دقایقی از نبردِ زندگی

درود بانو
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
دستمریزاد

سلام بانوی نازنینم
دست مریزا
قلم شما همیشه سبز

درود بانو حاجیان ادیب
خواندم و لذت بردم و نکته ای را بگویم
در میان ان همه صحنه سازی هایی که کردید ترکیب "بانگ اذان"را اوردید که بنظرم بینظیر بود
همین یک کلمه باعث شد کل متن یک جان خوبی بگیرد
مفهوم های زیادی مثل...فراموشی یاد خدا....بی اثر شدن ایمان و اعتقاد....وجود خوبی و بدی کنار هم....اوضاع نابسامان اجتماعی و ...... را این ترکیب به متن داد
موفق و پاینده باشید

درود بانو بسیار زیبا نوشتید

درودها بانو جان چه زیبا و دلنواز قلم زدید
بهترینها نصیبتان

سلام
بانو حاجیان
با خوندن شعرت احساس دلتنگی یا تنهایی یا نمیدونم ، آهان احساس شعر بودن دوباره تجربه کردم.

حرف دلت ابتدا و انتهای شعر بود
البته راوی
میانه شعر، محیطی را توصیف می کرد که هر روزه می‌بینیم

دیشب را مهمان آغوشم بود بیتاب سراسیمه سرشار از هیجان
تنشِ گرمِ نورها .......رنگ ها را میرقصاند بر اتاق شب ِ تاریک وهم و خیالات
...
....
...
هرچه باشد من بنده یِ هوشیار نه میخواهم خواب را مهمانِ جسمم کنم
و نه پیامدهای عشقِ رفته را
فوقش سیگار برلبانم
و سوزِ صدایی از خواننده ای که دیگر مهمان زمین نیست را مهمان گوشهایم و آه هایی سرد میزبان شبم....

واقعا زیبا و عالی بود
دست مریزاد

درود بانو

دقایقی از زندگی
دقایقی با شعر زیبایتان که چون آثار قبلی تان پر از تصاویر چند بعدی بود همسفر شدم
دستمریزاد

درود
دیگر این زندگانی همین است و تکرار آن
زیبا و گیرا سروده اید
سلامت و پیروز و شاد باشید

سلام و درودها بانو

چقدر زیبا و لطیف ، سرشار از شور

دلتان دریایی و نگاهتان فیروزه ای

سلام و عرض درود خدمت خانم حاجیان مثال همیشه گل کاشتید سرافراز باشید

سلام و احترام بانوی مهربانی
فضای خیال را به زیبایی ترسیم کردید،افکار یک ذهن شلوغ
به بیشه رفت ،به آسمان و عشق را مهمانشان دید
دشنام های نگهبان شب بر اجنه های خفته در خیابان لخت،،،،، عمق مطلب با صور خیال اعتراضیست،ایهام زیبایی دارد،تصویر اعتراضی و فریاد بلندی است،
گاه از خیال بیرون می آید و میبیند رقص دختر کرایه ای را
رقص خون در طلافروشی ها
راهکاری ارائه می دهد حی علی صلات،،،حی علی الفلاح و،،،،، اه بانگ اذان است

براستی چرا عبدالله؟؟؟ چه دقتی بنده ی خدا ....الله اکبر
مرگ امان نخواهد داد بیدار شو
عشقبازی زمین با طبیعت ،(، معنی زمین بسیار جالب است )
هوشیار کیست ،هوشیار مهمان خواب نمی شود ،خواب را مهمان می کند (دقت شود )
بسیار عالی بود این فضا ها
بسیار هنرمندانه
خیلی چیزها از قلمم افتاد
بضاعتم فعلا همین بود ،شاید باری دیگر شاید نه
مانا باشید

با سلامی گرم و با صدها درود
آمدم، خواندم من این زیبا سرود
مهر آن بر دل نشاندم همچو رود
آفرین بر شاعرش
======================
منتظر اورا که پاید دفترم
با حضورش بر نهد منت سرم
خواند او شعرم فزاید باورم
نقد هم سازد چه خوب
======================
یک ستارک چون که هستی، شاعری
یک ستارک گر به خواندن حاضری
کسری از آن سه که گوید قادری
برسرودن شعر ناب
======================
این سروشم مثل کارتی مشترک
راه جو بر هرگلی چون شاپرک
کو کشد بر هر سرودی نو سَرَک
گر دل آزارت شده گو برکَنَم
======================
* * *