محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
شنبه 15 ارديبهشت 1403
26 شوال 1445
Saturday 4 May 2024
به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹
شنبه ۱۵ ارديبهشت
هوایِ عاشقی دارم فراوان.
نهایت سر نهم سویِ بیابان.
جز حق موضوعی زیبایی ندارد.
نه هر سنگی شو
از شکاف در احساس
تو را میدیدم
مه من از پس این شب به کجا میروی
تا بر فروزد بی امان تر بی کران ها را
« بیابه خلوت من »
بیا بخلوتِ من ، جانِ من ، ز ِمن نهراس
بیا که بوی ِ تنت را ، گلُم ، کنم احساس
آه ای زنده رود ِ صد پاره
حبس در لوله های تاریکی
روز زندگی من
کی به دنیا خواهی آمد
اوردی شور به بهارم ................
من و شبهای آدینه، که دل پر میکشد سویت
و این تحریم ظلمانی، که محرومیم از رویت
دمادمِ صبح است
هجوم شب، پریده رنگ
پرده های چشمانم خمارِ زهر
روزگاری عاشقت بودم ولی...
شبها ماه تو آسمونه تو کجایی نازنینم
من به یادت، تو که خوابی نازنینم
شدت علاقم، نسبت عشق باد به برگ
باز من تنها شدم اما نشد
خاطرات تو فراموشم دگر
خجسته عید غدیر، گرامی باد!
ولادت حضرت امام موسی کاظم
علیه السلام مبارک باد. ⚘
فقط برای خودت ای خدای مهربانی
براستی
جهان بی عشق ظلمتکده می شود
به تو نگاه می کنم
آفتاب سر رسیده است
آسیاب های بادی بر مژگانت می چرخند
خوشه های گندم از نگاهت فرو
تو را به عشق و عاشقی ، همیشه ساده ام بخوان.
بدونِ رنگ وُ حاشیه ، سپیده زاده ام بخوان.
اگر چه د
نخ و سوزن بیاور تا بدوزم لب به لبهایت
پشت پلک بسته، رخ مه تو بینم ................
دل من تنها نمون
باغمات شبا بخون
رؤیای شب های خیال انگیزم
من به تودل بستم..
دلا دل مرده ی دردم چو چشمِ بی فغان سردم...
می کُند درد
امشب باز ،
دلِ درد
ساعت قدیمی دیواری
تیک تاک لحظه بی قراری
سوگندبه
الهه ی شعر
ساعت صفرعاشقی
نزدیک ست...
چندشعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
برای قتل وعام مسلمانان بورما
1-
ازآن روز
که دربورما
زن وکودک را
پیر
بر خلاف کار دنیا پا گذاشتن خوب نیست
در گلستان زندگی کردن به رسم یک بیابان خوب نیست
تو رفتی از کنار من به من چه
خزان شد نو بهار من به من چه
تو گفتی روز شنبه لطف کردی
به قلب بی قرار
درون پیله می میرد، دلی با آرزوهایش...
برایم خودِ بهاری...
شکوفه های باران در نفس های تو می روید
زمان
مانند غربالی می ماند
ازنگاهم دور میگرد ی بدل مسکن کنی
اه نمیدانی چه با کالبد و این تن کنی
دیوانه سری، عاشق و مجنون شده بود
// از غصه ی هجر ِ یار، دل خون شده بود
گل دگر گل نیست بیمار فراق و عاشق و افسرده است
یا ساقی می سوزم سردم کن سازم زن ...
چقدرزیباست
بوسیدن عکست
بر این باور،
درفرسنگهای دور،
درآن سوی سواحل رویا ،
ای دل بخیز با هم از این غصه رد شویم،
اگر با این مرگ بی درد درد بکشم تقصیر توست
اگر خوشبخت شوم
اینجا
کنار این صندلی خالی
مردی خاکستری نشسته
نادرویش
........
تنم از دیو افسانه
نمی لرزد
زندگی مثلِ قماره مثلِ خوابِ یک خُماره
خون دلها خورده‌ام تا گشته‌ای‌مانند سرو
اید ز فراسوی دریا, اوایت.............
دل پر غصه ای داری دارم
نگو دل غصه چی داره
شعری برای مادرم
که سالگرد و به یادبود ایشون نوشتم
قدر مادراتون رو بدونید
که گوهر نایابیه
مژه بر هم زدی وُ قلبِ مرا دزدیدی.
سیبِ آرامش من را ز وجودم چیدی.
بردی وُ چیدی وُ رفتی وُ مرا گ
شبیه تکرار حجره های لب بسته
زیر طاق های صف کشیده به انتظار
چو جان بر پیکرم با عشق دمیدند
هزاران نکته بر جانم کشیدند
به ما گفتن که با عشقی که دارید
به
فقط کلام تو چون آیه قاب خواهد شد
دعا اگر تو کنی مستجاب خواهد شد
ماهِ شبِ تاریکم چون هاله ی تابان نیست...
شاید اصلا او نبوده عاشقم...
شهریور که میشود دلم شور می افتد
بعد تو هیچ ماهی بدل ننشست
بعد تو ،شهریور ها امدند و رفتند
و هیچ ک
به دعای راد مردان سر عاشقان سلامت
ز گز انگبین وصلت ، به مذاقشان حلاوت
کم می شود
ایمانِ ما
در عرصهِ افراغِ اندیشه
گاه دل از تب یک آه به هم می ریزد
چه بلند است و چه کوتاه به هم می ریزد
محض آشفتگی خاطر عاشق ه
مجموع ۱۲۳۸۲۴ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
جمیله عجم(بانوی واژه ها) 
ودرودبرجناب آزادبخت عزیز 
سید هادی محمدی
شاهزاده خانوم
مدیر گرداننده سایت
جواد کاظمی نیک 
مرتضی میرزادوست 
