يکشنبه ۱۷ تير
|
|
پرتوئی به شب تاریکم ..........
|
|
|
|
|
پیر گشتم من بپای شعرهای نازنینم
|
|
|
|
|
همه شب تا به سَحر سجده شُکر گَرگویم
شیعه راهِ علی (ع)هستم،پیرویا رب
|
|
|
|
|
ای تو که آواز سپید بیداری را برایم سروده ای
|
|
|
|
|
از اسب فتاده ام نه از اصل
ایرانی پاکباز ِ پارسم ...
|
|
|
|
|
ان عشق که ما راه به سویش داریم
عشقی است که در دل پنهان داریم
..................................
|
|
|
|
|
چه کنم تا تو مرا دریابی.
بدهی بر من مسکین کامی.
چه بگویم که تو خرسند شوی.
تو شرابم شوی ، قلبم جام
|
|
|
|
|
شِکوه ها دارم
از این عصیان پیچیده
|
|
|
|
|
گفتم كي ميايي؟
گفتي ميايم !
بي آيين
بي فلسفه
بي قيد و بند -
منظومه ها و كهكشان ها
وسورتمه سيار
|
|
|
|
|
در آسمان عشقت پر زد دلم ولی حیف
|
|
|
|
|
چرا با غم
به دنیا آمدم من
مگر با تو خدا یا
من چه کردم
|
|
|
|
|
دل ارزان شد
در سر کوچه ی ما فریادی
خورد بر گوش و دلم را لرزاند
گیتی_رسائی
|
|
|
|
|
گاهی هنر در نگفتن است
نگفتن انچه که جـوابش برایت طرح معمایی تازه است ..
|
|
|
|
|
فصلی که کم دادی مرا از جام جم دادی مرا
|
|
|
|
|
اولین نت را تو آوردی به یاد ؟
|
|
|
|
|
به فراسوی آنچه که هستی بنگر تو می توانی.....
|
|
|
|
|
آن سوی مِه در برکه عکس ماه افتاده است...
|
|
|
|
|
بنمای از فراسوی عدم.
چنان بنمای که شک های دلم حیران تو گردند.
حقیقت روزی را نامم که چون تو مهره
|
|
|
|
|
یادمولا قلب ها را هرزمان احیا کند
|
|
|
|
|
بسه دیگ....
مگ دل یه دختر چقدر دووم میاره؟؟
|
|
|
|
|
تنها حقیقت...
برابر آینه معکوس نمی شود
|
|
|
|
|
وتب شعرم
روبه پنجره ی عشق
بازست...
|
|
|
|
|
شبیه یه کارگرم که بدون شام شبه
بچه اش یه گوشه افتاده دچـارِ تبه
شبیه یه کارگرم تو صف نان و روغن
ا
|
|
|
|
|
عید غدیر، عید ولایت 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
|
|
|
|
|
نقاشی های خــــط خطی/دردای اجتـــــــــــــماعین
|
|
|
|
|
به نام خداوند جان و خرد
این دفتر من باز است
که گویم بداهه هایم
چه کنم که غیر این
|
|
|
|
|
دارم گِرِهی در دل و خون کرده به پا
|
|
|
|
|
حالاکهپولجایمحبت گرفته است
|
|
|
|
|
من از تنهایی
به تنگ آمده ام
|
|
|
|
|
«جان و تن»
رفته بودی باغِ گل ، پنهان نکن ، با من بگو
باز هم عطر تنت ، جا مانده درگلشن، بگو
|
|
|
|
|
به دنیا نباشد تولد را عدالت.............
|
|
|
|
|
اتوبانِ همتِ کوخ های حلبی
به کاخ های شهرک غرب منتهی می شود .
|
|
|
|
|
نامَـردم اگر ترسَم
از دار کشیدن ها
|
|
|
|
|
دست به گیسوی بلندای شب انداخته ام
|
|
|
|
|
گام بگذاشته ام باچمدانی ازعشق
در ره خانه ی اوباهیجانی ازعشق
|
|
|
|
|
درشهر
هم همه ای به پاشد
معنای عشق
دوباره درمن
|
|
|
|
|
در سوگ مهربان مادر روانشادم...
|
|
|
|
|
بگذار اینجا
در ساحل
روی شن ها
نام تو را بنویسم
|
|
|
|
|
بس کن هزج اخرب و مخرب نکن اینقدر
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلِ...تو کافی است
|
|
|
|
|
گاهی که هیچ واژه ای
برای سرودن ندارم
در سینه ی پرنده ای فرو میروم
قناری باشد یا چکاوک
ک
|
|
|
|
|
خالق ، خدای لم یزل گوید ثنای مصطفی (ص)
چون خاتم پیغمبری کرده عطای مصطفی (ص)
بلبل زشور عاشقی چھچه ز
|
|
|
|
|
او دست علی را بگرفته به بلندی
فرموده به مردم زعلی صحبت چندی
|
|
|
|
|
یک نگاه یک پنجره
با یه قلب باکره
|
|
|
|
|
به پای عشق تو دادم تمام ایمانم...
|
|
|
|
|
شبی ماه رخشانت تار دیدم
من آن دیده ات را غمبار دیدم
دو چشم سیاه خونینِ تو را
در آن خواب آشفته...
|
|
|
|
|
اسارت شنا می کند
وقتی اندیشه
آبیست راکد
در دریای ذهنم
--------------------
ازدریچه ی چشمانم
|
|
|
|
|
دلم می گیرد از هرکس بپوشان روی ماهت را
نمی خواهم وزیر اعظم زلف سیاهت را
زل
|
|
|
|
|
با من خلوت نشین گاهی شلوغی بهت است
|
|
|
|
|
دنبال مطرح کردن امری خطیر است
جایی که یک عمر است درگیر کویر است
امروز باید گفت با این حاجیان که ..
|
|
|
|
|
هرگز ، نمی خواهم بگردم دور دنیا را
|
|
|
|
|
شهریور دستانت جادوی قرار من...
|
|
|
|
|
با نامِ او که نامش ؛ تعبیرِ نابِ عشق است ...
|
|
|
|
|
اسکلت های آهنی شاخ گوزن را خرد کردند
و درخت را عزادار جنگل
آب از رودخانه بالا نمی رود
|
|
|
|
|
کاش می شد که پاره پاره کنم / قابِ عکسِ کنار تختم را
|
|
|
|
|
یک فکر که خواهان عبور هیجان است
یک تن که هوس رانده افکار زمان است
یک من که سراپا پُرم از پوچی و
|
|
|
|
|
بی تو تنهاتر از آنم که جهان درک کند
|
|
|
|
|
معلم شاه راه راه امکان
معلم افتخارهرچه انسان
|
|
|
|
|
دختر ماه های برف آلود
تا ابد در دلم زمستان است
شعر گفتن برایم اجباریست
مثل مشق شب دبستان است
|
|
|
|
|
تمام دنیا را پشت سر جا خواهم گذاشت
از همه خاطره ها و دلبستگی ها
از بهار با همه تازه گیها
از ت
|
|
|
مجموع ۱۲۵۱۹۶ پست فعال در ۱۵۶۵ صفحه |