يکشنبه ۱۷ تير
|
|
به دستت می رسم جایی دوشنبه آخرآبان
|
|
|
|
|
... مانده ام
که برای که بسوزم !
|
|
|
|
|
امشب،در این دِهکَده جنگ است
و دلِ زنانِ دهکده خون رَنگ است
فردا،جنگ است.امشب،بازار بوسه پر رَنگ
|
|
|
|
|
جانا سخن چنان گوی سودی برد از شنفتن
حرفی بزن که دارد ارزش برای گفتن
|
|
|
|
|
می جَوید غم ذهنم،
با سرابی سر ریز،
تو افق
پیرمردی مطرود
لحظه مردن را
بی دلیل می خندی
|
|
|
|
|
زمان را
ومکان را
به چشم می بینم
به عدد می شمارم
به دست می گیرم
به سینه می فشارم
|
|
|
|
|
ختِ گردن زده ام بی سر و سامانی بود.
دلِ تنگم همه دم ابری و بارانی بود.
دیو ناکامی پیاپی جگرم م
|
|
|
|
|
مشق شعر
نبودی مشقِ شعرم ، مانده امشب
قلم بی تو مرا ، پیچانده امشب
|
|
|
|
|
تو دگر ز این جمع ما نیستی
چون که یار دود و ام الخبائث نیستی
|
|
|
|
|
قطره ای آب شد از گستره ی چشمانم
و نهان گشت در آن آبی بی پایان دل
من یقین داشتم از دوری آب
چشم های
|
|
|
|
|
💧💧💧
وقتی غزل بنام تو آغاز می شود
جان در حروف می دمد اعجاز می شود
یک پنجره شبیه دلی سرخ و تابن
|
|
|
|
|
موزون هیچ ساعتی...
تو را پرورده ام
|
|
|
|
|
" عشق "
شرر می زند
بر سرد وسکون و تاریک
هزار آغوش طلوع باز
به آهنگ وعزیمت سپید خواهد کر
|
|
|
|
|
احرام بسته اند؛،،
واژه هـــایم درطــواف تعبیر خوابهای تب آلودی که
آتش به بستربی جانم کشیده .
|
|
|
|
|
حیف از روز هایی که هدر رفت...
|
|
|
|
|
خانم!
شیرین که باشی
کوه فرهاد را از جا نمی کند
|
|
|
|
|
بکوب ای هستی ِ جلاد میخت را به دستانم !
|
|
|
|
|
پدر تو که رفتی
ایل ز هم پاشید
فقط همین
|
|
|
|
|
شاعری
شبی که
دمل چرکین شهر
سر باز کرده بود
چشمایش
در بیشینه ی حجم حریم خصوصی
در مساحت کارتن خا
|
|
|
|
|
کوچه را شهر را گشتم تا ترا پیدا کنم
|
|
|
|
|
می تابد آفتاب
بـــــربـام خـــــانہ
می شکفَد نرگـــــس
بَر ایوان خـــــانہ
|
|
|
|
|
صدای خنده های تو سکوت مطلق منه
هوای پاکیه چشات زخم زبونی میزنه
نبودنت عادتیه توی هوای بی کسی
چ
|
|
|
|
|
ای خوشترین نوشته تقدیر خسته من ...
|
|
|
|
|
چه خوش آن دامن صحرا که گل از چمن بر آید
|
|
|
|
|
نیارد کلام به جور زمانه تاب ...........
|
|
|
|
|
باز خود را قانع کردی آمدی
گفتی طمع عشق را با من بچش
|
|
|
|
|
فردا می رسد آرام ز راه
می شوم خالی ، با کشیدنِ های وآه
شاید که امشب گذر کند ستاره
بدرخشد امید ، د
|
|
|
|
|
من غلام دریانوشان تردامنم!
|
|
|
|
|
عالمی گرد تو می آید ولی من پای تو
تا شبی عشق تو جویم توی جای جای تو
|
|
|
|
|
مثال ماهی ام در تنگ بی آب شناور
به خیالت هستم ای دوست دلاور
تقدیرم بدون تو در تنهایی رقم خورد
من
|
|
|
|
|
ایفدایتهمهی هستیمن،درهمهعمر
قلبمن،جز بهتو،بر رویکسیوانشود
|
|
|
|
|
گل باران فقط باریده در این فصل آخر
|
|
|
|
|
سلام دوباره
بعد از یک حادثه، دچار خون ریزی مغزی شدم و نه توانستم که در جمع شما خوبان باشم.
