سه شنبه ۶ آذر
|
دفاتر شعر موسی ظهوری آرام(آرام)
آخرین اشعار ناب موسی ظهوری آرام(آرام)
|
شاعر
شبی که دمل چرکین شهر
سر باز کرده بود
چشمهایش
در بیشینه ی حجم حریم خصوصی
در مساحت کارتن خالی
جامانده بود
ودلش
در آتش رقابت گربه و انسان
در تملک معادن طلای کثیف
می سوخت
وغیرتش
بر دیوار نجابت دختری
به بلندای خماری
با چشمان چند اسکناس
نگهبانی می داد
گلهای سرخ اینک
در باغچه ی شعرهایش
خوشه های گندم شده اند
|
نقدها و نظرات
|
سلام خواهر خوبم بسیار محبت فرمودید | |
|
سلام سپاس از همراهی پر مهرتان | |
|
سلام دوست خوبم سپاسگزار از همراهی ارزشمندتان | |
|
سلام جناب شاهنگیان سپاسگزارم | |
|
سلام جناب رفیعی عزیز بسیار لطف فرمودید | |
|
سلام جناب انصا ی عزیز سپاسگزارم | |
|
سلام استاد دیده رنجه داشتید سپاسگزارم | |
|
سلام استاد مایه بسی افتخار است حضورتان | |
|
سلام بانو ناصری همشهری خوبم بسیار لطف فرمودید سپاسگزارم | |
|
سلام جنتب نیکوفر برادر خوبم سپاسگزارم | |
|
سلام خانم هاشمی بزرگوار سپاس از مهرتان | |
|
سلام جناب زروقی عزیز بسیار سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
برقرار باشید