شنبه ۲۹ ارديبهشت
|
|
رباینده ای مرا ربود
چندساعت بعد ،
پشتِ میله های آن زندان ،
جسمم خط خطی شده بود
|
|
|
|
|
با من بسازی یا نسازی عشق...
|
|
|
|
|
فرزندِ عشقِ خویش را کشتی و من ماندم
با ماجرای رستم و سهراب و تهمینه
|
|
|
|
|
پرواز کن با آن بال رقصانت تا بینم بر آسمان نشانت
ای زیبا قلبت با من میماند تا دستت آن نامه
|
|
|
|
|
روزهای اول پاییز بود
کوچه ها از مرک گل ، لبریز بود
برگهای زرد از باد خزان
خسته و افتاده و بی باغب
|
|
|
|
|
حال من را جوهر خودکار می فهمد فقط
زخمهایم را تن تبدار می فهمد فقط
|
|
|
|
|
از یاد نمی برم تو را یادم باش
|
|
|
|
|
سرو قد و لاله رخ و نازنین
|
|
|
|
|
تو بی بهونه رفتی
من بی بهونه باختم
|
|
|
|
|
باز کن پنجره را تا که بفرماید عشق
|
|
|
|
|
هوایی را که تو
در ان نفس میکشی،می بلعم
|
|
|
|
|
تقدیم به فرشتگان پروانه ای.
قسمتی از درد خود را، روی دستِ ما بریز
تا شریکِ لحظه ای از، آتش جانت شو
|
|
|
|
|
گل لیلیوم من باغت آباد...
|
|
|
|
|
رفتنت از دل من فاجعه ای بیش نبود
عارف متصلت فاحشه ای بیش نبود
|
|
|
|
|
صد آه،که هیچگاه آدم نشدیم
|
|
|
|
|
بایداز این جا بروم
التما س ام ازباد
خواهش ام ازباران
|
|
|
|
|
کار از
خوانا یا ناخوانا بودنِ نسخه گذشته..!
مردم
دیگر
درمان نخواهند شد..!
وقتی
حتی
درد هم
|
|
|
|
|
خدایا توتنها رفیقی که من دارمت.... و تنها رفیقی که می خواهمت ........
|
|
|
|
|
هرکجا هستم بدا عطرِ تو کوران دارد
|
|
|
|
|
خود می دانی
غزلم رنگ جنون دارد و خود می دانی
غم از اندازه فزون دارد و خود می دانی
مثل خورشید
|
|
|
|
|
بـہ نام تمام دختــران سرزمیـــنم...
|
|
|
|
|
همچو عارف پیشه ای از مرگ آگه دلبخواه
|
|
|
|
|
باتو شادی بود ،
ونورباران کلیه ام ،
تو بودی و تنهایی ومن
تو رفتی وجوانی راهش جدا شد !
|
|
|
|
|
سالها حسرت به دل موندم توو آغوشت بگیرم
سالها افتاده تر از بید مجنون سر به زیرم
|
|
|
|
|
از احوالم می پُرسی؟
آه!
--سوگوارم،
سوگوار!
|
|
|
|
|
تن تن تن سه اصل ساخت ،تو در من وطن
|
|
|
|
|
دل غمدیده من عمری به داغ تو نشست
|
|
|
|
|
به هرکس اعتماد کردیم و او سواستفاده کرد
هم از خائن هم از نامردِ بی وجدان کتک خوردیم
|
|
|
|
|
بی خوابی شب زد به چشمان خمارم
بی باده و بی بزم شکست جان شرابم
|
|
|
|
|
خمی سرو را ندیده کسی ، جز همان کس که درد سرو کشید
نعره موج را ندیده کسی ، من که بینای نعره دو یّم
|
|
|
|
|
خودم را سر تمام قرارهای عاشقانه دنیا میرسانم
|
|
|
|
|
خنده بر لب میزنم ،از چشم تو انگار میخندم
|
|
|
|
|
بگذر از کوچه ی ما رهگذر نیک سرشت
که قدومت بخدا بوی رهایی دارد
|
|
|
|
|
يارب تمام رو بـنمودن ، به كوي تو
تا بـشنوند آدميـان ، گفتـگوي
|
|
|
|
|
دلِ پُر گنه ام
تو را می خواهد
تو همه گناهِ منی
همه پاکدامنی ام
تو را می خواهد
|
|
|
|
|
به دنبالت می آیوم هرجا بروی
مثه سایت میمانوم هرجا بشوی...
|
|
|
|
|
ساعت قلب من لرزان لرزان میزد
خیلی نیکی کاشتم اما ارزان میزد
فاصله بود زیاد مثل بدان میزد
|
|
|
|
|
دل من واله وشیداست خدا می داند/
سرِ من غرقِ تمنّاست خدا می داند
|
|
|
|
|
رو مگردان امشب از عزلت سرای بی کسی
|
|
|
|
|
گفتی ببخش...
دیوانه جان!
عاشق که از عصاره ی جانش ملول نیست...
|
|
|
|
|
من، آخرین بازمانده از تبار غربتم
آخرین برگ این بلوط پیر
|
|
|
|
|
شراب بوسهات دیوانهام کرد
به گل روی تو پروانهام کرد
|
|
|
|
|
اگر نماندم و ماندی در این زمانه سلامت
قرار و وعده ی دیدارمان به روز قیامت
وفای عهد کن و دست من ب
|
|
|
|
|
احساس کردم
در میان این همه خبرهای بد
منتظری
تا روزی
دری
پنجره ای
روزنی گشوده گردد
مثل یک اتفا
|
|
|
|
|
همه بی چشم و گویای خموشیم
|
|
|
|
|
خواستم از تو بگویم قلم افتاد شکست
|
|
|
|
|
در کـودتـای عـشـق بـیـن دو نـگـاه ...
|
|
|
|
|
فرزند شده قربانی رفتار والدین
|
|
|
|
|
تو آن آب زلال پرصفایی.....
|
|
|
|
|
کودکی آوردند هردومادر نزد قاضی
|
|
|
|
|
آمدی عاشق کنی یا کودتای مخملی؟
|
|
|
|
|
نەوادەێ ماد و ساسان
ميرخاسِ هووزِ خاسان
|
|
|
|
|
اگر قطره های پرطراوتِ باران ،
درجهان نبود
همه جا خشکی بود
من هم مثل تو
به عشق ،
شک میکردم
|
|
|
|
|
در مکتب چشمان تد آموخته این دل
|
|
|
مجموع ۱۲۴۱۴۴ پست فعال در ۱۵۵۲ صفحه |