سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        رعشه

        شعری از

        لیلا اسدی (میس قلم)

        از دفتر شعرناب نوع شعر مسمط

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۱۵ شماره ثبت ۱۳۱۵۴۶
          بازدید : ۱۱۷   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر لیلا اسدی (میس قلم)
        آخرین اشعار ناب لیلا اسدی (میس قلم)

        خاتون گل پیراهنت تر شد به آه ِ تو
        مهتاب گم شد در حلال ِقرص ِ ماه ِ تو
        جیحون کجا و اشک های ِ آن نگاه ِ تو
         
        با دل بگو از طعنه ها مشکن ، نمی فهمد
         
        لبخند ِمن چرکین و الکل می شود دردم
        باید ببندم زخم ِ باز ِ چهره ی ِ زردم
        با مشت هایش کوک ِ محکم می زند ، مَردم
         
        من هر چه می گویم مَزن ، اصلا نمی فهمد
         
        هر بند ِ انگشتم به رقص آمد تماشا کن
        کف از دهانم می زند بیرون مدارا کن
        زُلزِل و ارضُ التَخت ِ مَن کشف البلایا کن
         
        اندام ِ من جز رعشه و شیون نمی فهمد
         
        از حلق ِ دنیا می کشم بیرون شفایم را
        از تاک ِ پیری می ستانم من دوایم را
        آغوش ِ من گم می کند هر شب خدایم را
         
        مادر که من را قدر یک ارزن نمی فهمد 
         
        نقاش ِ عالم ، قلب ِ من پر خون بِکش لطفا
        با نسخه ای فرضی کمی افیون بکش لطفا
        از زیر ِ تختم مرده را بیرون بکش لطفا
         
        درز ِ دلم را طعنه ی سوزن نمی فهمد
         
        در گور ِتختم می نشینی بغض ِ لاکردار
        ای بی مروّت اندکی دست از سرم بردار
        با گریه هایم ، ناگهان ، شب می شود بیدار
         
        باور بکن من را کسی جز « من » نمی فهمد . .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۶


        سلام استادبانو لیلاجان خندانک

        چه قلم مهارت بیانی دارید مرحبا خندانک

        تصویرسازی هم عالی بود و نکته‌پرداز
        رئالی تلخ و اجتماعی ای دادبیدادچقدررر غمگین😔

        امیدوارم که فقط و فقط شعری دغدغه‌مندبوده باشد و بس

        و بلا از شما همواره بدورررر خندانک خندانک


        بشکند دستِ ستم‌پیشه ی نافَهم خدایااا


        لعنت الله علی قوم الظالمین


        سلامت و دلشادباشید درپناه امن الله خندانک خندانک

        خندانک


        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۳۱
        لامذهب حس غممممم چیکار می‌کنه با قلم‌های توانمند... خندانک خندانک
        شما کارتون خیلی درستععع... بی‌بروبرگرددد خندانک خندانک
        بی‌نظیر بود خانومم بی‌نظیر... خندانک خندانک
        خدا حفظتون کنههه خندانک خندانک
        درود بر شما خندانک
        روز پر خیر و برکتی داشته باشید خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۲۸

        🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۳۶
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۲۸

        🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۲۸
        درود بانو
        جالبه
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۲۸

        🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۲۸
        باعرض ارادت
        قلمتان همیشه جاودان بادا
        همیشه سربلند وبرقرار باشید
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۲۸

        🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۴۷
        درود بیکران
        به به
        چه شکوه با عظمتی!
        خندانک خندانک
        خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۲۸

        🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۵۸
        لبخند ِمن چرکین و الکل می شود دردم
        باید ببندم زخم ِ باز ِ چهره ی ِ زردم
        با مشت هایش کوک ِ محکم می زند ، مَردم

        من هر چه می گویم مَزن ، اصلا نمی فهمد
        خندانک خندانک
        خندانک
        مرحبا خندانک
        علی نظری سرمازه
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۰
        زخم ِ باز ِ چهره ی زردم
        خندانک خندانک
        خندانک
        استعاره از دهان
        چقدر زیباست خندانک
        علی نظری سرمازه
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۰۴
        در گور ِتختم می نشینی بغض ِ لاکردار
        ای بی مروّت اندکی دست از سرم بردار
        با گریه هایم ، ناگهان ، شب می شود بیدار

        باور بکن من را کسی جز « من » نمی فهمد . .
        خندانک خندانک
        خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۲۹

        🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۴۵
        سلام خانم اسدی. شعرتان به معنی واقعی کلمه احساسی زیبا و «زنانه» بود. شما شاعر مادرزاد هستید. واقعا از خواندن شعر شما از عمق جان غم درون آن را حس کردم. جز تحسین مهارت شما و دعا برای بهتر شدن ناراحتی‌های شما کاری از دستم بر نمی‌آید. شعر شما را ثبت می‌کنم در لیست اشعار مورد علاقه‌ام👌👌👌👌
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۲۹

        🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۳۴
        سلام ودرود برشما شاعرگرانقدر
        بسیار بسیار عالی بود وزیبا
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3