عشق یعنی بوسه ام بر لبهای یار
عشق یعنی مستی ام ، بی اختیار
عشق یعنی لبم بر لبان ناب او
عشق یعنی غرق شدم در قلب او
عشق یعنی ناز زلف و تار مو
عشق یعنی تشبیه به باده در سبو
عشق یعنی آن کمان و ابروان
عشق یعنی با دیدنت اشکم روان
عشق یعنی عمق نگاه معشوقه ام
عشق یعنی اشک شوق بر گونه ام
عشق یعنی در خفای قلب ، همبستری
عشق یعنی بی رنگ و ریا ، خاکستری
عشق یعنی دستم بر دستان و قلب او
عشق یعنی ارزوی بودنش از درگاه هو
عشق یعنی از بوی یار ، بی اختیار
عشق یعنی ادم و حوا ، غمگسار
عشق یعنی اندام یارم سرو و کوه
عشق یعنی جسم و جانم پر زاو
عشق یعنی نه فقط امیال و هوس
عشق یعنی نه وجودش در آب ، خس
عشق یعنی خواستنت با جان و دل
عشق یعنی از هوسها ، من خجل
عشق یعنی بی دیدنت مدهوش شدن
عشق یعنی در نهان هم ، مسرور شدن
عشق یعنی در درگه اش سجده به او
عشق یعنی با بود و نبودت ، در رکوع
عشق یعنی دلپسند ، آن عشق من ، آن دلربا
عشق یعنی عاشقی کردن ، بی ادعا
عشق یعنی عشق من ، آن دلپسند
عشق یعنی مرده ام بی تو ، بی کفن
عشق یعنی مانده ام تا پای جان
عشق یعنی عشق من با من بمان
شاعر فرزانه
جناب بنی خلف
با سپاس از خلق این اثر جاندار
سلام