يکشنبه ۱۳ خرداد
|
|
هست تنها خانه زادِ ایزدِ یکتا علی(ع)
بر خداوندِ جهان عبد و به ما مولا علی(ع)
|
|
|
|
|
وقتی بشود آنچه نباید بشود...
|
|
|
|
|
💚 ای تو نوری دردل هرناتوان..
|
|
|
|
|
گر قامتت شکست زخیل بلا وطن
می سازمت دوباره به خشت طلا وطن !
|
|
|
|
|
گوئیا در خویش احساس جوانی می کنی
هر چه با من بیشتر نامهربانی می کنی
|
|
|
|
|
وقتی که ما بیماریم
با تب رو تخت خوابیم
پرستار مهربون
پرکار و خیلی خندون
دارو میده برامون
که درد
|
|
|
|
|
" آقلاما گوزلَرم قِسمَت بیمِش.."
|
|
|
|
|
قدوم خیر خواه
بخوان یک نغمه از آوای شور چارگاهت را
مگیر از چشم مشتاقم تماشای نگاهت را
ز سمت
|
|
|
|
|
گُنَه از ساده دل خالص ما بود اگر
|
|
|
|
|
سبوی عشق، تقدیم به همسرمهربانم که یار و یاور همیشگی من و نوگلهای زندگیم در همه ی امور است
|
|
|
|
|
دارم به روی چون گل ات گاهی حسادت میکنم
|
|
|
|
|
لبخند تو زیباترین تصویر دنیاست
|
|
|
|
|
کُشتی و خون بپا کردی ،قاتل جیب و جان مایی
تو پراید مغـرور و یکدنده ای و دائما نور بالایی
|
|
|
|
|
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
|
|
|
|
|
چو برفتی همه چشمم
چو بیایی همه گوشم
|
|
|
|
|
امشب شب قدره ؛
شب بخششه ...
ولی یه سری افراد رو نمیشه بخشید ؛
حتی بخوای هم نمیتونی !!
بحث بی رحم
|
|
|
|
|
در درون من نمیدانم چرا
برسرچشمان تو جنگی بپاست
دل چنان خون گشته از عشقت ولی
عقل میگوید همه باد وه
|
|
|
|
|
«گنجشک»! اگر فرصت پرواز زیاد است،
بر پهنه ی ایندشت ولی «باز» زیاد است
آهسته تر ای عشق، مگو از
|
|
|
|
|
دخترکی موج میزند در من
چالاک....
یادش بخیر
|
|
|
|
|
دستم را بگیر
صوفیانه در اشتیاق دیدار توام
همچون رودخانه ای در اشتیاق دریا
گدازه های عشق تو
از
|
|
|
|
|
قلب،
چاشنی ابتلا می ریزد و عقل،
چاشنی اجتناب...
|
|
|
|
|
خیره در آیینه شد ، آیینه در آیینه دید
شوق دیدار تو را داشت که از خواب پرید
از خودش دور شده تا
|
|
|
|
|
از سردی لحظه های بی حضورت بگو...
|
|
|
|
|
می ترسم امشب قلم از دستم بیفتد
|
|
|
|
|
من و باتلاقِ افسوس و
مصیبت های هرروزه
دلی که مثل یک جنگل
تو چنگِ غصه می سوزه
|
|
|
|
|
حسّم شبیه مردهء بی گور مانده ایست
|
|
|
|
|
از دور تورو می بینم
از من دورتر میشی
من در خیال دیدنت
به چشمام شک میکنم
|
|
|
|
|
مرا ببخش بخاطر تمام لحظه هایی که نبوییدم تو را
برای تمام سختی هایی که هرگز یاری نکردم تو را
|
|
|
|
|
ای کاش به رسم لیلیان ظرف میشکستی ...
|
|
|
|
|
حَضِراتِ اَهل شعر
ای مِجالِ تون وِ خیر
گوش کُنیت سی ....
|
|
|
|
|
با درك ما نشايد ، فكري در اين جهان كرد
از بسكه پيچ و تاب است،نتوان يكي نشان كرد
|
|
|
|
|
عشق ممنوعه من حال خرابم دیده ای؟
|
|
|
|
|
کرونا آمد، همه جا! تعطیل درس ومشق وکلاس ها تعطیل!
