چهارشنبه ۴ مهر
|
|
✍️ترانه سرا: م.مدهوش❤️
🎧دکلمه: بانو هستی احمدی🌹
|
|
|
|
|
تو برو سوخته دل باشم و یا زنده دلی فرقی نیست
با همین سوخته دل حال خرابم به خودم مربوط است
|
|
|
|
|
از آن چیزی نگفتن غیرت مردانه اَم،من حرف خواهم زد
|
|
|
|
|
شعوردیدن
تو بدیدی مارا ،همه بی چشم به دنبال عصا
نور تو شاه کلید،همه گشتیم رها....
|
|
|
|
|
شب تا به سحر غرق تمنای تو بودم
دل خسته و بیمار ز سودای تو بودم
با هر تپش قلب یه یاد تو شکستم
|
|
|
|
|
روزی ک دستم را گرفتی باورت کردم
|
|
|
|
|
انتظار حلقه دستت ب دور گردن من
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
قلبم از صبح در تب و تاب است
اضطرابی عجیب در سینه
گرچه من صادقانه بخشیدم
دل شده
|
|
|
|
|
تابستان فصل بی بدیل سال،فصل سرسبزی درختان تنومد ،فصل بهارنارنج و گل های محمدی،فصل من ، فصل عشاق بی ق
|
|
|
|
|
در کُدامیـن "کوچهی مهتـاب" تنـها ماندهام!؟
بیتــکاپو ... در بهــــارِ آرزو، جــــا ماندهام!؟
|
|
|
|
|
عاشقیم رو لب تیغ نمیشه باتو بیام
|
|
|
|
|
ناگه فرو میریزد این دیوار
بر قلب خسته میشود آوار
...
|
|
|
|
|
آشیانِ مرغِ دل زلفِ پریشانِ تو است
هرکجا باشم پری این دل که میهمانِ تو است
|
|
|
|
|
در گور ِ تختم می نشینی بغض ِ لاکردار
ای بی مروت اندکی دست از سرم بردار
با گریه هایم ناگهان شب می ش
|
|
|
|
|
تیر آخر شعر خواهد بود شعری که مرا ...
|
|
|
|
|
دل پیر و ارزویی بر جوانان دارم
|
|
|
|
|
گرم تر بتاب
شاید رسیده شد
سیب آرزوهای ما...
|
|
|
|
|
جذبه مست نگاهتبهکنار
که مرا برد به یغما در آن
گرمی دستانت
|
|
|
|
|
پرنده ها
در جنگ
آواز نمی خوانند
و بر بلندای آسمان
تنها گلولهها هستند
که پرواز میکنند
صد
|
|
|
|
|
چه چهره ای داشت ،
" چهره ای هیراد " *
یه چهره ی کامل بی ایراد
|
|
|
|
|
بیچاره ، دکترش که تورا تجویز می کند
|
|
|
|
|
نشستم با جسارت در دلت با عشق و طنازی
|
|
|
|
|
از این آشفتهسرای زندگانی
از این ابر سیاه آسمانی
رهایی ده تو مرا
در سکوت شب
نور ماه از میان ابره
|
|
|
|
|
دلم تنگ شده برات،برای بوی گردنت
یادم میاد خاطرات، با،تویی که فراموش شدنی نیست
دلم نبودنت همش شده ب
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
دیگر توانی در وجودم نیست
حتی اگر تو باز برگردی
من خسته از طغیان فریادم
خسته ز ه
|
|
|
|
|
دل که ابری شد هوایش رنگ بی رنگی شود
|
|
|
|
|
افسوس ندانست،
قاتل باغش که بود.
|
|
|
|
|
نگهی تا که چنین سینه ز طارق شدنم
|
|
|
|
|
شام پاییز مرا کابوس تابستان، سحر کن
جنگل خشک درونم را بسوزان، شعله ور کن
کاش پاییزی نبود امسال
|
|
|
|
|
تا انتهایِ دایره _ تکرار _ رویِ میز
|
|
|
|
|
زدستم رفتی و من رفتم از دست
|
|
|
|
|
....آنا الحق.....
خواستم گریه کنم اما نشد
خواستم ناله کنم اما نشد.
خواستم ابر شوم باران پنهان
|
|
|
|
|
شب عاشورا بود و باران شلاقی می بارید
تو مسجد مراسم یادبود عزیزی بود
تا ساعت 11 طول کشید
و بعد؛ هم
|
|
|
|
|
💐قصه ای گویم من، قصه ای از باران💐
💐که بسازد قطره، رود و نهر روان💐
|
|
|
|
|
آنان که مرا در ...........
|
|
|
|
|
شاید در مرور خاطرات قبل از مرگ
تو را بار دیگر دیدم
شاید در خاطره ای ماندم
و اصلا مُردنی هم در کار
|
|
|
|
|
عبور اتفاقیات، به سنگهای محتمل
دقیق پرسه میزنی، تفاهمی کبود را
|
|
|
|
|
جان بودی و جان مرا بردی و حاشا نیست
|
|
|
|
|
بر من عاشق نکن عیبی،ندارم اختیار
|
|
|
|
|
تو گذر کردی و این خون شده دل سوخته شد
سوختم از دل و این سوخته جانم به توچه ؟؟؟
|
|
|
|
|
از وقتی تو رفتی ، ازمیونِ تاروپودِ دنیام ،
چقدر نخ کِش شده دنیام
|
|
|
|
|
باز یک صبح دلاویز رسید باز خورشید سحرخیز رسید
بر سر کوه و شعاعش تابید
|
|
|
|
|
جان من دور نشو ، دل ندهی دست کسی
|
|
|
|
|
بشنو این نغمهی سرمست و پریشان مرا
میبرم از سر خود وصل تو را ؛ شوق تو را
|
|
|
|
|
خداجویان همین جویید ، خدایابان چنین گویند
|
|
|
|
|
حلقه ی دستان من در حسرت آغوش تو
کاش روزی این غزل گویش کنم در گوش تو
|
|
|
|
|
☁️☁️
/ / / / / / / / / / /
/ / / / / / / / / / /
ابر را سوارم...
...
|
|
|
|
|
بعد از این فاصله ها
پشت یک عمر،خزان
|
|
|
|
|
رفتم از کوی تو جانا که نباشی ونبینم از من شده ای دل زده وغمگین
رفتم که نبینم اینگونه زانوی غم بغل
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
در دلم باز ریشه کردی تو
در میان دو صد غم و اندوه
تار و پودم ز غصه می لرزد
گوی
|
|
|
|
|
چون شما را دارم، ای جان، خوشترین بابا منم
راضی و خوشحال و ثروتمند در دنیا منم
پنج مروارید دارم هر
|
|
|
|
|
آنقدر کوچک که هر آغوشی ...اندازه ات بشود
|
|
|
|
|
می نگارم که نگارم همه جا جا دارد
|
|
|
|
|
چشمی که ز غصه گونه تر کرد وآن لب که ز درد ناله سر کرد
ذکر از لب مومنان
|
|
|
|
|
آمدم رنگ زنم چینی تنهایی تو
|
|
|
|
|
من این جاده که روزی به تو ایا برسد یا نرسد
|
|
|
مجموع ۱۲۶۸۶۵ پست فعال در ۱۵۸۶ صفحه |