک خوردیم
منم امنیّت کامل به مأمور احتیاجی نیست
چه نا امنیست با دستِ جناب سروان کتک خوردیم
نزن بهتان بر گرگی نکوفت پنجه به گوسفندی
ولیکن با چماق و با سگ چوپان کتک خوردیم
رکب خوردیم اگر ، امّا نترسیدیم نمیترسیم
اگر چه با دل گریان ، تن عریان کتک خوردیم
تنبیهخائنانه
یزدان_ماماهانی
نگارش۱۳۹۷/۲/۶
مبین مشکلات جامعه