پنجشنبه ۲ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ دو بیتی ها و رباعی ها شاعر سید علی کهنگی (واسع)
|
|
سر بر قدم بهار بگذاشته ایم
دل در گرو نگار بگذاشته ایم
|
|
|
|
|
خداوندا تویی آغاز مستی
به هر زیر و بمی تنها تو هستی
|
|
|
|
|
ای آنکه ز راه حق گریزان شده ای
بازیچه ی دست مکر شیطان شده ای
|
|
|
|
|
دیدم که به خواب، پای دل زنجیر است
از دست سر زلف تو، کارش گیر است
|
|
|
|
|
عمریست که من به جستجویت هستم
وابسته ی هر پیچش مویت هستم
|
|
|
|
|
تا با دل خود به سوی او رو کردیم
جان را به فدای غمزه ی او کردیم
|
|
|
|
|
در شهر شما عشق حرام است،افسوس
|
|
|
|
|
دمی برون زدم از خواب،اگر که بگذارند
برای دیدن مهتاب ، اگر که بگذارند
|
|
|
|
|
اوّل به نگاه رخنه در جانم کرد
آنگاه به خوان عشق مهمانم کرد
|
|
|
|
|
اب آنکه مرا به درد بار آوردی
با خنده ی تلخ و سرد بار آوردی
|
|
|
|
|
گفتی که شبی تو را جوابت بدهم
از لعل لبم شراب نابت بدهم
|
|
|
|
|
من همچو نسیم ،شوق بازی دارم
با قاصدک کوی تو رازی دارم
|
|
|
|
|
طلائی موی و آبی چشم زیبا
چه ترکیبی!فریبنده ، فریبا
|
|
|
|
|
برای عشق،همراز آفریدند
گل زهراست،با ناز آفریدند
|
|
|
|
|
صبح آمده ،ای دلبر مغرور ،سلام
|
|
|
|
|
از من به دل تو گر که راه است بگو
احساسم اگر که اشتباه است بگو
|
|
|
|
|
سرگشته ی خسته را تو گمراه مکن
بر من نگه نیمه چنان ماه مکن
|
|
|
|
|
هر جا که تویی ،روز و شبش زیباییست
|
|
|
|
|
صبح است،برایم گل لبخند بیار
|
|
|
|
|
صد آه،که هیچگاه آدم نشدیم
|
|
|
|
|
الهی بنده ای دلخون نباشد
پریشان خاطر و محزون نباشد
|
|
|
|
|
صبح است،برایتان عسل آوردم
یک دشت ترانه و غزل آوردم
|
|
|
|
|
گفتم که سرود صبحگاهی گویم
از خنده و سیب و حوض ماهی گویم
|
|
|
|
|
توحید یعنی شعر در وصف تو گفتن
درّ سخن در وصف چشمان تو سفتن
|
|
|
|
|
با خاک ،زمانی که هم آغوش شویم
|
|
|
|
|
تو را با من سر ناسازگاریست
|
|
|
|
|
آنکس که بُود قبول حق می آید
|
|
|
|
|
فصل گل و نو بهار،زیباست هنوز
|
|
|
|
|
علی مقصود یزدان در زمین است
|
|
|