شنبه ۱۵ ارديبهشت
|
|
تا ابد تورا
گریه می کنم
*حسین.....
****
وقتی اشکها *
مرثیه
می خواندند....
شکیبا شهیدی
|
|
|
|
|
شیرینی لبخند تو یادآور قند است ،
آوازه ی نام تو به هر کوچه بلند است ..
با خنجر ابروت زدی زخم به
|
|
|
|
|
صدها سوال بین دو تا چشم بی جواب
در لابلاي مُبهم یک پرس و جو شکست
|
|
|
|
|
پای برهنه ام ردِ پای تو را دنبال می کند
می نشیند کنارت و پا به پا می شود
چه کسی می داند که این پا
|
|
|
|
|
درهای زندان باز کن
من مرغ سرکش نیستم
شادم که دربندت شدم
عمری کنارت زیستم
|
|
|
|
|
زاغچه ی ذهن من از
اول شب قار می زد
آسمان کر شده بود
شب پریشان
با دلی لک زده
آمد به برم
|
|
|
|
|
من لاله ی صحرایی ام با من تو همدم می شوی؟
بر خاک بی باران من باران نم نم مــــی شوی؟
از عشق من شو
|
|
|
|
|
❇❇❇
دیوانه باش...
قبل از آنکه عاشق باشی
ـ تاوان دل
|
|
|
|
|
یکی از روزها دیدم فقیـری
کهنسال وضعیف و گوشه گیری
ز تقدیرش شکایتها به لب داشت
مُدام
|
|
|
|
|
بعد از تاخیر دو هفته تقریبا سری پنجم روی شعرناب قرار گرفت.
|
|
|
|
|
آمد و چنگ حزین بر دل شیدا زد و رفت
شور میکرد و شکر در غزلِ ما زد و رفت
|
|
|
|
|
مورچه ای شدم در زیر خاک
روزگارم خوشه ایست اندک
|
|
|
|
|
در من هزاران قبر تو در تو
در من هزاران مُرده خوابیده
در قلب من ابریست دردآجین
یک عمر شب تا صبح با
|
|
|
|
|
عشق یعنی عشق من با من بمان
|
|
|
|
|
شهره عشق مرا کاش جهانی نکنی
|
|
|
|
|
دوباره رو به راه شد دل به هوای روی تو
مسافر است در رهی که میرسد به کوی تو
|
|
|
|
|
بیقرارم... بیقرارم... بیقرار هیچکس...
|
|
|
|
|
جهـان گُلی شودو، من فقط بـه گُل چیـدن....
|
|
|
|
|
من آن اسفندیم
که آمده ام ـــ
نوید بهار بدهم بروم!
|
|
|
|
|
عاشقی و عارفی هردو زخود وارستن است
|
|
|
|
|
آخرهرجاده فقط
به خانه ی تو می رسم!
|
|
|
|
|
من و تو در کلاس ِ شعر ناب ِناب
مشق ِ عاشقی کردیم ...
|
|
|
|
|
ای گل و باغ و بهارم
عشق تو برده قرارم
|
|
|
|
|
باید به تو حالی بکنم عشق خودم را
|
|
|
|
|
میدانی که نگریستن از بالا انحصاری ست ؟
|
|
|
|
|
چشـم تو را چشـمهى اعجـاز نـوشـتم
|
|
|
|
|
عاشق تَر از نگاه تو امشب بهانه نيست
بيهوده تَر زِ منِ بي تو در زمانه نيست
در جستجوي تو بگذشت
|
|
|
|
|
حسبوسیدندگردراین لبانسردنیست
|
|
|
|
|
شب پر از دلهره تنهائیست
جان ما پر شده از خاطره بغض ترک خورده عمری که گذشت
این چه اندوه غریبیست ک
|
|
|
|
|
ایستاده بودم در ایستگاه آزادی
|
|
|
|
|
مهرت به دل نشسته بیا مهربان من..........
|
|
|
|
|
مثل دودی که پس از قافلهها می ماند
|
|
|
|
|
شدم من محو چشمان زلال نو عروسی که
|
|
|
|
|
در این دریای معشوقه،شدم تنها من عاشق
نمی دانم شنا کردن، نباشد نزد من قایق
|
|
|
|
|
قانونِ جذب، کاشفِ بودش، نگاهِ توست
|
|
|
|
|
یخ می زند
گاهی
دستان تجربه
در
نبوغ ذهن
|
|
|
|
|
بعدمرگمتاجگلدردی
نخواهدکرد دوا
|
|
|
|
|
ادامه داری
در حروف آغوشم،
قصیده ی آرامش!
|
|
|
|
|
💫از دوریت جانم پریشان است برگرد
قلبم اسیر دست توفان است برگرد
🍏شکیبا شهیدی (ساغر)🍏
|
|
|
|
|
بگشایید پنجره را
به سینه کشید هوای صبحدم را
|
|
|
|
|
اي مهربانترين
اي با دل من و غم من آشناترين
هنگام قهر و لطف و غضب بيصداترين
غرق غبار غربت تلخ
|
|
|
|
|
حس می کنم
بهار تورا حس می کنم
بدون گرم شدن هوا
بدون شکفته شدن شکوفه ها
|
|
|
|
|
آه من از سینه برون آی که عمریست
دیده به ره خشکیدو از یار خبری نیست
|
|
|
|
|
زندگی سخت و نفس گیر و همه عمر تباه
|
|
|
|
|
من ز دشمن خوی انسانی ندارم انتظار
دوستانم را چه آمد وای بر اینگونه یار
از دورنگی رفیقان غصه ها د
|
|
|
|
|
بازجامی مانم ،جای من اینجا نیست...
|
|
|
|
|
وقتی که پر از زخمی لبریز شود درد
نه شعر تر انگیزی ، نه شوق ترانه
|
|
|
|
|
دنیا همه کشک و کار دنیا همه کشک
ای کشک! به «عشقِ کشک» با کشک مَکَشک
|
|
|
|
|
در به در و بی چاره غم آن یار شدم..
|
|
|
|
|
کاش روزی که گفت بابایم ، زن بگیر ای پسر ...
|
|
|
|
|
این یه دروغه فرض محاله
خوشبخت می شم باتو دوباره
...
علی رفیعی
|
|
|
|
|
تنها دلیل بودن من بی گمان تویی
قصدم ز طرح کردن این گفتمان تویی
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۲۵ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |