به نام خدا
اصفهان ، زنده رود ِ تو، کو ؟
قطره ای از وجود ِ تو ، کو
نقش های تُـرنج و اسلـیـمی
بود اطراف ِ رود ِ تو ، کو
نَـبَـری کم کمک ز خاطر خود
رقص ِ پروانه های زیبا را
گذر و ناز زنده رودت را
دشت های چو فرش دیبا را
رود ِ مظلوم ِ شهرِ مایی تو
همه جایی جز ،اصفهانی تو
پا به زنجیر ُ دربه در شده ای
کاش ای رود ِ من ، بمانی تو
آنکه احساس ِ شاعری دارد
به تو با اشگ ِ دیده می نازد
آری هرکس شنید وصف ترا
عقل ِ خود را ندیده می بازد
یاد داری که از دل ِ صحرا
میگذشتی و در سفر بودی
حبس در لوله ها شدی ، آیا
زین جنایات با خبر بودی
از ازل ، شهرِکرد خانهء تو
میزبان ِتو ایل ِ بختیاری بـود
چشمه ساران ِکوهرنگِ قشنگ
همرَهَت بود ودر تو جاری بود
لیک در بین ِ راه ، راه ِ ترا
سوی کرمان و یزد کج کردند
رود گم شد ز اصفهان دیگر
چه کسانی و با چه ، لَـج کردند
آه ای زنده رود ِ صد پاره
حبس در لوله های تاریکی
نیست دیگر امید ِ دیدارت
تو به مرگی فجیع ، نزدیکی
....................................................................
تابستان 96
اصفهان - منصور شاهنگیان
بسیار زیبا و شورانگیز بود
مبین مشکلات جامعه