دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر آرزو نامداری (عتیق)
آخرین اشعار ناب آرزو نامداری (عتیق)
|
یک نگاه یک پنجره
با یه قلب باکره
با دو چشم کور کور
عقل کم هم به وفور
انگار عاشق گشته ام
مست و شیدا گشته ام
چند صباحی خوش شدم
مست عشق خود شدم
در دفاع از عشق خویش
له نمودم شان خویش
وصلتی هم سرگرفت
با مبارک بادا، زندگی هم سرگرفت
زندگی دستش گشود
هر چه بود را رو نمود
عقل آمد سرجا
عقل گفتا تو کجا اینجا کجا
بهر عشق آمده ام
تو نبودی نابلد آمده ام
گفتم چکنم با زندگی
عقل گفتا تو بکن ایستادگی
کودکت در راه است
چشم او گریان است
آغوش تو را می خواهد
از پدر هم اقتدار می خواهد
راه خود رفتی خطا
شان خود کردی فدا
شان خود را پس بگیر
زندگی از سر بگیر
|
نقدها و نظرات
|
سلام خانم رحیم زاده عزیز ممنونم از حضور شما سرافراز باشید | |
|
سلام جناب نوری قدردان حضورتان هستم پاینده باشید | |
|
سلام بانوی بزرگوار تشکر از مهربانی شما خوشبخت باشید | |
|
سلام اقای رفیعی گرامی ممنون از لطف همیشگی شما پیروز باشید | |
|
سلام آقای وطن دوست گرامی قدردان حضورتان هستم پاینده باشید | |
|
سلام جناب رمضانی فرزند گرامی ممنونم از حضور و همراهی شما خوشبخت باشید | |
|
سلام استاد مهربان قدردان حضورتان هستم سلامت و شاد باشید | |
|
سلام خانم حاجیان گرامی از لطف و محبت شما سپاسگزارم پیروز باشید | |
|
سلام جناب نیکوفر گرامی قدردان حضورتان هستم پاینده باشید | |
|
سلام بزرگوار حضورو لطفتان را قدر دانم پاینده باشید | |
|
سلام جناب حبیب عزیز مزید خیری شد تا جناب حبیب را هم زیارت کنیک حبیب هم حبیب های قدیم حبیب نیست رفیقی از عهد عتیق حبیب | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیباست