دوشنبه ۱۸ تير
|
|
زمین کربلا و دست سقا و مشک خالی
صدای شیون و چشم خیس و بی قراری
|
|
|
|
|
ای امام انقلاب خون سلام
ای شهید تشنه بر هامون سلام
|
|
|
|
|
سر بلنــدی ، ســـر بلنـــد از شهسواری های ناب
سرفــرازی ســرفـــراز از جـــان نثـاری های ناب
|
|
|
|
|
همه عالم ازغیرتت درتحیّـُر
وفا را تودادی لیاقت ابالفضل
|
|
|
|
|
این دیده ی پر زعشق وسرشار از اه
دیشب به نوای یا حسین شد همراه
|
|
|
|
|
سوگ مرزها
من دختر پنج ساله
جنگيدم با ستم
در قايق شكسته
جنگيدم با ستم
|
|
|
|
|
قطره ی آبی به کودک میدهید
|
|
|
|
|
زاستان خراسان را چه شخصی محفل آرا شد/ز آوای روا نبخشش جهان پیر برنا شد
که نام وی محمد وز پی نام
|
|
|
|
|
مرا به سکوت میدهی هر روز در مترو،
این جاده ها پایان ندارند بی صدا در رو...
|
|
|
|
|
امشب هوای دل هوای بی قراری است
سیلی زخون در سرزمین چشم جاری است
|
|
|
|
|
بکن خودرا ملامت گر نظر غیر از خدا داری
صلاح کار با او هست ز بنده پس چرا داری
|
|
|
|
|
اذان حسین!
دریچه ای ست به سویِ خدا جهان حسین
همیشه ذکر خدا هست بر زبان حسین...
چنان گرفته به آغوش
|
|
|
|
|
صبح پاییز امروز چه زیبا بود
|
|
|
|
|
يك به يك ياسين و الرحمن و تين را بكّنند
خواستند يك صحنه از كرب و بلا اجرا شود
|
|
|
|
|
عاقبت حسرت دیدار مرا خواهد کُشت...
|
|
|
|
|
مرور چو كرد به ذهنش نشد كه باورِ زينب
كجاست دار و ندار و امام و ياورِ زينب؟
قدم قدم به زمين خونِ
|
|
|
|
|
میله های بر چشم دوخته شده
|
|
|
|
|
کتاب جونی جونی یار جونی ( شعر محاوره و ترانه )
شاعر بانو
|
|
|
|
|
از آتش و هرم زبان جاهل بسوزاند دهان
|
|
|
|
|
قافیه به قافیه نام تو را گم میکنم
باورم کن که تو را امشب فراموش میکنم
|
|
|
|
|
هر که می داند ، بداند
هر که نشناسد ، بگوید
|
|
|
|
|
اینجا باران بغض شده از گونه های اسمان جاری میشود
|
|
|
|
|
به نام خداوند عشق و خداوند جانها
به نام خداوند شوق و خداي رو
|
|
|
|
|
باد می وزد
و سهم عطر تو را
با من شریک می شود
قایم موشک ع
|
|
|
|
|
کربلا شعر بلندی است که هفتاد و دو بیت
هر یکی آمده بیت الغزلی سرخ نوشت
|
|
|
|
|
جهان تاریک،ره دشوار و پایم لنگ،می گریم
عجل نزدیک،عمر کوتاه و دل هم تنگ،می گریم
|
|
|
|
|
کوتاهی از چکامه ای خونین...
|
|
|
|
|
هرچند دو دست او بریدند
اما که گرقته بود دندان
|
|
|
|
|
برخی می گویند ، محرم در کوچه ی بالایی
شور و حال بیشتری دارد
قیمه اش گوسفندی ست !
برخی شبها ک
|
|
|
|
|
نوحه ای علمدار(فارسی –عربی)
|
|
|
|
|
در زمستان نبودنت باغ های دلم
هوس سیب های سبزی راکرده است ...
|
|
|
|
|
به کجا میروی ای عشق . . .
|
|
|
|
|
آدمی بودم
آری
آدمی بودم من
|
|
|
|
|
چهل و یک روز از دنیایم را پیش خود عزیز بدار،
که من عمری
|
|
|
|
|
یک عرض ارادت ناقابل به ابا عبدالله الحسین
|
|
|
|
|
امشب بدر ِ خانه ی زهرا چو گدایم
|
|
|
|
|
هر چه جان می کند این دل به فراموشی تو
روح پرواز کند بهر هم آغوشی تو
|
|
|
|
|
در تک بیت از مثنوی عباس من تقدیم به سقای کربلا از مجموعه اشعار چاپ شده عاشو.رایی این حقیر تقیدم به
|
|
|
|
|
جاذبه خورشید را هم نگاه کن
|
|
|
|
|
آری در آوردن تیر بی دست از چشم سخت است
|
|
|
|
|
دلم پر مي زند تا كربلا امروز
كشد سر در سرايي پربلا امروز
|
|
|
|
|
اي كه قهري با من و نامهرباني ميكني
|
|
|
|
|
ای پرده دار کعبه ی عشق خدایی !
بار درخـت آرزوهــــای طـلایی !
ای مطلع خونین خورشید رهایی !
ای
|
|
|
|
|
مهمان کشی
رسم قشنگی نیست!!
|
|
|
|
|
امشب به سویم پر کشیده قاصدک ها
|
|
|
|
|
کوچکترین سرباز
ظهر بود و بی امان،امواج تف؛
می وزید و خاک، آتش می گرفت
تشنه ی وامانده در این گیر
|
|
|
|
|
من از دشمن و بیگانه نترسم،ترسم از دوستی که کند بیگانگی
|
|
|
|
|
آن يكي فرزانه سوي حج نمود //
راه خود از راه شيطان كج نمود
|
|
|
|
|
نامش به حلاوت نبات است، حسين
|
|
|
|
|
اه ...... گوش هایم
همسه ی لب های تو را می خواهد
|
|
|
|
|
زندگی یعنی عشق
زندگی جاده پر پیچ و خم خاطره هاست
که در آن روح طبیعت جاریست...
... دخترک بغضی کر
|
|
|
|
|
حوض نقاشی سالهاست برایم خشک شده...
|
|
|
|
|
جنگ بهانه خوبی بود/ برای تفنگها...
|
|
|
|
|
به تلافی بدیهات میسپرمت دست خدا ...
|
|
|
|
|
ای مهربان نقش حضورت عاشقانه
جز این دل من تو نیابی آشیانه
|
|
|
|
|
بی فایده است
دست و پا زدنم
برای خلاصی از
دست روزگار
|
|
|
|
|
غروب انتظار
در فراقش بی تاب وبی خوابم
در حسرت نگاهش خیره به راهم
بنگر زمن سستی ام نمایان زحالم
|
|
|
|
|
تیرِ حرمله:دستانِ بی رحمِ باد ،
برگِ لطیفِ گلویش را از شاخۀ زندگی چید....
|
|
|
مجموع ۱۲۵۱۹۴ پست فعال در ۱۵۶۵ صفحه |