يکشنبه ۲۷ آبان
اشعار دفتر شعرِ آینه ای در تاریکی وانعکاسی از نورها شاعر الناز حاجیان (مهربانی)
|
|
دستانم را روبه آسمان مهمان کردم وقطره اشکی ازآسمان بدرقه کرداجابتِ دعایم را....نامش خدای بودقطره اشک
|
|
|
|
|
کوکانی که خدای راجستجومیکننددرلبخندم
|
|
|
|
|
هیس میشنویی بازیگوشیِ خیالپردازی هایم را...
|
|
|
|
|
دقایقی بدونِ هدف گرفتنِ واژه ها مکثی کوتاه داشته باشید...
|
|
|
|
|
معجزه ایی بنام شفا...بُرشی ازیک خواب....
یک قصه یِ کوتاهِ درحالِ تایپ....
|
|
|
|
|
بُرشی ازداستانِ کوتاهم_______درحالِ تایپ وویرایش
|
|
|
|
|
جوانی رانظاره گربودم که درچهره سی سالش بودودر دل شصت سالش...
|
|
|
|
|
نمیدانم تعبیرتان چطوراست
اما من هرزمان که چشمه یِ امیددر درونم نجوشد
پناه میبرم به قلم وبازتابِ اف
|
|
|
|
|
خط خطی هایِ یک ذهنِ بیمار...
|
|
|
|
|
نگاه،نیایش،سجود،نفرت،پرواز،روح،جاودانه،سجود،مرگ،زندگی،بخشش...در مَن روشنایی واژه هارا به عرش میبرد..
|
|
|