يکشنبه ۲ دی
رخش (پراید) شعری از محمد یوسف وند(دمان)
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۵۹ شماره ثبت ۸۵۲۲۴
بازدید : ۲۸۰ | نظرات : ۷
|
دفاتر شعر محمد یوسف وند(دمان)
آخرین اشعار ناب محمد یوسف وند(دمان)
|
کُشتی و خون بپا کردی ،قاتل جیب و جان مایی
تو پراید مغـرور و یکدنده ای و دائما نور بالایی
با بنزین لیتری انقدر تو هنوز یکه تازی تو خیابون
میری بالا بی چون و چرا درکی نداری از سر بالایی
با وقاری ولی کمی سبک سری اینم که چیزی نیست
با این همه نقص و خرابی تو انقدر خوب چرایی؟
ای بنازم قد و بالای تو رعنا رو که چشمت نزنند
بعد رفتنت از خط تولید همه میزنند ساز جدایی
تو که اهل پروازی پراید چرا بال بال و پرت را کنند
کوه و دره نمی شناسی، خیابون یعنی چی؟تو رهایی!
تو انتقام طبیعتی از مردم، به سران ربطی نداره
تو صدر جدول ایجاد شغلی ، رونقِ قبر و عذایی
گفتم که بگم از درد تو هیچ گله ای نیست مارو
این قیمت نا چیز قدر تو نیست ، هست کذایی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بجا و زیبا بود
پراید روزی خودرو فقرا بود
ولی اکنون ...؟