|
|
|
|
|
از مسیر حادثه پرهیز کردن؛ زود بود
گرچه می دانم دلم در امتحان مردود بود
سمت برکه رفتم اما ا
|
|
|
|
|
دنیا تو رها کن دلِ غمدیدۀ ما را
این درد دگر در تن و جان م شده لبریز
|
|
|
|
|
به جز شعر کسی قدر نمی داندمان
ازدفتر: تبسم یک قافله آه
|
|
|
|
|
مهربانی کن کمی
بامن بی تاب تو
|
|
|
|
|
ای دوست جانم به قربانت کجایی....
آه که دیگرمن مردم ازجدایی....
|
|
|
|
|
در گوش و سر و دهان فقط انسانیم
|
|
|
|
|
می روم از ساقِ سیمینش به بالا زان نگار
|
|
|
|
|
زمستان حال من دیگر تمام نمی شود
|
|
|
|
|
هنوزم بین افکارم صداهایی به گوش آید
صدای نیمه جانی که خودش را باز میزاید
هنوزم معتمد بر من نباشد ج
|
|
|
|
|
در برت گیرم که آسایم زاین ویرانگی...
|
|
|
|
|
ابر خرافات به کوچه .........
|
|
|
|
|
باری اگرآشفتگی فرصت به افکارم دهد
حالات آن شب زیرباران ازروانم می رود
|
|
|
|
|
نگاهم درد میکرد
آفتاب را
پشت پلکهایی خسته
و سایه ها
بر اضمحلال
آن در کوچه های آسمان
بر حیات آ
|
|
|
|
|
...از سروده دوستت دارم
چه لذت بی حاصلی ست بی تو!
شکوفه یاس
میر نوروزی
بوی خوش آویشن کوهی
خاک
|
|
|
|
|
با دنیای تو بیگانه ام
مثل پرتقالی با درخت کاج در زمستانی ترین هوای تابستان
در سرم
ساعت
عصر دَو
|
|
|
|
|
تکرار نمیشود
خیره سری هایمان که
دور حوض می چرخید
سرخ..
|
|
|
|
|
خواستم باشی و افسوس که زورم نرسید
|
|
|
|
|
جاده های اساطیری
دردشت های آبی صلح است
خانه ی چراغعلی صلح است
جاده های چراغعلی پلنگ دارد
پلنگ
|
|
|
|
|
میری اما قبل رفتن تو چشام قدم بزن
هرچی جز خودت میبینی خط بزن قلم بزن
|
|
|
|
|
عشق اتفاق ساده ای با خنده ی تو بود
|
|
|
|
|
ما بچه های شیعه
در روزِ عیدِ غدیر
این روز و جشن میگیریم
یه جشنِ بَس بی نظیر
|
|
|
|
|
تو حق داری کنارم ساده رد شی
بمونی با غریبه هاوو بدشی
تو حق داری منو به روم نیاری
بری و بین عشقم
|
|
|
|
|
همچو شمعی سُوختم از هجرتو گریان شدم
چون نبودی دربَرم ای دلبرم ، بی جان شُدم
|
|
|
|
|
ترسم قیامت شود
ومن در پیشگاه قبله گاهم
شرمنده دستانی شوم
که نوازشم می کردند
|
|
|
|
|
به گوش ظالم و جبار..........
|
|
|
|
|
عمر تو پروانه چه کوتاه بود
|
|
|
|
|
فقط یک ردِّ پا برماسه ها جا مانده ومن رفتم
حبابی درجدال موج ودریا مانده من رفتم
|
|
|
|
|
یادتو منو دیوونه میکنه
عشق تو منو خوشحالم میکنه
چشماتو از من نگیری
که دل من با تو آروم میگیره
|
|
|
|
|
به تو سوگن هوای دل من خوبترین است
........
|
|
|
مجموع ۱۲۵۱۹۵ پست فعال در ۱۵۶۵ صفحه |