نه فقط، درس ومشق
|
|
|
|
|
خدا مثل همیشه داشت نگاه میکرد
|
|
|
|
|
چه پر سش های بی پاسخ
که مانده بر سر راهش
در دل غمی جانکاه
ومنتظر وچشم براه
|
|
|
|
|
ما چشم به هر جنایتی میبندیم...
|
|
|
|
|
عشق از تو یک دیوانه ی محجوب می سازد !
|
|
|
|
|
از آسمان دنیایم که غروب کردی
|
|
|
|
|
کجای این زندگی گمت کردم...
|
|
|
|
|
رهایم کن که دیونَم
برای تو غزل خونَم
حقیقت رو از اون چشمات
نمی فهمم، نمی دونم...
|
|
|
|
|
شعر اگر حکم و نگارنده شود مرجع دوست
|
|
|
|
|
دلم برای صحبتِ با توست تنگِ تنگ-
که از تباهیِ اوضاعِ شوخ و شنگ-
یکی یکی بگی و بخندیم بر چنین-
پلی
|
|
|
|
|
هر کجا هستی آسمان را بنگر !
|
|
|
|
|
ما که از باده ی تو دل خوش و سرمست شدیم/
از ســــــــــــــحـــرگاه ازل چون ز عــــدم هست شدیم
|
|
|
|
|
تو نگار منی
سرم داد میزنی
من کنار توام
چرا صدا میکنی
من نفس توام
با تو حرف میزنم
ندارم غیر توا
|
|
|
|
|
چرا تنهام میزاری منو بی یار میزاری
چرا تو کوچه ای عشق منو تنهام میزاری
چرا هرچی که میگم با من حر
|
|
|
|
|
سخت است وجود تو را تفسیر حضرت زهرا
بر وصف خواهان یه واژه م زبان قاصر حضرت زهرا
|
|
|
|
|
برای مرگ من چگونه جار میزنی
تو خنده ی مرا مدام دار میزنی
|
|
|
|
|
من دلم تنگ شده ، آخر نگاهم میکنی...؟
|
|
|
|
|
با شعر سپید هم میشود رقصید
|
|
|
|
|
🍁🍁خواستم شاید فراموشت کنم ، اما نشد..
|
|
|
|
|
داستان تو
مستم نخورده جرعه ای از استکان تو
ازنوع دیگراست یقیناً جهان تو
چون آن «زن شبانه ی موعو
|
|
|
|
|
حالا که می خواهید شعرم را بخوانید
با نامِ خود لطفاً به دیدارم بیایید
|
|
|
|
|
معلم
ای معلم در مقام اولیا
|
|
|
|
|
نان و نمکی که خوردی از شیر حلالتر
|
|
|
|
|
اگر سراغم را گرفت بگو در سکوت جاده ها تنها مانده
وگر دوباره پرسید بگو در انتظار لحظه ها وا مانده
|
|
|
|
|
مدتي حق بُد2 و باطل ، همه بي ياد شدن
اما اين دفعه به باطل ، همه بنياد3
|
|
|
|
|
اهلِ بیتِ حیدر کرار رسید در کربلا
شور و غوغایی به پا شد در میان کاروان
عَمه ی سادات به پیش آمد برا
|
|
|
|
|
بحالِ سجده افتاده بود برخاک ومیگریست
|
|
|
|
|
جام دل من زشوق دیدار تو مست
مستی دلم زشور عشقت سرمست
در بازی این ج
|
|
|
|
|
شبیه یک مسلمانم که در غم گم نمود ایمان...
|
|
|
|
|
چهکنمدردفراوان
ونباشددرمان
|
|
|
|
|
در بند زر و سیمیم آخر به چه معنایی
|
|
|
|
|
تاریکی شب هایم را در روشناییِ مهتابی گُم کرده ام
|
|
|
|
|
در فكر تو لميده در تختخوابم
هدفون در گوشم در اتاق تنگ تاریک
|
|
|
مجموع ۱۲۴۴۶۹ پست فعال در ۱۵۵۶ صفحه |