محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
يکشنبه 15 مهر 1403
3 ربيع الثاني 1446
Sunday 6 Oct 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
يکشنبه ۱۵ مهر
هر كسي كو در ره حق شد به ره //
مي رود تا راضي آيد جايگه
شبها که سردم میشود یاد تو را تن می کنم
در خاطرم هستی و من احساس بودن می کنم
دستی بزن رقصی نما
نم پس نمی دهند اشک های قسم خورده
در گرگ ومیش هوا
چشمانی شیطون
در چشمم خیره شد
با نجوایی دلبرانه
دلتنگ شده ای – هم چو من دلتنگ
زمین را اندازه میکنم/ با قدمهایم....
گرچه زنها مثل گل، نازند و خوب
قلبشان از سنگ و همچون آهن است
ای پناه جمله ی افلاکیان...........
در نیستی عشق خیمه زد
به سجده رفتم
سبحان ربی الاعلی و بحمده
الله اکبر
در سجده عشق بود
در سجده ..
نقاش نیستم...
اما اغلب می کشم...
علی مولای عالم بود/همیشه یار خاتم بود/که بعد از او، یتیمانش/ غذای دوش، ماتم بود/وصیت های پیغمبر/ دلی
نیمکتی تو دل یک پارک. پارکی گوشه خیابون
ادمی خسته از این شهر شهر شده واسش یه زندون
از آن شعرهایی که فقط در تنهایی می شود نوشت...
سادات ببخشند .... میان در و دیوار ...
از ضربه به صورت و کمر ؛ چشم ترش سوخت
می نویسم باز...
اری بار دیگر...
نه به جای کوسه دردریانهنگی خوب نیست
نیستی! من مانده ام ، برگردنم تقصیرها
پیاده آمده ام عاشقی نشان بدهم
تو سر را خم آور چو قلاب به آب
دوري عشق را هنگام جواني
نَفس ها می کند اندازه گیری !
تا مرا فرصت عاشق شدنی هست بیا
به ماﺩﺭﻡ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ
ﺟﻠﺪ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺍﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ
ﻭﻗﺘﯽ
ﺩﻭ ﺟﻔﺖ ﮐﺒﮏ ﺭﻭﺷﻦ ﺭﺍ ﻭﺍﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻫﺴﺎﺭ
ﻋﺸﻖ
کمی دورش را خلوت کنید
بگذارید نفس تازه کند !
مسیر فا
من و تو تنهاییم
و کسی نیست بفهمد ما را
"که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد"
پلنگ، بی رخ ماهش، سگِ نگهبانی است
یک شب خروش نیل, به موسی رام گرفت
چاقو کشید ابرهیم برگلو,
اگر بینی شب یلدا بلند است / به گلزار جهان بنگر چه فند است
در غروب سرخ آبی
می سازم چند قایق کاغذی
هست مرا یک هدف ؛ دیدن آن روی دوست
بار سغر بسته ام ؛ عزم سفر کوی دوست
شده چنگیز صفت غم به دلت تک بزند
شعر هجران
در نبودت شعر هجران میسرایم روز و شب
قطره های چشم گریان میشمارم روز و شب
در خیال
امروز چون هر روز خود عاشق تر از دیروز خود
در عاشقی امروز خود پیروز خود پیروز خود
پیش از این زلف نگارم در کمند گل نبود
دردمندی داشت اما دردمند گل نبود
بنده تعریفی که از او کرده گل
چند روزه دلم سی زیتر وتنگه
دلم اخو صدامه درارم چی فشنگه
دلم اخه مالمو بکنه کوچ
بوینم صدای بره
یاد دایی
طوفان خاطره باز مرا
برد به دوران کودکی ، آن عهد سرخوشی
اینک بهار است
بهاری خوش ، هو
بد کردی بامن کاش
میشد که بدشم
بابام بدی رو یادم نداده
کودکی راماتمی بایدسرود
باهمان الفاظ ناب کودکی
اینم یه شعر قدیمی دیگه که تقدیم میکنم به تمام یاران نابم.
چه "رازها" که از عشق تو
در سینه ی من است...
به مناسبت رحلت جانسوز پیامبر رحمت
و شهادت کریم اهل بیت و امام رئوف (علیهم السلام)
به زنده کردنِ اوهامِ نسلِ پیرِ «شصتی ها»
به زجر دردِ هُ
گفتا که قایقی عشقم
حسابی ، داغو نِــس ...
من اگر عاشق نبودم
شاعر نمی شدم
دستهایم را
دورفریادم....حلقه کرده ام
گوشهایتان را بگیرید
با تمام توان
سکوت خواهم کرد!...
دلم گرمه به اينکه تو اينجايی
ولی پيش من با خودت تنهايی
قدم ميزنی هر دفه با يکی
با فکرت قدم ميزنم
بارها گفتم که شیرین منی
در سیاهی ها تو پروین منی
کنار جاده هوا سرد و کاملاً ابری ....
کاناپه ی قرمز با رد، ردی های زرد...
بهشت از یاد آدم رفت/نه از روزی که گندم خورد
از آن روزی که قلبش را/ حوا قاپید و با خود برد
آن خال لبانی که مرا گوشه نشین کرد
از لطف دعای سحرم بوده چنین کرد
این سُـخن پند سلـیمی از نبّی خــــــــاتـــم است
آنکه بی ارزش شـُـــمارد باجهــالت همدم است
آیا پس از عمری مدید آثار من گم میشوند
نام تو عشق و عشق تو جرم و گناه من
در اعماق استغنا از هوشیاری
خود را چو ماهی یافتم در دریایی جاری
در زلال خیالی آب های محسوس خامو
اللهم صل علی محمد و آل محمد
فرصت دیدار را از من نگیری بهتر است
ادعای عاقلی داریم واز غرور سرشاریم.....
مجموع ۱۲۶۹۵۳ پست فعال در ۱۵۸۷ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک