جمعه ۴ خرداد
|
|
ای تو نیمه وجودم
تو نباشی
زندگیمو
به پای کی بریزم
|
|
|
|
|
شعر رنگی 🌸🍃
دلم یک شعر میخواهد که ساده باشد و رنگی ...
.
شهداء را با ذکر صلوات یاد کنیم.🌷
|
|
|
|
|
بروی یا نروی زخم مرا مرهم نیست
|
|
|
|
|
تاخیر زمان چه بی رحمانه کشید
چادر سیاه شب را
|
|
|
|
|
از دزدهای قافله سبقت گرفتهایم!
بر قاطری به نامِ شراکت نشستهایم!
|
|
|
|
|
ما صمیمانه سخن از عشق جانان گفته ایم
جانفشان در راه او از دادن جان گفته ایم
|
|
|
|
|
یک شب ،
رویایت هم که شده
میگذرد از آسمانم
|
|
|
|
|
شانه بر مو میزنی فکر جنون شهر باش
کز هوای زلف تو هر عابر بیگانه شاعر میشود!
|
|
|
|
|
((چشم از تو چراغ از تو))
آن گل زیبای باغ از تو
|
|
|
|
|
شرب خمر عشاق است چشم های انگوریت
|
|
|
|
|
من عاشق چشمان تو بودم که چه راحت
با چشم سیه سر بنهی روی گناهت
|
|
|
|
|
باغِ دل نوبهار می خواهد
دلبری گل عذار می خواهد
نغمه ای دلنشین و روح افزا
|
|
|
|
|
مثل یه سقف ترک خورده ست
عشق بی پروای بعضی ها....
|
|
|
|
|
گذشت زمان خیلی چیزا و ماهیت اصلیشون رو نشون میده
خیلی دردا رو درمون میکنه
و خیلی چیزا رو به دست ف
|
|
|
|
|
دهان به آغاز کلامی کن
تامل کن
بر این اوضاع و
احوالات امروزی
|
|
|
|
|
خانه ام ویران و دل
حسرت مهمان دارد
حسرت ِ از ته دل
درد فراوان دارد
|
|
|
|
|
نیلوفر و سوسن، رُز و یک بایِ بنفشه
هم سرخ و سفیدش، هم از آنهایِ بنفشه
بر یک گل گلخند و عذارش قَسَم
|
|
|
|
|
تو هیاهوی عروسی ، تو صدای همهمه
ناگهان از کوچه فریادی برآمد :
مردم "داش آکل" را کشتند.
|
|
|
|
|
دستی به شانه تو رساندن غنیمت است
|
|
|
|
|
گرانی ..........میکند.......
|
|
|
|
|
برشی از دلنوشته دختری با چشمهای خیس
|
|
|
|
|
خاطرات امشبت رو،
بامن،
توی تقویم زدگییت ،
يادداشت کن...
|
|
|
|
|
با ما به اقامه قیام کردی...
سجود رکوعت با دیگران بود
|
|
|
|
|
آهای خود خواه! تو چه ای؟! که ای؟! از کجا میآیی؟!
تو در کدامین حسن تعلیلها نشستهای که فلان شاعر،
|
|
|
|
|
آرزو مندم خدایا تا که از فضلت نجاتی بردهی
|
|
|
|
|
چالش رشد بشر
ای که پای منبرت مارو دگرگون ساختی
فقررا برای ما آوردی و خود را قارون ساختی
رو
|
|
|
|
|
گَل گورمنی یوللارداکی گوزلر داها گورمور
عولموش بو اورک سینماغامین یول دُوزَ،دونمور
|
|
|
|
|
آری،همیشه چشم ها بردهاند...
|
|
|
|
|
بزمجه !
دینِ خدا ز دستِ تو در رَنجه
|
|
|
|
|
در تك وتازي جنگ ،علم به بحران رسيد
ورنه همه نيـك و بد بود زِ هم نـاپديد
عل
|
|
|
|
|
کنار پنجرهای
خیره به
نور ماه
در حالی که
شبی تاریک
در گذر است
|
|
|
|
|
آتش عشق بیا فروز که ره تاریک است
این رهی پر خم وپیچ و بسی باریک است
عمق دره بسیار و ته آن ناپیدا
|
|
|
|
|
نیک گوهر گر بیاید مفخر اذهان شود
رذل از بی مایگی در سایه خذلان شود
چون ندارد حاصلی این سرو ناموز
|
|
|
|
|
زلف گرهگیر تو زد به دلم صد گره
ناوک نوک تیز تو پاره کند هر زره
یک نگهی س
|
|
|
|
|
من خودم خواستم عاشق باشم ...
|
|
|
|
|
به پرواز فکر می کنیم اما
با هِق هقی عمیق
...
|
|
|
|
|
قصه ای که هر کلامش تلخ بود
هر که آنرا می شنید تب می نمود
|
|
|
|
|
از خاطر کوفه حق فراموش شدست
|
|
|
|
|
آی قاضی من سیاسی نیستم...
|
|
|
|
|
از خانهی من همیشه ویرانه نساز
|
|
|
|
|
روزی میدانستم که عشق به تو
مقابل تمام باورهای من خواهد ایستاد
آری!
گفته بودم گناه هم باشی
با
|
|
|
|
|
قرنهاست تپش پشت تپش مجنون است
|
|
|
|
|
روزای روشن فردای منو ازم گرفت
فرصت دوباره عاشق شدن و ازم گرفت
دید دارم
|
|
|
|
|
این خنده میانِ گریه و اشک
مُضحک ام کرده
|
|
|
|
|
هيهات كه خوابست ، چه خواب اين بشرتو
در خواب خـُمار اسـت ، نجـويد اثـر تـو
با رأي
|
|
|
|
|
دوستتدارمهای تو
بی فاصله
بی انتها
پُر تکرار
|
|
|
|
|
در شهر فقط وصفِ تو شد ورد زبانها
حرف و سخن از مردم ِ بیگانه کدام است ؟
|
|
|
|
|
حسن و صواب چو پیش بدان در پناه شد
معنا شطح بگشت و هدایت تباه شد
صوفی چو مصحفی به کف آورد و خط بخ
|
|
|
|
|
همین یک پا که داری هم زیاد است ای مترسک
|
|
|
|
|
ببوسه ای بر رخ رویا
بوسه ای دوش به چشم و رخ رویا دادم
مستم از بوسه ی دوشین همه سان خوش بادم
|
|
|
|
|
آسمان ابریست
و خدا میبارد
نمنمک
بر زمین...
رها_فلاحی
|
|
|
|
|
زندگی کوچه از خاطره ها بود نبود؟!
|
|
|
|
|
عنکبوتهای کن
کف می زنند در جشنواره کن تا برایتان
پر می کنید حنجره ها را از صدایتان
بادی
|
|
|
|
|
باصر از تاج شهنشاه لگن میسازند
این لگن مرثیه دولت ساسانی اوست
|
|
|
|
|
سکوت را باور نکن
بی صدا
روشن است کمی از شب
|
|
|
|
|
مجنون شده ام دوباره ماه گرفته
یا نه لیلای من از جانب ام نگاه گرفته
|
|
|
|
|
ما در حق خود ظلم میکنیم..برای اینکه...
|
|
|
|
|
پیش چشمت مردم و دستت به یاری بر نخفت
|
|
|
|
|
میخوام دلِتو تشبیه کنم ،
به تمومِ دریاهای عالَم
اما نمیشه
چونکه اونا نیستن درمقابل مهربونیات ،
ح
|
|
|
مجموع ۱۲۴۲۸۷ پست فعال در ۱۵۵۴ صفحه |